آموزش و پرورش و توسعه ملی

 شاید هیچ موضوعی به اندازه آموزش و پرورش برای توسعه کشور اهمیت نداشته باشد. مساله ای که تمام پیشرفت ها در گرو پیشرفت آن است، زیرا هر تحولی تنها در سایه علم و اعتقاد به خدمت ملی در کشور تحقق پیدا می کند. دانش بشر به دو دسته معارف هست ها و بایدها تقسیم می شوند، معارفی که هستند و آنها را می شناسیم و معارفی را که می خواهیم آنها را ایجاد کنیم. بنابراین معارف اخباری و انشایی، تمام معرفت ها و دانش های بشری را دربرمی گیرد.

معارف هست ها در دانش های واقعی و عقلی و معارف بایدها در دانش های اعتباری، نفسی ریشه دارد. گزاره های اخباری شامل موضوع های واقعی فیزیکی، حتی فیزیکی و ریاضی است و گزاره های انشایی شامل موضوع های تحقق فعل یا ترک فعل در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی است. آموزش و پرورش در معنای کلی و عمومی شامل هر دو دسته گزاره علوم اخباری و انشایی می شود که هم اکنون در کشورمان توسط دو سازمان مهم آموزش متوسطه و عالی در مدرسه و دانشگاه و معارف اهل بیت و علوم وابسته به آن در سطح متون و خارج متون در حوزه انجام و اجرا می شود


.

آنچه که در این دو قلمرو دانش از گزاره هست های خبری و بایدهای انشایی آموزش داده می شود، زیرساخت های توسعه ملی را می سازد، توسعه ای که همه جوانب سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را شامل می شود. دانش آموز و دانشجو در مدرسه و دانشگاه و طلبه و روحانی در حوزه سطح و خارج به دنبال شناخت گزاره های خبری و انشایی در قلمرو عقل و نفس انسان هستند، تا بر اساس آموزش یافتن آن گزاره ها در علوم واقعی و عقلی و اعتباری بتوانند خود و جامعه خود را بر پایه دانسته های خبری و انشایی بشناسند و مدیریت کنند، بنابراین کانون آموزش و پرورش فرزندان و جوانان ما دو کانون اصلی مدرسه، دانشگاه و حوزه علمیه است.

آموزش برای دانستن گزاره های علمی از هست ها و بایدها و فهمیدن عمق و روابط آنهاست و پرورش برای تربیت نفس جهت خود و خانواده و جامعه ساختن است، آموزش، تعلیم می دهد و می فهماند و تربیت می کند و می سازد و در نهایت جامعه کشورمان با دو گروه خروجی از حوزه و دانشگاه در دو دسته معارف اخبار و انشا ساخته خواهد شد. چنانچه تعلیم و تربیت در دو کانون موفق باشد، آینده کشورمان از بزرگ ترین سرمایه جهانی یعنی نیروی متخصص و متعهد برخوردار خواهد بود که هر غیرممکنی را ممکن می سازد و آثار درخشانی را در تاریخ بشریت برجای خواهد گذاشت.

مدرسه و دانشگاه

فراگیری علوم واقعی، حقیقی، اعتباری و انتزاعی در مدرسه و دانشگاه سعی دارد تمام قلمرو معارف علوم عقلی، طبیعی و اعتباری را پوشش دهد و هر اندازه این مهم در مدارس ابتدایی، راهنمایی، متوسطه سپس دانشگاه ها در گرایش گوناگون کامل تر باشد، افراد جامعه از سطوح تحصیلی وسیع تر و عمیق تری برخوردار خواهند بود و رفته رفته سطح جامعه از افراد بی سواد و کم سواد تهی خواهد شد و هر اندازه تکنولوژی جهان پیشرفت کند، دانش آموختگان کشورمان سریع تر با معارف پیشرفته جهان جدید آشنا می شوند و هرگز از قافله علم دنیا عقب نمی افتند و آخرین دستاوردهای علمی خود را طی مقالات و کتاب های تخصصی به اطلاع همنوعان و نسل های آینده می رسانند، نکته بسیار مهم در دانشگاه، کاربردی بودن تحصیلات در رشته های تخصصی و زیرمجموعه های گرایش های ریاضی، طبیعی و انسانی است و چه بسا تجارب آموخته شده در همان رشته علمی بسیار کارآمدتر از مطالب خوانده شده باشد اما، هم خوانی مطالب و کارکردها برآیند بسیار کارآمدی برای شخص می سازد.

