اوتیسم (درخود ماندگی) چیست؟

اوتیسم یا درخود ماندگی یک ناتوانی پیچیده رشدی است که معمولا در سه سال اول زندگی ظاهر می‌شود.
این عارضه نتیجه اختلالی عصب‌شناختی است که بر کارکرد طبیعی مغز تاثیر می‌گذارد و رشد آن را در نواحی مربوط به ارتباط و تعامل اجتماعی دچار اشکال می‌کند.
علائم و نشانه‌های اصلی اوتیسم شامل اختلال در ارتباط و مراودات اجتماعی و رفتارهای تکراری است. 
کودکان مبتلا به اوتیسم ممکن است مشکلاتی در صحبت‌کردن با دیگران داشته باشند یا هنگامی که با آنها صحبت می‌کنید به چشم‌های شما نگاه نکنند.
کودکان مبتلا پیش از آنکه بتوانند توجه خود را به کاری جلب کنند، ممکن است مجبور باشند برای مثال مدادهای‌شان را ردیف کنند یا جمله مشابهی را بارها و بارها تکرار کنند تا خودشان را آرام کنند.
به طور کلی افراد مبتلا به اوتیسم در سه زمینه;
 "مراوده اجتماعی (دشواری در ایجاد روابط اجتماعی: منزوی از دیگران و یا بی تفاوت نسبت به آنان بودن)،
 "ارتباط اجتماعی (دشواری در ایجاد ارتباط لفظی و غیر لفظی: درک نکردن کامل مفهوم حرکات و اشارات، حالات صورت و لحن صحبت دیگران) .
 "تخیل" (دشواری در یادگیری بازی هایی که چند نفر در آنها درگیر هستند و یا باید از قدرت تخیل برای فهم آنها استفاده کرد ) دچار اشکال هستند.
رفتار تکراری و مقاومت در مقابل تغییر روال کار و زندگی نیز جزو خصوصیات فرد اوتیستی است. 
از آنجایی که افراد مبتلا به اوتیسم ممکن است علائم و خصوصیات گوناگونی را از خود نشان دهند، اوتیسم در واقع شامل "طیفی" از اختلالات است.
علت به وجود آورنده اوتیسم نامعلوم است. اوتیسم در تمام طول عمر با فرد باقی می‌ماند و علاجی قطعی برای آن وجود ندارد، اما درمان می‌تواند به مبتلایان کمک کند.
درمان‌هایی که برای اوتیسم به کار می‌رود، شامل رفتار درمانی و ارتباط‌درمانی و داروهایی برای کنترل علائم مبتلایان است
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=40179
منبع: همشهری آنلاین


ضوابط تشخیص اوتیسم
وجود حداقل ۶ مورد از موادی که در بند‌های اول، دوم و سوم توصیف شده‌اند. لااقل دو ماده از بند اول و یک ماده از هر یک از بند‌های دوم و سوم الزامی است.
اول) اختلال کیفی در تعامل‌های اجتماعی با توجه به وجود دست کم ۲ عنصر از عناصری که در پی می‌آیند:
۱) اختلال بارز در به کار بردن رفتار‌های غیر کلامی متعدد مانند تماس چشمی، حالت چهره، وضع بدنی و حرکت‌ها به منظور تنظیم تعامل‌های اجتماعی.
۲) ناتوانی در ایجاد روابط با همسالان به تناسب سطح تحول.
۳) فقدان تمایل ارتجالی (خود انگیخته) به تقسیم کردن شادی‌ها، رغبت‌ها و یا موفقیت‌های خود با دیگران (برای مثال نشان ندادن، نیاوردن یا اشاره نکردن به اشیای مورد علاقه خود).
۴) فقدان تقابل هیجانی یا اجتماعی.
دوم) اختلال ارتباطی که براساس وجود دست کم یکی از عناصر زیر برجسته می‌شود:
۱) تأخیر یا فقدان کامل تحوّل زبان گفتاری (بدون آنکه با کوشش برای جبران آن از طریق شیوه‌های دیگر مانند حرکت یا حالت‌های چهره، همراه باشد).
۲) در افرادی که به قدر کافی از گفتار متناسب برخوردارند، اختلال بارز در آغاز یا حفظ جریان محاوره با دیگری.

۳) استفاده قالبی و تکراری از زبان یا وجود زبان غیر معمولی.
۴) فقدان بازی‌های تخیّلی (وانمود کردن) متنوّع و ارتجالی یا بازی‌های تقلیدی اجتماعی متناسب با سطح تحوّل.
سوم) محدود، تکراری و یا قالبی بودن رفتار‌ها، رغبت‌ها و فعالیت‌ها با توجه به وجود دست کم یک از عناصر زیر نشان داده می‌شود:
۱) دل مشغولی متمرکز بر یک یا چند کانون رغبت یکنواخت و محدود که از نظر شدت یا جهت، نابهنجار است.
۲) چسبندگی ظاهراً انعطاف ناپذیر به عادت‌ها ۳) اطوار گری‌های حرکتی قالبی و تکراری (مانند به هم زدن یا پیچ دادن دست‌ها یا انگشتان، یا حرکت‌های پیچیده تمامی بدن).
۴) دل مشغولی دایم نسبت به برخی از اجزای اشیا.
منبع: http://fa.wikipedia.org/wiki/


جهت اطلاعات بیشتر از این منابع استفاده کنید:
http://www.multikulti.org.uk/fa/health/what-is-autism/index.html
http://daneshnameh.roshd.ir

چگونه دانش آموزان را به یادگیری تشویق کنیم؟

ترجمه از سایت http://www.ehow.com

تشویق دانش آموزان به فراگیری و رسیدن آنها به سطوح بالاتر چالشی برای بسیاری از معلمان تبدیل شده است. معلمانی که آموختن را تشویق می کنند،(هدف آنها) تربیت افرادی است که بهتر تحصیل کنند و برای آینده آماده شوند. برای تشویق یک دانش آموز برای یادگیری، معلمان باید وقت اضافه صرف کنند و هر دو(دانش آموز و معلم) در داخل و خارج از کلاس تلاش کنند.

 در ادامه به نحوه تشویق دانش آموزان برای یادگیری می پردازیم. 
دستورالعمل ها 
گام اول: 
انتظارات بالایی را برای دانش آموزان تنظیم کنید. انتظارات معلمان دانش آموزان را برای رسیدن به موفقیت تحت فشار قرار می دهد. آنچه که از دانش آموزان انتظار دارید در ابتدای سال به آنها بگوئید. اهدافتان را از طریق نوشتن و آویختن در کلاس به آنها اعلام کنید. 
گام دوم:
روشهای آموزشی خود را زمان به زمان تغییر دهید. دانشجویان بهترین پاسخ را به یک طیف گسترده ای از روشهای تدریس از خود نشان می دهند. تغییر روشی که شما ارائه می دهید سخنرانی ، نمایش ها ، یادگیری مشارکتی و یادگیری اکتشافی است. این کمک می کند تا علاقه و توجه دانش آموزان در طول کلاس حفظ شود. 
گام سوم: 
ازعلاقه شخصی دانش آموزان برای توضیح یک ایده استفاده کنید. به دانش آموزان توجه کنید و در مورد موضوعاتی که آنها را تحریک می کند یادداشت بردارید. 
فعالیت هایی را طرح ریزی کنید که اهداف تدریس شما را با علاقه مندی های آنها ( دانش آموزان ) مرتبط سازد.
گام چهارم:
به دانش آموزان یاد دهید تا به کارهای کلاسی و زندگی خصوصیشان اهداف تنظیم کنند. این مهارت به آنها درکلاس و در مدرسه و در آینده شغلی شان کمک می کند.دانش آموزانی که دارای هدف خوب، تنظیم زمان مهارت های توسعه عالی، مدیریت و مهرتهای سازمانی دارند.
گام پنجم: 
آنچه که دانش آموزان در حال حاضر باید در مورد موضوع بدانند ارزیابی کنید. قبل از شروع آموزش در مورد یک موضوع ، جلسه را با یک پرسش و پاسخ در مورد موضوع شروع کنید. آنچه که شما از جلسه کلاس فهمیدید برای تعیین نقطه شروع کلاس بکار ببندید. 
در حال آموزش ، به دانش آموزانتان نگاه کنید اگر آنها بی حوصله بودند یا اشتباه داشتند سئوالاتی را برای سنجش از آنها بپرسید. اگر آنها اطلاعات را فهمیدند. اطلاعات مشکل و پیچیده را برای دانش آموزانیکه موضوع را درک نکرده اند، مرور کنید.
گام ششم: 
تکالیف کلاسی و آزمونها را در یک شیوه به موقع درجه بندی کنید. برای دانش آموزان فرصت تلاش بیشتری را بدهید، تا آنها به مرور مقالات ونوشته ها و تصحیح اشتباهات خود قبل از آزمون اصلی بپردازند. 
به دانش آموزانی که خوب کار کردند تبریک بگوئید و آنهائیکه در حد استانداردها نبودند تشویق کنید. تکالیف کلاسی دانش آموزان را مورد انتقاد و نکوهش قرار ندهید.


چرا برخی از دانش آموزان تنبل هستند؟

چرا برخی از دانش آموزان تنبل هستند؟
 حقیقتاً دانش آموزان تنبل خشم اولیاء خود را بر می انگیزند لذا برخی از اولیاء مجبور می شوند که رفتارهای تندی را در قبال آنها داشته باشند. و طوفانی از انتقادها و سرزنش ها را نثار فرزندان خود میکنند چیزی که چرخه ای از تنبلی را موجب می شود و اوضاع را وخیم تر می کند. اتخاذ شیوه های صحیح رفتاری با این دانش آموزان بسیار سخت می تواند باشد. که در آن صبر و آینده نگری و علت یابی و حمایتی می تواند از عناصر مهم این شیوه ها باشد.
منظور ما از دانش آموز تنبل چه کسی است؟
منظور ما دانش آموزانی هستند که از نظر درسی ضعیف هستند و در یک یا چند درس و یا در بیشتر درسها نمره قبولی نمی گیرند و از عملکرد آنها معلمان و اولیاء راضی نیستند. 
عواملی کلی تنبلی دانش آموزان عبارتند از:
1- هوش
2- ضعف پایه تحصیلی .
3- نداشتن انگیزه.
4- ناتوانی در یادگیری مفاهیم درسی .
4- کم کاری و نداشتن تلاش و کوشش.
5- بحران های جسمی و روحی.
6- عدم حمایت برخی از دانش آموزان ار طرف خانواده.(به عنوان مثال در بعضی از خانواده ها با بالا رفتن پایه تحصیلی فرزند پدر و مادر توانایی رسیدگی به درس بچه های خود را ندارند.)
***
1- هوش: ما به صورت سنتی مایل هستیم تنبلی دانش آموزان را به هوش آنها نسبت دهیم اما واقعیت این است که اکثر دانش آموزانی که در دبیرستان های عادی درس می خوانند هوش کافی برای درس خواندن دارند و در این زمینه عواملی غیر از هوش بیشتر می تواند دخیل باشد. در عین حال دانش آموزانی که از بهره هوشی بالایی برخوردار هستند نسبت به همسالان خود بهتر درس یاد می گیرند و بهتر می توانند مسائل مربوط به درس و معلم را حل کنند.
بهره هوشی می تواند تاثیرات همه جانبه در زندگی داشته باشد. یک دانش آموز در مدرسه تنها درس نمی خواند بلکه با عوامل پیچیده دیگر هم در ارتباط است که می تواند بطور مستقیم یا غیر مستقیم در پیشرفت تحصیلی او موثر واقع شود. برخی از دانشمندان معتقد هستند که هوش ارثی است و والدین با هوش فرزندانی باهوش دارند اما تحقیقات زیادی نشان داده است که محیط تاثیر مستقیمی روی هوش کودکان دارد لذا گروهی از دانشمندان هم بر این باور هستند که هوش تحت تاثیر محیط رشد پیدا می کند و اکتسابی است.
2- ضعف پایه تحصیلی، یکی از عوامل مهم ضعف درسی دانش آموزان است. این دانش آموزان به علت نفهمیدن مطالب درسی سالهای گذشته که پایه و زیر بنای پایه های تحصیلی بعدی می باشد، نمی توانند دروس جدید را درک کنند و هر چه به صحبت های معلم گوش می دهند اما تلاش آنها برای فهمیدن مطالب درسی دشوار و گاهی غیر ممکن است. برای کمک به این دانش آموزان بهترین روش آموزش مطالب سالها ی گذشته است. به عنوان مثال دانش آموز انی که جمع و تفریق و ضرب و تقسیم را در دوره ابتدایی یاد نگرفنه اند. ریاضیات دوره راهنمایی را متوجه نمی شوند و نمی توانند نمره بیاورند و کسی که ریاضیات دوره راهنمایی را نفهمیده باشد ادامه تحصیل در دوره متوسطه بر او بسیار سخت خواهد شد.
3- نداشتن انگیزه : نداشتن انگیزه اغلب از دوره راهنمایی شروع شده و در دوره ی دبیرستان به اوج می رسد. امروزه بسیاری از دانش آموزان در دوره ی متوسطه انگیزه و اعتقادی به ادامه تحصیل ندارند این مسئله باعث شده است آنها یا ترک تحصیل کنند و یا به زحمت و با ترفند به اخذ مدرک بیاندیشند. بی انگیز گی دانش آموزان ارتباط مستقیم به نوع جهان بینی شکل گرفته در نوجوانان بستگی دارد که از طرق مختلف در آنها شکل گرفته و تغییر دادن آنها می تواند مشکل و زمان بر باشد. امروزه اکثر دانش آموزان تنبل بی انگیزه هستند و ایجاد انگیزه می تواند نیروی عظیم آنها را به کار اندازد.(علل بی انگیزگی)
4- ناتوانی در یادگیری مفاهیم درسی: اگر کسانی که عقب ماندگی ذهنی دارند یا دچار اختلال یادگیری هستند کنار بگذاریم آنگاه باید بگوییم که کسانی که مفاهیم درسی را درک نمی کنند یا پایه تحصیلی آنها ضعیف است که توضیح داده شده و یا اینکه به عللی تمرکز حواس ندارند و ممکن است مشکلات جسمی و روحی داشته باشند که باید بررسی شود. شکی نیست که برای یادگیری داشتن آمادگی لازم است اما اگر کسی دچار بیماری مدت دار شود و یا از نظر روحی در شرایط نامساعدی بسر ببرد نمی تواند درس بخواند.
5- کم کاری و نداشتن تلاش و کوشش. بسیاری از دانش آموزان تلاش و کوشش لازم را برای یادگیری درس از خود نشان نمی دهند. و بیشترین وقت را خود را به اموری اختصاص می دهند که از آن لذت می برند و ساعت ها خود را مشغول می کنند. در حالی که انبوهی از تکالیف مدرسه را به حال خود رها کرده اند و مرتب به والدین خود می گویند مشق و درس نداریم.
 کم کاری این دانش آموزان می تواند برای آنها خطرناک باشد چون ادامه چنین وضعیتی می تواند در آینده این دانش آموزان را به علت محرک های ناخوشایندی که می خواهد تنبلی او را تقبیح کند از درس و مدسه بیزار کند و نتیجه اینکه این دانش آموزان خود باوری و عزت نفس خود را برای ادامه تحصیل از دست بدهند.

آموزگار خانم عزیزمحمدی