حوزه علمیه

اساس معارف علمی حوزه های علوم اسلامی، حفظ و صیانت از کتب خدا و سنت رسول(ص) است که تامین کننده معارف اصولی گزاره های خبری و انشایی جهت اصول اعتقادی و فروع عملیاتی انسان در زندگی فردی و اجتماعی است، بی تردید ضروری که شماری از مسلمانان می بایست علوم و البته کتاب خدا و سنت رسول(ص) را فرا بگیرند تا مردم در اعتقاد و عمل از گزاره های درست اسلام ناب آگاه شوند و آنها را عمل کنند از خرافه ها پرهیز کنند، زیرا در غیراین صورت با گذشت زمان معارف نظری و عملی اسلام ناب، دستخوش بدعت ها و انحراف های غیرمنطقی خواهد شد که سرانجام تنها پوسته ای از دین اسلام خواهد ماند که هیچ مغزی برای اندیشه و عمل نخواهد داشت، اهتمام و توجه به سنت رسول خدا(ص) از دیدگاه اهل بیت (ع) این ره آورد مهم را برای مسلمانان خواهد داشت که تفسیر کلام خدا و باید و نبایدهای الهی بعد از عصر نبوت پیامبر اسلام(ص) از دیدگاه جانشینان پیامبر اسلام(ص) انجام شود تا بالندگی و توسعه و تعمیق معارف اسلام ناب و اجتناب از خرافه گرایی با سال ها تدریس، تعلیم، پژوهش و تحقیق در علوم اسلامی امکان یابد و چنانچه معارف اهل بیت(ع) از گزاره های خبری و انشایی حذف شود، معارف مستقل اسلام ناب، هویتی ممتاز و غیروابسته نخواهد داشت بلکه وامدار زور قدرت داران و تزویر مزوران خواهد شد.

تربیت نفس

چنانچه در دانشگاه یا حوزه تحصیل شود و به بالاترین مدارج علمی رسیده شود باز این مهم باقی می ماند که نفس تحصیل شده در این دو کانون علمی تا چه اندازه ای تربیت شده است.

تربیت نفس و ساختن خود، غایت تحصیل علم است تا انسان در خدمت به خلق به منظور جلب خشنودی خالق به تواضع و فروتنی برسد، کسی که علم و قدرت را برای تفاخر و پول و ثروت را برای تکاثر می خواهد، نه تنها به آرامش نمی رسد، بلکه سرانجام به استکبار و جاه طلبی می رسد که مایل است دیگران به او توجه کنند و از او تعریف کنند. تربیت نفس سرانجام به انسان می فهماند که قدرت، ثروت و علم به تنهایی وسیله ای مفید برای بشر به بار نمی آورد که حتی ممکن است فسادآفرین باشد، چنانچه جنایت ها همه در سایه علم، دانش و قدرت برتر بدون خودسازی تحقق پیدا کرده است، بنابراین علاوه بر علم و ثروت و قدرت نیاز به تربیت هم است تا نفس تربیت شده با گرایش های منطقی و معتدل بدون افراط و تفریط عقل را به تفکر و تدبیر و سرانجام به تصمیم عادلانه بر پایه گزاره های اعتباری اسلام ناب برساند.

نفس فاسد بر عقل، غالب می شود و آن را به خدمت می گیرد. تربیت نفس و دوری از فحشا و منکر جهت استفاده از علم، قدرت و ثروت برای صلاح فرد و جامعه ضرورت انکارناپذیری دارد.

احمد اسماعیل تبار     

خانواده سبز ( www.ksabz.net )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد