چـيزي كه مـردان از آن مـحرومـند!


http://golfuzh.com
 

پژوهش ها نشان می دهد که خانم ها توانایی های جالبی دارند که آقایان از آنها محروم هستند. در این قسمت می خواهیم 12 مورد از این نقاط قوت را به شما معرفی کنیم.


1.خانم ها تمیزترند

پژوهشی که در دانشگاه سن دیگو انجام شد نشان می دهد که میز و اتاق کار آقایان نسبت به میز و اتاق کار خانم ها به هم ریخته تر و کثیف تر است. در واقع تعداد باکتری هایی که در اتاق آقایان وجود دارد حدود 10 الی 20 درصد از تعداد باکتری های اتاق خانم ها بیشتر است.

2. خانم ها در مصاحبه های شغلی عملکرد بهتری دارند

تحقیقات جدید حاکی از آن است که در مصاحبه های کاری خانم ها بهتر از آقایان استرس خود را کنترل می کنند. اگرچه قبل از مصاحبه میزان استرس خانم ها بیشتر است، اما آنها در حین مصاحبه واقعی آرام تر هستند و بهتر عمل می کنند. چرا؟ چون قبل از مصاحبه بیشتر تمرین می کنند.

3. تعداد زنان زیبا به مروز زمان افزایش پیدا می کند

طبق پژوهش های اخیر با گذشت زمان تعداد خانم های زیبا بیشتر شده است ولی این قضیه د رمورد مردان صادق نیست. در جریان تحقیق 2000 نفر در طول 4 دهه زندگیشان مورد بررسی قرار گرفتند و مشخص شد که زنان جذاب 16 درصد بیشتر از زنان متوسط صاحب فرزند شده اند. همچنین احتمال اینکه اولین فرزند افراد جذاب دختر باشد 36 درصد بیشتر از افراد معمولی است، و این معنایی ندارد جز افزایش تعداد زنان زیبا در نسل های آینده.


4. خطر تصادف خانم ها را کمتر تهدید می کند

واقعیتی تلخ برای آقایان : میزان مرگ و میز مردان در تصادف اتومبیل 77 درصد بیشتر از خانم ها است. در واقع آقایان به جای اینکه همسران خود را به غر زدن محکوم کنند، باید از آنها بابت جمله "کمربندت را ببند!" تشکر کنند.

5. خانم ها راحت تر در مورد مشکلاتشان صحبت می کنند

تحقیقاتی که بر روی 2000 نفر انجام شد نشان داد خانم ها بسیار بیشتر از آقایان در مورد مشکلات و مسائلشان صحبت می کنند. 53 درصد از زنان در مورد آنچه باعث استرس و ناراحتیشان می شود با دوستان خود صحبت می کنند، در حالی که این درصد در مورد مردان فقط 29 درصد است.

6. زنان کمتر از مردان در معرض خطر از دست دادن شغل قرار دارند

آمار حاکی از آن است که از سال 2007 تا به حال 80 درصد کسانی که شغل خود را از دست داده اند مرد بوده اند. علت این امر می تواند این باشد که رکود اقتصادی بر شغل های مردانه تاثیر بیشتری داشته است. شاید زمان آن رسیده باشد که آقایان به شغل هایی مثل معلمی و پرستاری بیشتر فکر کنند.

7. تعداد خانم هایی که از دانشگاه فارغ اتحصیل می شوند بیشتر است

آمار نشان می دهد نه تنها تعداد خانم هایی که در دانشگاه ثبت نام می کنند بیشتر است، بلکه آقایان بیشتر از خانم ها از ادامه تحصیل در دانشگاه انصراف می دهند. همچنین دوره تحصیل آقایان در دانشگاه بیشتر از خانم ها طول می کشد.


8. گرایش خانم ها به غذاهای سالم بیشتر است

تحقیقی که بر روی 14000 نفر صورت گرفت نشان داد غذاهایی که خانم ها انتخاب می کنند بسیار سالم تر از غذاهایی است که آقایان انتخاب می کنند. مردان پیتزا و گوشت قرمز را ترجیح می دهند در حالی که زنان بشقاب غذای خود را بیشتر با میوه و سبزی پر می کنند.

9. سیستم ایمنی بدن خانم ها قوی تر است

وجود هورمون استروژن در بدن زنان در واقع سلاحی است در مقابل عفونت ها، چراکه استروژن با آنزیم هایی که معمولاً اولین خط دفاعی بدن را ضعیف می کنند مبارزه می کند.

10. طول عمر خانم ها بیشتر است

85 درصد از جمعیت بالای 100 سال جهان خانم هستند. در واقع میانگین طول عمر خانم ها 5 تا 10 درصد از میانگین طول عمر آقایان بیشتر است.

11. خانم ها مدیران بهتری هستند، به خصوص در شرایط اقتصادی امروز

اگرچه هنوز بر سر این ادعا اختلاف نظرهایی وجود دارد، ولی بسیاری از کارشناسان معتقدند که چون خانم ها شنوندگان بهتری هستند، می توانند همزمان چند کار را با هم انجام دهند و در تدریس و آموزش بهتر عمل می کنند، پس می توانند مدیران بهتری باشند. اقتصاد جهان امروزه بر پایه خدمات استوار است، بنابراین لازم است کارمندان شما از انگیزه کافی برخوردار باشند. خانم ها با کارمندانشان ارتباط بهتری برقرار می کنند و می توانند در آنها انگیزه بیشتری ایجاد کنند.

12. خانم ها سرمایه گذاران بهتری هستند

بررسی 100000 سهام نشان داد که  درصد موفقیت زنان در سرمایه گذاری نسبت به مردان 18 به 11 است. دلیل این امر شاید این باشد که زنان نسبت به مردان محتاط تر عمل می کنند، محتاط تر تصمیم می گیرند و بیشتر فکر می کنند.

بـدون صـرف صبـحانه باید به درس فکـر کرد یا گرسنـگی؟!




alt


دختر سر از پانمی شناخت و در حالی که دفتر ریاضی اش را رو به مادر می گرفت گفت: "بازم امروز نمره خوب واست گرفتم مامان جون." آنگاه خود را در آغوش مادر انداخت و ادامه داد: " می دونم، به خاطر اینه که مامان گلم هر روز صبح زود از خواب بیدار می شه و برام صبحونه آماده می کنه."


و زن به این می اندیشید که سال قبل چقدر دخترش را به خاطر افت تحصیلی نصیحت می کرد؛ تا بعد از آن روز که معلم او را به مدرسه فراخوانده و پرسیده بود: "مینا جون صبحانه اش را کامل می خوره؟" گویی در آن لحظه آب سردی بر تن زن ریخته بودند؛ با شنیدن حرف های معلم درباره مزایای خوردن صبحانه به این فکر می کرد که اشتباه از خود او بوده که تنها به تهیه میان وعده ی غذایی برای زنگ تفریح مینا اکتفا می کرده و...


alt


آری، همین صبحانه ای که شاید خیلی از مادرها نسبت به آن بی اعتنا باشند و گاهی کودک هم صبح زود به علت تعجیل برای از دست ندادن سرویس، دیر نرسیدن به مدرسه و به تبع آن اضطراب و بی‌اشتهایی رغبتی برای خوردنش ندارد؛ ممکن است عوارض جبران ناپذیری در طول سال تحصیلی برجسم، روح و حتی یادگیری کودک بگذارد. کسالت و خواب آلودگی، بدخلقی، بی علاقگی به فراگیری دروس و... همه از نکاتی است که تنها خوردن صبحانه می تواند راه گشای بهبود آن باشد. باید بدانیدکه رشد و نمو قدرت یادگیری بچه‌ها تا حدود زیادی به وعده غذایی صبحانه وابسته است.

نخوردن صبحانه اثرات منفی بر یادگیری دانش آموزان برجای می گذارد و در نتیجه بر اثر مختل شدن فعالیت طبیعی مغز، یادگیری و تمرکز حواس کاهش می یابد. با حذف صبحانه وعده های غذایی مواد مغذی که در این وعده دریافت می شود، در وعده های دیگر جایگزین نخواهد شد و فرد را دچار کمبود کالری، ویتامین ها و املاح می کند. کمبودهای تغذیه‌ای در سنین کودکی از جمله کمبود ریز مغذی‌ها مانند آهن و روی می‌تواند منجر به کاهش قدرت قدرت یادگیری و افت تحصیلی در دانش‌آموزان شود. دانش آموزان درسنین رشد هستند و به همین دلیل برنامه غذایی روزانه آن ها باید به گونه‌ای تنظیم شود که مواد مغذی مورد نیاز برای رشد جسمی و کارایی ذهنی تامین گردد.


بنابراین مدیریت زمان و تغذیه‌ای یک دانش آموز به ویژه در مقاطع پایین‌تر در وهله‌ اول وظیفه‌ مادر است؛ والدین باید توجه داشته باشند که شام بچه‌ها را زودتر بدهند. در بسیاری از مواقع مادر اصرار دارد کودک شام را در کنار پدر میل کند؛ و زمانی این اتفاق می‌افتد که دیگر خیلی دیر است و خانواده ساعت 10 یا 11 شب شام صرف می‌کنند! کودکی که غذای مفصلی خورده و دیر می خوابد، صبح که بیدار می شود سیر است و صبحانه نمی‌خورد.

مادر باید در ساعات اولیه شب، کنار بچه‌ها شام بخورد تا کودک یاد بگیرد باید یک زمان و روند مشخصی برای غذا خوردن داشته باشد. زود شام خوردن باعث می گردد کودک زودتر به خواب رود و صبح ها هم کمی زودتر بیدارشود، درنتیجه حوصله و وقت بیشتری برای صرف صبحانه داشته باشد. کودکی که صبحانه نخورده به مدرسه می‌رود، همان ساعات اولیه صبح به میزان قابل توجهی دچار افت قند خون می‌شود.

با توجه به این که بیشترین زمان فعالیت ذهنی دانش‌آموزان و یادگیری مطالب درسی صبح است، نخوردن صبحانه سبب کاهش توان ذهنی شده، میزان یادگیری آن ها را به ویژه در درس‌هایی که به تفکر نیاز دارند، کاهش می‌‌دهد. کودکانی که صبحانه می‌خورند، حدود 20 تا 25 درصد انرژی روزانه خود را از طریق صبحانه تأمین می‌کنند؛ آنان در انجام تکالیف ریاضی کارایی بیشتری دارند و قدرت خلاقیت و ابتکارشان افزایش می‌یابد. چنین دانش‌آموزانی هیچ گاه دچار افت تحصیلی نمی‌شوند.


صبحانه کودکتان را جدی بگیرید

از دیرباز همه والدین فرزندان خود را به داشتن یک صبحانه سالم ترغیب می کردند. ولی واقعیت آن است که خیلی از کودکان و نیز پدر و مادرها به اهمیت صبحانه در تأمین سلامتی کودکان خود بی توجهند، بنابر تحقیقات انجام گرفته، تا ۴۰درصد کودکان وعده صبحانه را مصرف نمی کنند.

پس این تنها کودک شما نیست که این مشکل را دارد، در مورد اهمیت مصرف صبحانه و فواید آن مطالعات زیادی انجام گرفته است که خلاصه ای از نتایج آن از قرار زیر است:


alt


مطالعه ای که اخیرا در آمریکا انجام شده است نشان می دهد، دانش آموزانی که قبل از شروع مدرسه صبحانه می خورند، در درس ریاضی و روخوانی نمره بالاتری کسب کرده، تمرکز بیشتری داشته و در ضمن کمتر به پزشک مدرسه مراجعه کرده اند و رفتار و خلق و خوی آنها بهتر از همکلاسی های آنان است که صبحانه صرف نکرده اند.

کودکانی که یک صبحانه سالم می خورند، قادرند نیازهای تغذیه ای روزانه خود را تأمین و وزن خود را کنترل کنند. این کودکان سطح کلسترول پایین تری داشته، کمتر از مدرسه غیبت دارند. احتمال این که کودکانی که صبحانه می خورند، غذاهایی با سطح مناسب از املاحی چون کلسیم، فسفر، منیزیم و ویتامین ها مانند ریبو فلاوین، ویتامین آ، ث، ب۱۲ و فولات دریافت کنند بیشتر از کودکانی است که وعده صبحانه را حذف می کنند.

مصرف نکردن صبحانه دلیل چاقی و لاغری کودکان: در کودکانی که کاهش وزن دارند با عدم مصرف صبحانه، نمی توانند میزان کالری از دست رفته را در وعده های دیگر جبران کنند و بعکس در مورد کودکانی که افزایش وزن دارند عدم مصرف صبحانه باعث پرخوری بیش از حد آنها در ساعات بعدی روز می شود.


بررسی ها نشان داد که با مصرف صبحانه، تمرکز فکری و قدرت مغزی هنگام صبح بهبود می یابد و اگر کودکان صبحانه را حذف کنند سطوح قند خونشان تا زمان ناهار افت پیدا خواهد کرد. این مشکل بویژه در عصر بیشتر خواهد بود و در نهایت باعث افت تحصیلی دانش آموزان می شود.

اهمیت دادن به صبحانه به معنای داشتن یک صبحانه مفصل با انواع مواد غذایی پرچرب بدان صورت که در بعضی از افراد چاق مفرط دیده می شود نمی باشد، بلکه انتظار آن است که ۱۵ تا ۲۰ درصد از انرژی دریافتی روزانه را هنگام صبحانه داشته باشید.

داشتن صبحانه به عنوان یک وعده غذایی اصلی از زمان کودکی باید مورد توجه قرارگیرد. گرچه مادران علت اصلی نخوردن صبحانه کودکان خود را بی میلی کودکان یا دیر شدن مدرسه آنان می دانند، در مورد عدم مصرف صبحانه کودکان مهم ترین دلیل اهمیت ندادن به صبحانه توسط والدین است. از طرف دیگر بسیاری از والدین که خود نیز شاغل هستند وقت کافی برای تهیه صبحانه ندارند. اتفاقا تهیه صبحانه از آنجا که تنوع سایر وعده های غذایی را ندارد ساده تر از تهیه سایر وعده های غذایی است اگر بدان توجه شود.


بهترین صبحانه برای دانش آموزان

تنوع در مواد صبحانه سبب جلب کودک به مصرف صبحانه می شود و این روش در سنین بالاتر هم رغبت افراد را به صرف صبحانه افزایش می دهد. نان به عنوان منبع تامین انرژی؛ عدسی، پنیر یا تخم مرغ به عنوان یک منبع پروتئین و شیر برای تامین پروتئین، کلسیم، فسفر و بعضی از انواع ویتامین های گروه B و ویتامین A است که در وعده صبحانه دانش آموزان، باید گنجانیده شود.


alt


یک واحد پروتئین، در وعده غذایی صبحانه به منظور تأمین سوخت مورد نیاز بدن تأمین می گردد، که منبع پروتئین عمدتا در گروه لبنیات وجود دارد. پنیر، پروتئین مرغوب و با مقدار مناسب دارد. با این که تخم مرغ حاوی کلسترول است اما مواد مغذی فراوانی در آن مانند ویتامین ب، فسفر، گوگرد و ... نیز وجود دارد.

مصرف کره نیز به شرط رعایت تعادل و نداشتن اضافه وزن مانعی ندارد. کره همراه مربا، عسل و خرما بخشی از انرژی مورد نیاز روزانه را تامین می نماید؛ کره منبع خوبی از ویتامین های محلول در چربی مانند ویتامین A و D است. کره بادام زمینی نیز از نظر میزان پروتئین و کالری غنی است. استفاده از انواع آب میوه طبیعی در کنار این موارد می تواند به تغییر ذائقه در زمان صرف غذا و افزایش تمایل به صرف صبحانه کمک کند. در نتیجه یک صبحانه کامل می‌تواند شامل نان یا غلات آماده صبحانه، یک لیوان شیر، تکه کوچکی پنیر یا کمی کره و یک قاشق کوچک مربا یا عسل و یک فنجان چای باشد.

در نهایت مادران باید این نکات را رعایت کنند :

- صبحانه را برای کودک جذاب نمایید؛ سعی کنید او را زودتر از خواب بیدار سازید تا زمان کافی برای خوردن صبحانه داشته باشد. کودکان از اینکه لیوان و فنجان مخصوص خود را داشته باشند، خوشحال می شوند. آن ها از این که نان تزیین شده ای را با مقداری پنیر می خورند لذت می برند.

- به کودک اجازه دهید تا در برنامه ریزی صبحانه کمکتان کند؛ اگر به او اجازه دهید که در تنظیم برنامه هفتگی صبحانه کمک کند و در خریدن لوازم صبحانه شما را همراهی نماید، با علاقه بیشتری سر میز حاضر می شود. در نوع غذاها تنوع داشته باشید و هرچند وقت یکبار خوردنی های جدیدی را به برنامه صبحانه اضافه کنید.

- هنگام صرف صبحانه با کودک همراه باشید؛ حتی کودکان بزرگتر نیز دوست دارند همراهی داشته باشند. اگر در آن لحظه اشتهای خوردن صبحانه را ندارید لااقل هنگامی که کودک صبحانه می خورد کنار او سر سفره بنشینید. حضور خانواده در کنار کودک به هنگام صرف غذا عامل مهمی برای راغب شدن وی به صرف غذا است. تجربه ثابت کرده جمع خانوادگی و احساس آرامش حاصل از قرار گرفتن در کنار خانواده می‌تواند فاکتور مهمی برای برگشتن علاقه و انگیزه کودک به خوردن صبحانه شود. در نتیجه محیط اجتماعی تأثیر بسزایی در میزان اشتهای کودکان دارد.


رابطه صبحانه و قدرت یادگیری کودکان

صبحانه کافی و مناسب قدرت یادگیری کودکان را بالا می برد. افزایش نسبی قند خون بدنبال صرف صبحانه موجب بهبود عملکرد مغز و تامین انرژی لازم برای فعالیت روزانه می شود. در حالیکه نخوردن صبحانه اثرات منفی بر یادگیری دانش آموزان برجای گذاشته و در نتیجه بر اثر مختل شدن فعالیت طبیعی مغز، یادگیری و تمرکز حواس کاهش می یابد. کودکانی که از خوردن صبحانه امتناع می ورزند، در انجام تکالیف ریاضی کارایی کمتری داشته و قدرت خلاقیت و ابتکار آن ها کاهش می یابد.


alt


با حذف صبحانه وعده های غذایی مواد مغذی که در این وعده دریافت می شود، در وعده های دیگر جایگزین نخواهد شد و فرد را دچار کمبود کالری، ویتامین ها و املاح می کند. در وعده صبحانه دانش آموزان، نان به عنوان منبع تامین انرژی، پنیر یا تخم مرغ به عنوان یک منبع پروتئین و شیر برای تامین پروتئین و کلسیم باید گنجانیده شود.

کره همراه با مربا یا عسل و یا خرما بخشی از انرژی مورد نیاز روزانه را تامین می کند، علاوه بر آن کره منبع خوبی از ویتامینهای محلول در چربی مانند ویتامین A و D است. البته شیر اهمیت خاصی در رژیم غذایی دانش آموزان دارد. شیر حاوی مواد مغذی مهم از جمله پروتئین، کلسیم، فسفر و بعضی از انواع ویتامین های گروه B و ویتامین A است که به خانواده ها توصیه می شود حتی الامکان از شیرهای پاستوریزه کم چربی استفاده کنند.


به والدین توصیه می شود که صبحانه را به عنوان یک وعده غذایی مهم تلقی کنند و همگی به دور یک سفره به صرف صبحانه بپردازند تا تشویقی برای کودکان باشد. حتی الامکان شام در ساعات ابتدای شب صرف شود و کودکان زودتر بخوابند تا صبح برای صرف صبحانه اشتهای لازم را پیدا کنند.

تنوع در مواد صبحانه سبب جلب کودکان و نوجوانان به مصرف صبحانه می شود و این روش در سنین بالاتر هم رغبت افراد را به صرف صبحانه افزایش می دهد. استفاده از انواع آب میوه طبیعی در کنار صبحانه می تواند به تغییر ذائقه در زمان صرف غذا و افزایش تمایل به صرف صبحانه کمک کند.


کودکان را برای صبحانه سر شوق بیاورید

شکل صبحانه خوردن کودکان را باید برحسب شخصیت آنها چید. بیدار کردن کودکان و نشاندن سریع آنها سر سفره باعث می شود کودکان میل به خوردن صبحانه پیدا نکنند. توصیه ما این است که در عادت کودک به صبحانه خوردن یک سری تغییرات مثبت ایجاد کنید؛ مثلا شب ها کمی زودتر کودکان را بخوابانید تا صبح راحت تر و زودتر از خواب برخیزند. یک ورزش صبحگاهی کوچک قبل از خوردن صبحانه و بعد، یک مراسم جالب برای صبحانه خوردن می تواند میل کودکان را افزایش دهد.


alt


القای عجله در خوردن صبحانه به کودکان می تواند سبب طفره رفتن آنها از صبحانه خوردن شود. اگر دچار چنین مشکلی هستید، نگران نباشید و کودک را مجبور به خوردن صبحانه نکنید. اجازه بدهید یک تا دو ساعت بعد از بیدار شدن و هر وقت که کودک میل داشت، در مدرسه یا مهدکودک، صبحانه اش را بخورد.

شکل صبحانه، حتی شکل و رنگ ظرف ها می تواند در سر ذوق آمدن کودکان برای خوردن صبحانه موثر باشد. اگر کودک شما تمایلی به خوردن صبحانه از خود نشان نمی دهد، می توانید خیار، گوجه، تخم مرغ یا پوره را به شکل حیوانات تزیین کرده و با حالت دل انگیز همراه با تعریف داستان او را تشویق به خوردن آنها کنید.

در کنار این نوع صبحانه در بازار، غلات آماده ای هم وجود دارد که تبلیغات آنها و عکس روی بسته آنها گاهی کودکان را به سمت مصرف آنها سوق می دهد. در رابطه با نوع کیفیت این نوع غلات بهتر است با متخصصان تغذیه مشورت کنید. از نظر روانی نیز استفاده از آنها اگرچه با فرهنگ ایرانی همراه نیست اما مشکلی ایجاد نمی کند.


رابطه ی تغذیه و اعتماد به نفس در کودکان

آیا می دانید تغذیه تاثیر بسیار مهمی در اعتماد به نفس کودکان دارد ؟

یک متخصص تغذیه گفت: سوءتغذیه موجب بروز اختلالات رفتاری، افزایش ابتلا به عفونت‌ها، از دست دادن اعتماد به نفس و انزواطلبی در كودكان می‌شود. وی گفت: كمبودهای تغذیه‌ای در كودكان از رشد بالقوه آنها جلوگیری می‌كند.


كمبود‌های تغذیه‌ای موجب كاهش سرعت رشد جسمی، لطمه دیدن نمو بدنی، و كم شدن توانمندی ذهنی كودك می‌شود. هنوز گروهی از كودكان ایرانی از كوتاهی قد، لاغری و ضعف رنج می‌برند. ایشان افزود: اغلب این كمبودهای تغذیه‌ای، بیش از اینكه با نداشتن امكان تهیه غذا مربوط باشند، با بی اطلاعی از ارزش تغذیه‌ای مواد غذایی مختلف مرتبط هستند.

از پیامدهای دریافت ناكافی غذا می‌توان به كارآیی جسمی و ذهنی پائین، كه به افت تحصیلی و ضعف جسمی منجر می‌شود، كافی نبودن سلامت استخوان‌ها كه گاه به بدشكلی اندام و اغلب به كوتاهی قد می‌انجامد، كندی بهبود جراحات، زود به زود بیمار شدن و خیلی دیر بهبودی یافتن از بیماری‌ها، نامرتبی دوران ماهانه در دختران، بی حس و حالی، از حال رفتن، خواب آلودگی اشاره كرد.


alt


وی اضافه كرد: افزایش بروز اختلالات سلامت، افزایش ابتلا به عفونت‌ها، افزایش مرگ و میر، خستگی، بی‌حالی، بی‌تفاوتی، اختلالات شنوایی و بینایی، كاهش ضریب هوشی و اختلالات رفتاری، از دست دادن اعتماد به نفس، انزواطلبی، كاهش مهارت فنی، كاهش موفقیت تحصیلی و همچنین ضعف در كسب مهارت‌های شغلی آینده، ‌كاهش ظرفیت كاری و كاهش درآمد جامعه در آینده، افزایش هزینه مراقبت‌های بهداشتی از دیگر عوارض كمبود‌ تغذیه در كودكان است.


پنج غذايی كه باعث افزايش هوش كودكان می‌شود


alt


محققان آمریكایی به این نتیجه دست یافتند كه مصرف پنج ماده غذایی می‌تواند باعث افزایش هوش كودكان شود.

اولین ماده غذایی ماهی سالمون (ماهی آزاد) است. این ماهی منبع غنی از پروتئین و اسیدهای چرب چون امگا 3 است. این مواد می‌توانند سیستم عصبی را تقویت كنند.

دومین ماده غذایی سیب زمینی شیرین است. بهتر آن است كه ابتدا سیب‌زمینی را به ورقه‌های نازك بریده و با دارچین آن را دودی كنید. این ماده غذایی سرشار از آنتی اكسیدان و ویتامین آ است و می‌تواند با فعال كردن عصب‌ها، قدرت تفكر را بالا ببرد.

سومین ماده غذایی تخم مرغ است. بهتر است روز را با تهیه املت خوشمزه با تخم‌مرغ‌های تازه آغاز كنید. تخم مرغ‌های خانگی منبع غنی از چولاین كه باعث گسترش فعالیت مغزی و حافظه می‌شود، هستند و برای كودكان بسیار مفید است. چولاین نوعی ویتامین حلال در آب بوده و جزو گروه ویتامین‌های ب است.

چهارمین مواد غذایی مفید و مغذی برای كودكان، توت فرنگی و قره قاط هستند. می‌توانید با مخلوط كردن این میوه‌ها با ماست، یك دسر خوشمزه برای كودكان تهیه كنید. این میوه‌ها سرشار از آنتی اكسیدان هستند كه ادراك، حافظه و ارتباط ذهنی را در كودك تقویت كرده و باعث رشد فكری و قدرت تمركز می‌شود.

پنجمین ماده مغذی برای كودكان حبوبات است. حبوباتی چون لوبیا چیتی، لوبیا قرمز، عدس، لپه و سایر حبوبات منبع غنی از اسیدهای چرب امگا 3 هستند كه باعث خون‌سازی در رگ‌ها و تقویت سلول‌های عصبی می‌شوند. می‌توانید از این حبوبات در سالاد، سوپ و یا آش‌های مختلف استفاده كنید.

رفـتارهـای آزاردهـنده آقایون ایـرانی در خـانواده:

با تشکر از خواننده ی خوش ذوق خانم، زحمت کشیدند و رفتار های آزاردهنده ی آقایون رو هم نوشتند که دلم نیومد اینجا نگذارم
1- بهونه گیر بودن های زیاد:
یکی از مهمترین انتقادات خانمها، بهونه گیر بودن های زیادآقایون است. البته من نمی گویم هیچ وقت از خانمتان ایراد نگیرید و انتقاد نکنید، ولی انتقاد کردن آداب و روشهایی (مخصوصا در مواجهه با خانمها) دارد که باید آنها را رعایت کنیدهرچه باشد خانمها طبعی اطیف ومهربانانه تر از آقایون دارند.مثلا:
کلی شام درست کرده اند سالاد و تزئیناتش دسر و مخلفاتش و.... آنوقت نمکدان را فراموش کرده است .خب اگر آقا بلند شود بیاورد وبهونه نگیرد آسمان به زمین می آید (کمی قدر شناس باشید.)
2- بی خیال بودن فراوان: گمون نکنم توضیح بخواد
3- مورد سوم رو که میشه درموردش کتاب نوشت:
خانمها از هر انگشتشان صدها هنر می ریزد اعم از خانه داری و کار بیرون و انواع هنرهای دستی و....
پدر بزرگ من مثال جالبی دارد می گوید : کسی که هنر زندگی کردن داشته باشد همه جوره به خانواده اش کمک می کند و ازهیچ کاری برای شادی خانواده اش دریغ نمی کند.
4- بخدا خسته شدم چقدر بگم و فایده هم نداشته باشه
یه کم به فکر اصلاحات درونی خودتان باشید.

رفـتارهـای آزاردهـنده خـانم های ایـرانی در خـانواده

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 
در این نوشتار سعی کردیم 6 رفتار نادرست خانم های ایرانی در خانواده را بیان کنیم. این 6 رفتار نادرست، در واقع از مهمترین علل دعواهای زناشویی است که باید به خانم های محترم هشدار بدهیم که چنانچه این 6 رفتار را کنار نگذارند در قلب همسر خود جایی نخواهند داشت !

یک هشدار مهم قبل از خواندن این مقاله: ببینید دوستان عزیز این مقالات هم خوب است هم بد ! خوب برای مخاطبینی که برای آنها نوشته شده، مثلا ما این مقاله را برای خانم ها نوشته ایم، قسمت خوبش اینجاست که خانم ها می خوانند و انشاالله عمل می کنند، اما قسمت بد ماجرا کجاست؟ جایی که آقا این مقاله را می خواند و می رود خانه همین مقاله را می زند توی سر همسرش ! لطفا از این کارها نکنید.


خب، حالا برویم سراغ رفتارهای آزاردهنده خانم های ایرانی در خانواده که شامل 6 نوع رفتار است :

1. غر زدن های زیاد

یکی از مهمترین انتقادات آقایان، غر زدن های مدام خانم هاست، البته من نمی گویم هیچ وقت از شوهرتان ایراد نگیرید و انتقاد نکنید، ولی انتقاد کردن آداب و روشهایی (مخصوصا در مواجهه با آقایان) دارد که باید آنها را رعایت کنید، 3 مورد غر زدن داریم که تضمینی زندگی شما را تلخ می کند !

- مواردی که از آن مدتها گذشته است.

مثلا سالها پیش همسر شما کمدی برای خانه خریده است، شما هم مدت هاست دارید از آن استفاده می کنید، دلیلی ندارد مدام این مسئله را پیش بکشید و به خرید همسرتان ایراد بگیرید.

- موارد که تصمیمی که باید در مورد آن (غلط یا درست) گرفته شده است.

وقتی در مورد کاری تصمیمی گرفته شد، بهترین کار این است که هم شما و هم همسرتان هر دو تمام تلاش تان را برای تحقق درست آن تصمیم بکار بگیرید، مثلا تصمیم گرفتید آخر هفته به مهمانی بروید، کاری به شرایط نداریم بالاخره تصمیمی است که گرفته شده و بهتر است با همسرتان راه بیایید و به او در این تصمیم کمک کنید.

- مواردی که شما یا همسرتان کنترلی روی آن ندارید و در واقع کاری از دست تان بر نمی آید.

در زندگی مسائلی وجود دارد که شما نمی توانید برای تغییر آن کاری بکنید، البته همیشه و در هر شرایطی می شود کاری انجام داد، ولی شاید به دلایل خاص یا به دلیل قرار گرفتن در شرایطی خاص ممکن است شما نتوانید تغییری ایجاد کنید، در چنین شرایطی بهتر است با همسرتان مدارا کنید و به او کمک کنید تا بالاخره بتوانید زمانی شرایط را تغییر دهید، دوستی داشتم که در نزدیکی مادرش زندگی می کرد، خب نزدیک بودن بیش از حد به خانواده هم برای زن و هم برای مرد، خوب نیست، ولی شرایطی بود که ایجاد شده بود، همسر دوستم خیلی مایل نبود آنجا زندگی کند، در حالیکه واقعا شرایط دوست من طوری نبود که بخواهد خانه را عوض کند، آنها تقریبا 2 سال آنجا زندگی کردند و بعد شرایطی برایشان فراهم شد که بتوانند مستقل زندگی کنند. پس حواستان را جمع کنید که وقتی شوهرتان کاری خارج از توان یا کنترلش است، در این موارد غر نزنید و منتظر ایجاد شرایط بهتر باشید.

2. نگرانی فراوان

قبل از اینکه سیل انتقادات خانم ها به سمتم بیاید ! بگویم که می دانم مسبب بسیاری از نگرانی های خانم ها، آقایان هستند و در واقع این مردها هستند که گاهی اوقات با عملکرد بد خود، نگرانی را به خانواده منتقل می کنند، اما یادتان باشد یکی از مهمترین ویژگی های مشترک در زنان موفق این است که می توانند نگرانی خود را کنترل کنند.

خانم ها معمولا نگران همه چیز می شوند و معمولا هم به بدترین اتفاق ممکن فکر می کنند، باور کنید 99 درصد این فکرهای شما هیچ وقت اتفاق نمی افتد، پس لطفا برای آرامش خودتان و شوهرتان از نگرانی و فکر کردن به اتفاقات منفی دور شوید و مطمئن باشید خیلی از اتفاقات منفی که ما به آن فکر می کنیم هیچ وقت در زندگی ما اتفاق نمی افتند.

3. مقایسه کردن

خب رسیدیم به درد مشترک بیشتر مردان ایرانی ! البته در مقاله قبل گفتیم که آقایان هم متاسفانه همسر خود را مدام مقایسه می کنند، ولی تفاوت مقایسه خانم ها و آقایان این است که آقایان مقایسه را معمولا به زبان نمی آورند و بیشتر فکر می کنند ولی خانم ها تمام مقایسه های ممکن را جلوی همسرشان به زبان می آورند. البته یک نکته مهم هم قبل از اینکه وارد موضوع بشویم بگویم : گاهی همسر خود را با فرد پایین تر از او مقایسه می کنید و می گویید تو هم مثل این می شوی، این مقایسه هم مقایسه بسیار بسیار غلطی است و زندگی مشترک شما را به راحتی آب خوردن تلخ می کند.

اگر می خواهید شوهر خود را تبدیل به یک انسان بداخلاق و بی انگیزه کنید، بهترین کار ممکن مقایسه کردن است، خانم محترم ! باور بکنید یا نکنید بزرگترین مشکلات زناشویی چه از طرف مرد چه از طرف زن منشا مقایسه دارند، حداقل شما در زندگی تان این اشتباه را مرتکب نشوید، همسر شما هر کس که باشد، همسر شماست، به هیچ وجه به خود اجازه ندهید همسر خود را با کسی مقایسه کنید، ما از زندگی دیگران خبر نداریم، هر مردی ایراداتی دارد و خوبی هایی، شما فقط خوبی های دیگران را می بینید و مشکلات همسرتان را، و این مبنای درستی برای قضاوت نیست.

مادربزرگ همسر من مثال جالبی دارد، می گوید : "کسی که هنر زندگی کردن داشته باشد، چه در چادر زندگی کند چه در قصر، و کسی که هنر زندگی نداشته باشد، داخل قصر با بهترین امکانات هم باشد، باز هم نمی تواند خوب زندگی کند." واقعیت همین است، سعی کنید از شرایط موجود بهترین استفاده را بکنید، واقعا دنیا آن قدری ارزش ندارد که بخواهیم مدام غصه نداشته ها را بخوریم، اگر شوهرتان رفتاری دارد که شما را آزار میدهد، راه آن مقایسه کردن نیست، راه آن این است :

- مدتی از رفتارهای خوب شوهرتان تعریف کنید و بگویید که لیاقت خیلی بالاتر از اینها را دارد.

- رفتار بد همسرتان را بدون مقایسه یا مثال آوردن از دیگران دوستانه به او تذکر دهید، البته نه همان موقعی که رفتار غلط را دیدید، بگذارید چند روز بگذرد، بعد بگویید.

- با شوهرتان تهدیدی صحبت نکنید، بلکه مثبت عمل کنید، مثلا اگر همسرتان شوخی نابجایی کرده نگویید: "این رفتار رو بکنی دیگه هیچ کس روی تو حساب نمیکنه !" جمله درست این است : "عزیزم، پدرم روی تو یه حساب دیگه ای وا می کنه، فکر کنم از دستت در رفت چون پدرم یه کم تعجب کرد."

4. کنایه زدن و تصحیح اشتباهات در جمع

سریع می روم سر اصل مطلب، هیچ گاه در جمع به شوهرتان کنایه نزنید و شوخی نکنید، مثلا شوهر شما دارد در مورد تاریخ سفری که سال گذشته به مشهد داشته در جمع صحبت می کند و می گوید ما بهمن ماه به مشهد رفتیم، شما سریع می گویید : "نه اواخر دی بود رفتیم"، این شاید از دید شما خیلی بی اهمیت باشد، اما همین چیز بی اهمیت به نظر شما، کم کم همسرتان را ضعیف می کند و باعث می شود نتواند تمام توانایی های خود را در زندگی نشان دهد.

زیاد دیدم زن و شوهرهای سالخورده ای که مدام در حال تصحیح اشتباهات همدیگر در جمع هستند، این تصحیح اشتباهات باعث می شود فردی که اشتباه کرده (مخصوصا در آقایان) به تدریج ضعیف بشود و به اصطلاح خود را بیندازد، حداقل به خاطر زندگی خودتان هم که شده از این رفتارها نکنید تا همسرتان همیشه قوی و مقتدر بماند. کنایه زدن هم در جمع همین نتایج را دارد، شما باید تا می توانید در جمع همسرتان را بالا ببرید تا خودش احساس کند که واقعا مرد توانایی است، همین باعث می شود تلاش بیشتری در زندگی از خود نشان بدهد و در نتیجه زندگی بهتر شود. کنایه زدن، تصحیح اشتباهات و انتقاد، مرد را ضعیف می کند، خواهش می کنم این رفتار را اگر تا امروز داشتید همین الان کنار بگذارید.

5. صحبت از مسایل زندگی با دیگران

خانم محترم، خانواده حریمی دارد که باید حفظ شود، تنها کسی که می توانید از مسائل زندگی خود با او صحبت کنید یک مشاور امین است و نه هیچ کس دیگر، مشکلات زندگی خود را برای هیچ کس بازگو نکنید، خانمی را می شناختم که مدام با مادرش از مشکلات زندگی اش می گفت و بعد از 2 سال از ازدواج شان، علی رغم اینکه بسیار هم به شوهرش علاقمند بود ولی مادرش همه تلاش خود را برای طلاق آنها انجام داد و متاسفم بگویم که موفق هم شد !

هر وقت می خواهید از زندگی مشترک تان چیزی به پدر، مادر یا سایر اعضای خانواده خود بگویید لطفا فقط خوبی ها و خوشی ها را بیان کنید، نگرانی پدر و مادر همیشه وجود دارد، لطفا آن را تشدید نکنید، چون زندگی خودتان نابود می شود، بدترین کار بعد از دعوای زناشویی تماس با پدر، مادر یا سایر اعضای خانواده است. چرا که شما ممکن است دو روز بعد فراموش کنید اما، پدر و مادر تا آخر عمر در ذهن شان می ماند که شما آن روز با شوهرتان دعوا کردید.

6. توقع بیش از حد

یک زن زرنگ، زنی است که با یک برنامه بلند مدت و هدف دار توانایی های همسرش را بالا می برد، زنانی که ضعیف و ناتوان هستند معمولا آنقدر به شوهرشان فشار می آورند تا او مجبور شود کاری را انجام دهد یا از نظر مالی زندگی را بهتر کند. لطفا ضعیف و ناتوان نباشید، شما هم زرنگ و توانا باشید ! سعی کنید کم کم با دور شدن از همین چند رفتاری که در این مقاله گفتیم، و با تعریف کردن از شوهرتان و توانایی های او، تغییرات مهمی در روابط تان به وجود بیاورید.

زن زرنگ وقتی چیزی می خواهد برنامه می ریزد، صبوری می کند، تلاش می کند ناامید نمی شود و در نهایت هم به چیزی که می خواهد می رسد و هم علاقه شوهر به خودش را بیشتر می کند. و برعکس زنی که ناتوان و ضعیف و پرتوقع است از ایراد گرفتن و مقایسه کردن زندگی دیگران و بداخلاقی و ... چیزی کم نمی گذارد ! و اتفاقا او هم به همان چیز می رسد ولی دیگر جایگاهی در قلب شوهرش ندارد. این شما هستید که انتخاب می کنید کدام زن باشید.

۱۰ توصیه سلامتی به کارمندان پشت میزنشین

نتایج برخی از تحقیقات نشان می دهد پشت میزنشینی، یکی از مهم ترین عوامل ابتلا به اضافه وزن و چاقی است؛ استرس، بیماری های مفصلی و بسیاری از بیماری های دیگر نیز از جمله عوارض پشت میزنشینی به شمار می روند اما اگر به خاطر شغل و حرفه تان مجبورید ساعات زیادی از روز را پشت میز کار بگذرانید، توصیه محققان به شما این است که با رعایت ۱۰ نکته زیر، بیشتر به فکر سلامتی تان باشید و جلوی بیماری های ناشی از پشت میزنشینی را بگیرید:

گروه اینترنتی شادینه

۱ - در وضعیت مناسبی بنشینید.
اگر بدن شما در حالت نشسته یا حتی ایستاده، وضعیت مناسبی نداشته باشد، قطعا پس از مدت کوتاهی استرس به سراغ تان خواهد آمد. یکی از راه های فرار از استرس هم پرخوری است و نتیجه پرخوری هم چیزی نیست، جز چاقی . از طرف دیگر، وضعیت نامناسب بدن برای مدت طولانی سبب آسیب مفاصل و دردهای منطقه ای می شود. 

بنابراین پژوهشگران بهترین وضعیت بدن را در حالت نشسته برای ساعات طولانی، این طور عنوان کرده اند:

_ طول کفی صندلی باید به اندازه ای باشد که از نشیمن گاه تا زانوی شما به طور کامل روی آن قرار گیرد.
_ صندلی تان باید حتما تکیه گاه داشته باشد تا بتوانید کمرتان را به آن تکیه دهید. در غیر این صورت بهتر است صندلی تان را به دیوار بچسبانید و از دیوار به عنوان تکیه گاه استفاده نمایید.
_ هنگام کار با کامپیوتر، باید مچ و ساعد دست تان در یک راستا قرار داشته باشند و برای جلوگیری از درد مفاصل مچ دست، نباید مدام آنها را خم و راست کنید.

_ هنگام کار با کامپیوتر، باید سر و گردن تان به طور مستقیم رو به روی مانیتور قرار داشته باشند. در غیر این صورت و با خم نگه داشتن سر و گردن تان به مدت طولانی، دچار گردن درد خواهید شد.
_ به منظور پیشگیری از گردن درد، بهتر است هر چند دقیقه یک بار، چند ثانیه ورزش های مناسب برای گردن را انجام دهید و گردن تان را به طرفین بچرخانید.
_ هنگام نوشتن یا کار با کامپیوتر، آرنج خود را در نزدیک ترین حالت به بدن قرار دهید؛ آن هم در وضعیت ۹۰ یا ۱۲۰ درجه.
_ سعی کنید موقع انجام کار، بازوها و شانه هایتان را در وضعیتی کاملا راحت قرار دهید و آنها را خیلی بالاتر یا پایین تر از سطح میز کارتان نبرید.
_ کف پاهای تان باید کاملا چسبیده به زمین باشد و اگر صندلی تان بلند است و پاهای تان به زمین نمی رسد، بد نیست که از یک زیرپایی استفاده کنید.
_ بهتر است که کفی و تکیه گاه صندلی تان فوم دار باشد، نه چوبی یا آهنی. این طوری فشار کمتری به کمرتان وارد می شود و دیرتر خسته می شوید.

۲ - هر چند دقیقه یک بار، از جای تان بلند شوید و چرخی بزنید.
بر اساس نتایج تحقیقات دانشمندان، بدن هر فرد فقط ۲۰ دقیقه می تواند تحمل قرار داشتن در یک وضعیت ثابت را داشته باشد. بنابراین بهتر است که هر ۱۵ تا ۲۰ دقیقه یک بار، از جای تان بلند شوید و مدت ۳۰ ثانیه قدم بزنید، یا بدن تان را کش و قوس دهید.

۳ - حرکات تکراری انجام ندهید.
تکرار مداوم یک حرکت ( مانند جواب دادن به تلفن ) می تواند آزاردهنده و استرس آور باشد. به همین خاطر بهتر است که در صورت امکان و اگر ضرورتی حس نمی کنید، کارهای تکراری انجام ندهید یا نوع کارتان را عوض کنید. برای مثال، به جای خم و راست کردن مداوم دست تان برای پاسخ گویی به تلفن ها، از یک هدفون استفاده کنید و تلفن های شخصی تان را به ساعات یا روزهای خلوت تان اختصاص دهید.

۴ - نمایشگر کامپیوترتان را در وضعیت مناسبی قرار دهید تا چشم یا مفاصل گردن تان اذیت نشوند.
وضعیت مناسب یعنی اینکه نمایشگر درست روبه روی شما به فاصله ۵۰ سانتی متر از چشم تان قرار داشته باشد و صفحه نمایشگر رو به پنجره هم نباشد تا انعکاس نور بیرون روی نمایشگر، چشم های شما را اذیت و خسته نکند. در ضمن، بد نیست که برای جلوگیری از خشکی یا سوزش چشم، مدام به صفحه کامپیوتر زل نزنید و هر ۱۵ دقیقه یک بار، دست از کار با کامپیوتر بکشید.

۵ - مراقب گردن تان باشید.
به منظور خم شدن کمتر گردن تان هنگام تایپ کردن، بهتر است که از وسیله ای برای نگهداری کاغذها در کنار صفحه کلید استفاده کنید.

۶ - میزتان را تمیز کنید.
برای اینکه به آلرژی یا سایر بیماری های عفونی مبتلا نشوید، باید هر روز صفحه کلید، نمایشگر، سطح میز، تلفن یا هر وسیله دیگری که روی میزتان قرار دارد را گردگیری کنید و هفته ای یک بار هم آنها را ضدعفونی نمایید. باکتری های روی میز می توانند سلامتی شما را تهدید کنند.

۷ - میز خود را همیشه مرتب نگه دارید و اجازه ندهید که آشفته و درهم برهم شود.
شلوغی میز کار باعث خستگی زودرس و استرس می شود و یکی از عوامل اتلاف وقت کاری به شمار می رود.

۸ - میز کار خود را تبدیل به میز غذا نکنید.
قراردادن خوراکی های رنگارنگ و پرکالری روی میز کار، اشتهای شما را به غذا خوردن افزایش می دهد؛ حتی اگر گرسنه هم نباشید. شما می توانید برای حفظ سلامت و تناسب اندام خود، به جای چیپس و پفک و شکلات، کمی میوه خشک یا انواع آجیل را درون کشوی میزتان نگهداری کنید.

۹ - میزتان را زیبا کنید.
زیبا بودن میز کار یکی از عوامل افزایش دهنده انگیزه کاری و لذت بردن از ساعات کار است. شما می توانید با قرار دادن عکس فرزندتان خود یا حتی یک گلدان کوچک روی میز، فضای کاری تان را کاملا عوض کنید.

۱۰ - زمان برگشتن به خانه، بهترین فرصت برای پیاده روی یک فرد پشت میزنشین است.
پس تنبلی را کنار بگذارید و برای حفظ سلامت جسم و روان تان، پیاده روی را به فهرست کارهای روزانه خود اضافه کنید.

اضطراب و استرس

همه‌ی ما به نحوی اضطراب و استرس را تجربه کرده‌ایم، از سخنرانی در برابر جمعیت گرفته تا جریمه شدن توسط پلیس راهنمایی و رانندگی به دلیل نبستن کمربند ایمنی در ماشین و موارد دیگر در زندگی که امروزه کم هم نیستند، ولی سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که این حالات روحی و جسمی چه تأثیری بر زندگی ما می‌گذارد و راه‌های مواجهه با آن چیست؟


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


موسسه‌ی ملی سلامت روانی آمریکا(NIHM) طی یک پروژه اعلام کرد که در آمریکا بیش از چهل میلیون انسان بالای ۱۸ سال وجود دارد که علائم اضطراب و استرس را در خود مشاهده نموده‌اند و تأثیر منفی این موارد را بر زندگی خود احساس کرده‌اند این در صورتی است که به گفته‌ی این موسسه این رقم بسیار بیش از این است ولی افراد در تشخیص مشکل خود کم اطلاع هستند، در کل اضطراب و استرس نیز نوعی پاسخ سیستماتیک بدن و مغز انسان به تحولات بیرونی بدن است که با وجود این حالات است که زندگی معنا پیدا می‌کند مثل غم، خوشحالی، درد، هیجان و صد البته استرس و اضطراب ولی نکته‌ی مهم این است که چگونه بایستی آن را کنترل کرد و تأثیر آن بر زندگی را به حالت بهینه رساند، از این رو این موضوع را از نقطه‌نظرهای مختلف با هم مورد بررسی قرار می‌دهیم.

:: تعریف اضطراب و تفاوت آن با استرس


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


در واقع اضطراب همان‌گونه که قبلاً به آن اشاره شد پاسخ غیرارادی و درونی بدن به تغییرات خارجی است اما اینکه این پاسخ در چه راستاست بایستی گفت که این پاسخ برای حداکثر سازی آمادگی بدن و روح انسان برای مواجهه با خطرات و مشکلات احتمالی است در واقع اضطراب به گونه‌ای زنگ خطری است که در صورت به وقوع پیوستن، بدن را به حالت آماده‌باش در می‌آورد و نزدیک‌ترین حسی که می‌شود به آن نسبت داد ترس است و تفاوت اساسی اضطراب با استرس در این است که استرس حالات روحی وسیع‌تری نسبت به اضطراب را پوشش می‌دهد، به گونه‌ای که مثلاً استرس باعث ایجاد ترس یا ناراحتی یا حتی شادی در انسان می‌شود ولی اضطراب انحصارگرایانه باعث ایجاد نوعی رعب و ترس در انسان می‌شود که موجب بالا رفتن سطح هوشیاری انسان نسبت به پیرامون خود می‌شود. اما این اضطراب در صورتی که بی‌دلیل و مستمر باشد باعث نهادینه شدن در بدن انسان می‌شود به گونه‌ای که انسان همواره خود را در یک حالت اضطراب دایم می‌بیند که این امر موجبات آسیب‌های جدی به کیفیت زندگی انسان می‌شود.

:: فعل و انفعالاتی که در هنگام اضطراب در بدن به وقوع می‌پیوندد


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


هنگامی که انسان دچار اضطراب می‌شود مغز انسان به صورت خودکار یک سری اقدامات و پیام‌ها به تمامی سیستم‌های بدن مخابره می‌کند که باعث افزایش آمادگی انسان در برابر آینده‌ای مجهول می‌شود، که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به ترشح چند هورمون در بدن اشاره کرد که باعث افزایش ضربان قلب و افزایش حجم خون موجود در ماهیچه‌ها و افزایش اکسیژن در شش‌ها می‌شود، از دیگر اتفاقاتی که معمولاً در بدن اتفاق می‌افتد حضور بیشتر خون در اطراف قسمت‌های حیاتی بدن است به گونه‌ای که سر انگشتان دست و پا سرد می‌شود، در کل تمام فعل‌وانفعالات بدن در راستای یک هدف متمرکز می‌شود و آن حفظ بقای فرد است، البته ناگفته نماند که در این حالت فعالیت‌های ذهنی نیز از جهاتی بیشتر و از جهاتی کمتر می‌شود که این مورد بعدها بیشتر بسط داده می‌شود.

:: اضطراب از کجا می‌آید و اشکال آن در چیست؟


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


خاستگاه اضطراب کجاست ؟ چه وقت می‌شود تشخیص داد که اضطراب یک شخص از حالت طبیعی گذشته و وارد حالت بحرانی شده؟ این‌ها سؤالاتی هستند که هر کس از خودش می‌پرسد. بر اساس استانداردهای مختلف پزشکی خواستگاه اضطراب می‌تواند موارد زیادی باشد اما دو خواستگاهی که بیشتر در این زمینه موثر هستند عبارت‌اند از تغییر الگوی فکری یک انسان و وقوع تحولاتی که پاسخ غیرارادی بدن را به همراه دارد. تغییر الگوی فکری انسان به این معنا است که هر شخصی برای پیشامدها و بالأخص آینده‌ی کوتاه مدت و بلندمدت خود یک سری برنامه‌ریزی‌ها و الگوهایی طراحی کرده است که در صورت ایجاد هر گونه اخلال در آن‌ها باعث به وجود آمدن گونه‌ای تشویش فکری و اضطراب در انسان می‌شود، که این مطلب طبیعی است اما اگر در مواردی که کنترل بحران بسیار راحت و آسان است نیز دچار اضطراب شدید بدانید که دچار مشکل در مواجهه با اضطراب خود هستید و در مورد وقوع تحولاتی که پاسخ غیرارادی بدن را به همراه دارد نیز تا حدودی در قسمت قبل بحث شدن با این وجود لازم است که بدانید که اگر در مواردی که دوباره شرایط منجر به آسیب جدی و خسارت نشود ولی همچنان شما در حالت اضطراب خود قرار داشته باشید بدانید که حتماً با مشکل مواجهه شده‌اید و بایستی چاره‌ای بیندیشید، البته بدترین قسمت در مورد اضطراب این است که هنگامی شما دچار اضطراب دایم می‌شوید بدن شما به آن عادت می‌کند یا بهتر بگوییم به آن اعتیاد پیدا می‌کند و آن زمان است که یک شخص از حالت طبیعی خارج می‌شود درحالی‌که فکر نمی‌کند زندگی او غیرطبیعی است درحالی‌که چنین نیست.

:: راه‌های کنترل اضطراب


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


1. استفاده از تکنیک‌های ریلکسیشن : در صورتی که در حالت اضطراب قرار گرفتید فوراً به یک سری اموری بپردازید که موجب حواس‌پرتی شما از آن موقعیت اضطراب‌آلود شود و شما را به فکر و خیال و اموری معطوف کند که برای شما دل‌چسب و آرامش‌بخش و خوش‌حال کننده است، مثلاً شما می‌توانید بعد از قرارگیری در حالت استرس به موسیقی گوش دهید البته موسیقی ای که شما را آرام کند و خاطرات شیرینتان را برایتان یادآور باشد، یا شما می‌توانید ورزش کنید یا به باشگاه ورزشی بروید زیرا این کار نه تنها باعث فراموش کردن موضوع آزاردهنده و مضطرب کننده می‌شود بلکه با ترشح اندورفین در بدن باعث ایجاد احساس شادی و سرزندگی در بدن شما می‌شود، از دیگر تکنیک‌های ریلکسیشن می‌توان به تکنیک بصری اشاره کرد که به این گونه است که شما برای آرام کردن خود بایستی چشمان خود را بسته و چندین نفس عمیق بکشید و خود را در جایی آرام و به دور از مشکلات روزمره‌ی خود متصور شوید با این کار ظرف چند لحظه مشاهده می‌کنید که بخش عظیمی از آن اضطراب برای شما فراموش می‌شود و کنترل اوضاع برای شما راحت تر می‌شود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


2. ایجاد الگوی ذهنی مطلوب از شرایط ایجادشده : زمانی که شما در یک موقعیت اضطراب آلود قرار گرفتید یکی از روش‌های مفید برای کاهش اضطراب و کنترل اوضاع بررسی ذهنی موضوع و ایجاد راه‌حل‌های ذهنی لازم برای مواجهه با موضوع است، بدین گونه که مثلاً شما دچار مشکلی می‌شوید یکی از راه‌های مفید این است که اولاً موضوع را به خوبی واکاوی کنید و سپس راه‌حل‌های ممکن را برای آن متصور شوید حتی آن‌هایی که خیلی به دور از منطق هستند و سپس به صورت ذهنی بر مشکل خود فائق آیید این‌گونه به نحوی برای خود راه بیرون رفتی از مخمصه متصور شده‌اید که این امر علاوه بر کاهش فشار روانی باعث قوت قلب و ایجاد امید در شما می‌شود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


3. صحبت کردن در مورد اضطراب با یک متخصص : یکی از راه‌های خلاصی از شر کابوس اضطراب رفتن و دیدار با مشاوران متخصص است که آن‌ها با یافتن و ریشه‌یابی مشکل می‌توانند راه درمانی در مقابل شما قرار دهند که البته این مورد معمولاً بیش‌ترین بازده را دارد اما افراد به خاطر ملاحظات شخصی از این کار طفره می روند!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


4. به جای مخفی کردن اضطراب آن را کنترل کنید : بعضی مواقع شاهد آن هستیم که گروهی احساسات خود را درون خود می‌ریزند که اضطراب نیز از آن جمله است، این کار نه تنها باعث ایجاد ناهنجاری‌های درونی می‌شود بلکه باعث آسیب جدی به کیفیت زندگی نیز می‌شود که دوستانه از همه‌ی مخاطبان عزیز درخواست دارم که هیچ‌گاه احساسات خود را سرکوب نکنید بلکه متناسب با شرایط بهترین پاسخ را به آن بدهید، که در زمینه‌ی اضطراب نیز بهترین پاسخ قطعاً انکار آن و مخفی کردن آن نیست بلکه مواجه‌شدن با آن به بهترین شکل ممکن است.

نـیازهای زن و شـوهر در زنـدگی زنـاشویی

http://www.delbar.ir/index.php?uid=1735

زنان و مردان، نه تنها از نظر جسمی، بلکه در بسیاری موارد از نظر روانشناسانه و نیازهای اساسی نیز متفاوتند. در این مطلب برخی از اساسی‌ترین آن تفاوتها که در زندگی و رفتار با همسرتان به کار می‌آید، ذکر شده است.
 
1 - مردان خواهان موفقیت بوده، زنان نیاز به تعلق پذیری دارند.

2 - زنان روحیه لطیف و حساس تری داشته و نیاز دارند احساسات خود را بزبان بیاورند، در پاسخ مردان می خواهند راه گشا و منجی باشند.

3 - مردان به شغلشان به دید جزئی از وجودشان مینگرند، زنان به خانواده خود چنین نگرشی دارند.

4 - مردان بیشتر هدف گرا بوده، اما زنان بیشتر گرایش به برآورده شدن نیازهای فعلی زندگی خود دارند.

5 - تصمیم گیری مردان بیشتر بر پایه اندیشه بوده، اما زنان بیشتر احساسی و با درک مستقیم تصمیم میگیرند.

6 - مردان جسم گرا و زنان رابطه گرا میباشند.

 

● نیازهای مردان :
 

1 - یک شریک جنسی خوب.

2 - یک همدم اهل تفریح.

3 -  یک همسر جذاب.

4 - یک منزل دنج و آرام.

5 - تحسین، احترام، اعتبار، همکاری، پذیرش.

6 - یک همسر حمایت کننده و مشوق.

7 - یک همسر وفادار.

 

 

● نیازهای زنان :
 

1 - عطوفت و مهر ورزی.

2 - گفتگو و درد دلهای صمیمانه. ارتباط تعاملی و همدلانه.

3 - صداقت و صراحت.

4 - حمایت مالی.

5 - همسری که خانواده اولویت زندگی وی باشد.

6 - همسری دلسوز، محافظت کننده، پشتیبان.

7 - امنیت، اعتماد بنفس و تائید.

8 - یک همسر وفادار و متعهد.

9 - جدی گرفتن مشکلات کوچک آنها.

10 - توجه و رغبت نشان دادن به احساسات، عقاید، پیشنهادات و کارهای روزمره آنها.

11 - احساس اینکه آنها یک شریک عشق ورزی میباشند و نه تنها یک ابزاری جنسی.

12 - قدردانی از زحمات آنها.

13 - همسری که در حضور دیگران به آنها احترام گذاشته و به وجودشان ببالد.

14 - بخشی از زندگی شوهر خود بودن: همسری که اهداف و مسائل شغلی خود را با آنها در میان می گذارد.

15 - در آغوش گرفتن آنها.

16 - پذیرش آنها همانگونه که هستند. به آنها اجازه دهیم تا کامل نباشند و زیبایی ظاهری، شخصیت و موفقیتهای آنها را تصدیق کنیم.

17 - همسری که پدر خوبی برای فرزندان آنها باشد.

18 - یک هدیه کوچک و یا یک یادداشت عاشقانه از سوی همسران خود.

19 - یک مرد با اعتماد بنفس.

20 - یک مرد قدرتمند (از لحاظ جسمی، مالی و یا شخصیتی) اما در عین حال مهربان.

اگــر پــسر نـوجوان در خـانه دارید بـخوانید ...


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


شاید بتوان یکی از مهم‌ترین مسوولیت‌ها و وظایفی را که والدین در مقابل نوجوانان خود دارند وظیفه تربیتی آن‌ها به شمار آورد؛ وظیفه‌ای که اگر خوب و درست از عهده آن برآیند، نتیجه‌اش آینده‌ای درخشان و مطمئن برای فرزندان است. حالا اگر می‌خواهید به عنوان والدینی دلسوز و مسئول، آینده جسمی و روانی پسران خود را تأمین کنید، رعایت این نکات را فراموش نکنید:

1. پدر و مادر قبل از هر دوست ناباب یا جامعه ناسالمی می‌توانند رفتارهای پرخطر را به فرزندان شان بیاموزند. نتیجه تازه‌ترین تحقیقات روی بیش از 2000 نوجوان که به مصرف سیگار و مواد مخدر و ... اعتیاد داشتند، نشان داده که 40 تا 60 درصد از این نوجوانان، برای اولین بار نحوه استعمال مواد دخانی را در خانه و توسط والدین خود آموخته‌اند؛ بنابراین اولین گام در دور نگه داشتن فرزندان از مواد مخدر، استعمال‌نکردن آن‌ها توسط والدین و به ویژه در منزل است.

2. شما نمی‌توانید از نوجوانتان توقع داشته باشید که مدام در محیط‌های آلوده و در مجاورت افراد معتاد قرار داشته باشد و هیچ تمایل یا حس کنجکاوی نسبت به مصرف مخدرها از خود نشان ندهد؛ بنابراین از رفت و آمد با دوستان یا اقوامی که اقدام به مصرف مخدرها جلوی اعضای خانواده می‌کنند، خودداری کنید.

3. با پرهیز از رذایل اخلاقی مانند دروغگویی، خشم و عصبانیت بی‌موقع یا ناسزا گفتن، الگوی رفتاری مناسبی برای نوجوانتان باشید.

4. بسیاری از پدران دوست دارند آینده‌ای را که برای خود متصور بوده‌اند و به آن نرسیده‌اند برای پسرانشان ترسیم کنند، اما خیلی از افسارگسیختگی‌ها و فاصله‌های بین والد و فرزند از همین جا شروع می‌شود. شما به عنوان یک پدر خوب، فقط وظیفه شناساندن راه‌های صحیح و غلط به فرزندتان و مشورت کردن با او در مورد علاقه‌مندی‌هایش را دارید و بهتر است انتخاب نهایی را به عهده فرزندتان بگذارید.

5. بسیاری از پسران از گوش دادن به نصیحت‌ها و توصیه‌های همیشگی گله‌مندند و فکر می‌کنند که نصیحت بیش از حد یعنی عدم اعتماد خانواده و کوچک شمردن آن‌ها. شما می‌توانید با خریدن انواع کتاب‌ها یا فیلم‌های آموزنده، فرزند خود را نسبت به مسائل و مشکلات موجود در جامعه به طور غیرمستقیم آگاه کنید.

6. پسران در سنین نوجوانی علاقه خاصی به استقلال، جدا شدن از خانواده و پیوستن به گروه هم‌سالان دارند و نگرانی بسیاری از والدین، از ناشناخته بودن دوستان فرزندشان نزد آن‌هاست. شما برای اینکه هم فرزندتان را خوشحال کنید و هم با دوستان جدیدش بیشتر آشنا شوید، می‌توانید هر چند وقت یک بار، یک مهمانی دوستانه ترتیب دهید و دوستان فرزندتان را هم با خانواده‌هایشان به صرف یک عصرانه ساده دعوت کنید. شما می‌توانید برای تسلط بیشتر به روابط فرزندتان هم، ماهی یک بار، یک برنامه کوهنوردی با دوستان فرزندتان و خانواده آن‌ها بچینید.

7. از تحقیر، توهین یا مقایسه‌کردن پسرتان با دیگران به شدت پرهیز کنید؛ چون انجام این اعمال موجب پرخاشگر و زورگو شدن آن‌ها در آینده می‌شود و این گونه فرزندان تحقیر شده بعد از رسیدن به استقلال سعی می‌کنند با توسل به زور وجود و قدرتشان را به دیگران اثبات کنند.

8. پسران، پدران آینده‌اند و باید مسوولیت‌پذیر بار بیایند؛ بنابراین انجام برخی از کارهای خانه را حتی اگر خیلی کم و پیش پا افتاده باشند به عهده پسرتان بگذارید؛ کارهایی مانند خرید نان یا گذاشتن کیسه زباله بیرون از منزل.

9. پسران در سنین نوجوانی علاقه زیادی به دیده و پذیرفته شدن از طرف جامعه دارند؛ بنابراین برای این کار اقدام به عوض کردن ظاهر و نوع پوشش خود می‌کنند. در مواجهه با این گونه مسائل، شما نباید با پرخاشگری و توهین فرزندتان را از تغییر ظاهرش منع کنید، بلکه باید با زبانی خوش و دلیل و منطق مناسب، او را تشویق به پذیرفته شدن از راه‌های دیگری غیر از تغییر ظاهر غیر متعارف کنید. از او بخواهید که رشته هنری یا ورزش مورد علاقه‌اش را به صورت حرفه‌ای ادامه دهد و موفقیت‌ها و قهرمانی‌های پیاپی‌اش سبب غرور و افتخار خودش و شما باشد.

10. آزادی مفرط، بیشتر مخرب است نه موثر. شما با آزاد گذاشتن فرزند پسرتان در هر زمینه‌ای و برآورده کردن همه نیازهای او، فردی متکبر و خودخواه از او می‌سازید و موجب می‌شوید که او فکر کند در همه مکان‌ها و زمان‌ها، هر کاری که دلش بخواهد می‌تواند انجام دهد، اما وقتی طی زندگی با مسائلی غیر از آنچه باب میل اوست روبرو شود، یأس و ناامیدی سراسر وجودش را فرا می‌گیرد و عاقبت این نوجوانان چیزی نمی‌شود جز احساس پوچی و...

11. پسرها عمدتا عهده‌دار چرخاندن چرخ مالی و اقتصادی زندگی در آینده هستند؛ بنابراین بهتر است پدران، آن‌ها را با مسائل و مشکلات مالی و حساب و کتاب و نحوه صحیح پول خرج کردن آشنا کنند و از نوجوانی پس انداز کردن و صرفه‌جویی را به آن‌ها یاد دهند.

12. این یک باور غلط است که دخترها بیشتر از پسرها به محبت نیاز دارند. پسرها هم به اندازه دخترها به محبت و حمایت عاطفی خانواده‌شان احتیاج دارند؛ پس وظیفه یک پدر یا مادر مهربان که به فکر سلامت روان فرزندش است، رعایت تعادل و عشق ورزی به همه فرزندان است.

13. معمولاً پسرها با پدرانشان راحت‌ترند و بهتر می‌توانند مشکلاتشان را با آن‌ها در میان بگذارند؛ بنابراین به عنوان یک پدر مسوول، روزی یک ساعت از وقتتان را به پسرتان اختصاص دهید و او را در راه حل مشکلاتش یاری کنید. فقط حواستان باشد که خشونت و پرخاش، جایی در راهنمایی‌هایتان نداشته باشد تا فرزندتان از مشورت کردن با شما پشیمان نشود و مشکلاتش را خارج از خانه و به روش‌های نادرست حل نکند.

14. پسر بچه‌ها علاقه شدیدی به بازی‌های خشن کامپیوتری دارند. برای جلوگیری از ناراحتی‌های جسمی و روحی فرزندتان، از تنها و آزاد گذاشتن او برای ساعت‌ها بازی با کامپیوتر خودداری کنید.

15. بد نیست که حساب دخل و خرج فرزندتان را داشته باشید و دورادور بدانید که او پول‌هایش را چه طور خرج می‌کند. شاید باور نکنید اما خرید سیگار می‌تواند به سادگی خریدن یک بسته آدامس یا پفک باشد!

16. به پسرتان بیاموزید که زورگویی و قلدری راه معقول و پسندیده‌ای برای رسیدن به خواسته‌ها نیست؛ بنابراین بهتر است برای حل مشکلاتش راه‌های منطقی و آرام را پیش گیرد تا محبوبیتش پیش اطرافیان بیشتر شود.

17. پسرها به خاطر موقعیت خانوادگی خاصی که در آینده دارند و باید مسوول و مدیر یک زندگی شوند، نیاز زیادی به اعتماد به نفس بالا دارند. شما می‌توانید با سپردن کارهای مهم به پسرتان و گفتن این جمله که "من می‌دانم تو به بهترین شکل ممکن این کار را انجام می‌دهی" اعتماد به ‌نفس فرزندتان را بالا ببرید و حس مفید بودن را به او القا کنید.

18. با مسوولان و مشاوران مدرسه او در تماس باشید تا بتوانید از تغییرات احتمالی روانی یا تحصیلی فرزندتان خبردار باشید.

19. برای این که پسرتان احساس نکند به خاطر جنسش هیچ محدودیتی ندارد، قوانین خانواده را بنویسید و به دیوار اتاقش بچسبانید و حتماً ساعات ورود و خروج را طبق مقررات خانواده درج کنید و اگر دیدید که او از حدش تجاوز کرد، بنا به روحیاتش، تنبیه یا تشویقی برایش در نظر بگیرید تا بهتر شرایط خانواده را بپذیرد.

20. جوری رفتار نکنید که فرزندتان احساس کند برای هر کاری باید نظر شما را رعایت کند و حق انتخاب در هیچ زمینه‌ای را ندارد، این رفتار او را سرخورده می‌کند. انتخاب رنگ اتاق، لباس یا نوع تغذیه را به عهده خودش بگذارید.

21. هیچ گاه در برابر دختر یا فرزند کوچک‌ترتان به پسرتان نگویید که تو بزرگی یا پسری و این رفتارها از تو بعید است. عادلانه قضاوت کنید و به فرزندانتان بیاموزید که به یکدیگر احترام بگذارند و حقوق یکدیگر را هم رعایت کنند.

بايـدها و نبايـدهاي استـفاده کودکان از محيـط اينتـرنت



      
alt


امروز دیگر ابزاری مانند رایانه و پدیده هایی مثل اینترنت یکی از اجزای زندگی روزمره ما شده اند. در جامعه امروز تعاملات و روابط افراد برخی خانواده ها، چه در امور شخصی و چه در مسایل کاری به قدری با این ابزار گره خورده اند که حتی دیگر تصور وجود نداشتن رایانه و اینترنت در زندگی آنها غیرممکن است ...


alt


در عین حال این ابزار مانند تمام تکنولوژی های نوین دارای عوارضی است که بی توجهی به آن می تواند بسیار خطرناک باشد. جالب اینکه اینترنت به دلیل گستردگی خدماتی که به کاربران عرضه می کند و همچنین به دلیل فراگیری کاربرد آن در میان افراد در سراسر جهان، طبیعتا مستعد بروز عوارض و انحراف های بیشتری نسبت به سایر پدیده های نوین است. قطعا آسیب پذیرترین گروه در برابر این عوارض هم کودکان و نوجوانان هستند. در سال های اخیر در کشور ما نیز مانند بسیاری کشورها، چگونگی در اختیارگذاری اینترنت برای کودکان و نوجوانان، از دغدغه های مهم خانواده ها شده است. بیشتر والدین سعی می کنند با اعمال نظارت و محدودیت خطرهای اینترنت برای فرزند خود را به حداقل برسانند ولی بسیاری از آنها شیوه مناسب نظارت و اعمال محدودیت را نمی دانند تا حدی که در برخی موارد، اعمال شیوه های نادرست در این زمینه باعث نافرمانی نوجوان و بروز مشکلات حادتر می شود. اهمیت این موضوع باعث شد در "فرزندپروری" این هفته با دکتر پرویز رزاقی، روان شناس و مدرس دانشگاه در این مورد گفت وگو کنیم.

- برای پدیده هایی مثل اینترنت، اعمال محدودیت برای کودکان و نوجوانان لازم است یا نه؟


اگر بخواهیم یک تقسیم بندی کلی برای این موضوع داشته باشیم، ترجیح اول ما برای ایجاد محدودیت، انجام این کار با آموزش و آگاه سازی است یعنی باید با شرح خطرها، انحرافات و مشکلات احتمالی، کودک و نوجوان را قانع کنیم وارد سایت هایی که مناسب سن او نیست، نشود و خودش یک محدودیت خودخواسته ایجاد کند. این امکان حتی روی بیشتر موتورهای جستجوگر در اینترنت قرار داده شده که کاربر خودخواسته، با انتخاب گزینه موردنظر، جستجوی ایمن در سایت های اینترنتی داشته باشد.


alt


- این اعمال محدودیت ها در خانواده چگونه باید باشد؟

همواره در اولین قدم تعامل را پیشنهاد می کنیم. ارتباط و تعامل والدین و نوجوان اگر اتفاق بیفتد و نوجوان آن را بپذیرد، بسیاری از مشکلات احتمالی برطرف خواهد شد. خانواده ها همچنین باید موقعیت و شرایط فرزند نوجوان خود را درک و با توجه به آن، محدودیت های خود را اعمال کنند. نکته ای که پدر و مادرها باید توجه ویژه ای به آن داشته باشند، این است که باید به این موضوع از منظر نوجوان نگاه کنند تا بتوانند تصمیم درست بگیرند و نیازهای واقعی او را همواره مدنظر داشته باشند. درنهایت اینکه والدین باید طوری رفتار کنند که در کنار فرزند خود باشند و او آنها را در مقابل خود حس نکند.


alt


- در مراحل بعد این برخوردها چطور باید باشد؟

والدین باید با لحن مناسب با نوجوان گفت وگو کنند. آنها می توانند با شرح موقعیت زمانی و مکانی، درک درستی از آسیب هایی که می تواند تهدیدش کند به او بدهند و شأن و جایگاهش را یادآوری کنند. همچنین پدر و مادر می توانند با جمله های مناسب مانند "به نظر تو بهتر نیست که...؟" یا "فکر نمی کنی مناسب تر باشد که...؟"، ذهن فرزند خود را درگیر این ماجرا و او را به صورت فعال با مساله روبرو کنند تا حس کند برای او شخصیت قائل شده اند. البته در برخی موارد هم لازم است قاطعانه برخورد و مثلا ورود به سایتی خاص برای نوجوان ممنوع شود.


alt


والدین همواره باید آموزش و آگاهی را بر این برخوردها مقدم بدانند. وقتی نوجوان بداند چرا نباید وارد سایتی خاص شود و چه خطرهایی او را تهدید می کند، این کار را انجام نخواهد داد، حتی اگر اجبار و نظارت والدین را نداشته باشد. البته به این نکته هم باید توجه داشت که برخورد قاطعانه و منع مستقیم هم شرایط خاص خود را دارد.

- چه شرایطی؟


اگر همواره برخورد منعی و اعتقاد داشته باشیم "فقط همین که من می گویم"، ممکن است باعث نافرمانی نوجوان شویم و مشکلات متعدد دیگری ایجاد شود. از روش منع نباید دائم استفاده کرد. همچنین اگر از انتخاب یک گزینه منعش می کنیم، حتما باید گزینه های متعدد دیگری به او معرفی کنیم تا قدرت مانور او زیادتر باشد و حس کند حق انتخاب هم دارد.


alt


- و نکته پایانی؟

اگر والدین قصد دارند عوارض اینترنت و پدیده هایی مانند آن را برای نوجوان خود کم کنند برای این کار لازم است فرزندشان، آنها را دوست خود بداند و بداند که والدین صلاح او را می خواهند. بی تردید لازمه رسیدن به چنین باوری این است که پدر و مادر بتوانند ارتباط خوبی با فرزند خود برقرار کنند و با او دوست باشند. حتی اگر در مواردی از او تخلفی دیدند، نباید برخورد نامناسب و شدید داشته باشند. والدین می توانند با درک موقعیت نوجوان، ارزش های او را دریابند و از راه درست به حل مساله بپردازند.


alt


نوشته پیمان صفردوست در روزنامه سلامت

چرا برخی کـودکان از رفتن به مـدرسه مـی‌ترسند؟


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ترس از محیط مدرسه

چند روز دیگر قرار است حسین به مدرسه برود، لباس فرمش آماده شده و کیف و کفش و وسایلش را به کمک مامان خریده​و موهایش را هم کوتاه کرده و حالا قرار است یک پسر منظم و مرتب و باسواد شود.
اما او هنوز به پای مامان و بابا آویزان می شود که می خواهم در خانه بمانم و نمی خواهم به مدرسه بروم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


تا حالا چند بار وسایل مدرسه اش که منظم و مرتب توی کمدش چیده شده بود، گم شده و مامان کلی خانه را گشته تا آن را پیدا کرده است. بی خبر از این که حسین به امید این که وقتی وسایل نباشد به مدرسه راهش نمی دهند آنها را پنهان می کرده است. مامان نمی داند علت ترس حسین چیست. او در مهدکودک و پیش دبستانی هیچ مشکلی نداشته، اما حالا​ نمی خواهد به مدرسه برود و می گوید بگذارید بی سواد باشم ! اما بیایید با مامان حسین فکر کنیم چه چیزهایی می تواند حسین کوچولو را بترساند؟

ترس از بچه های بزرگ تر

مامان تحقیق می کند و متوجه می شود در میان بچه های مجتمعی که در آن زندگی می کنند یک پسر کلاس سومی هست که بر سر موضوعی با حسین دعوایش شده و او را تهدید می کند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


وقتی می پرسد که این بچه کدام مدرسه می رود متوجه می شود او هم مدرسه ای پسرش است. حسین هیچ چیز نمی گوید، اما شاید وقتی آن پسر زورگویی کرده و حسین زیر بار نرفته، تهدید کرده باشد که در مدرسه تلافی اش را سرش در می آورد. مامان تصمیم می گیرد برای جلوگیری از این ترس حسین او را برای چنین شرایطی آماده کند.

با او به مدرسه می رود و به او یاد می دهد​اگر اعتراض یا شکایتی داشت به چه کسانی و کجا مراجعه کند. او به حسین یاد می دهد با بچه های بزرگ تر به جاهای خلوت نرود و خصوصا اگر با کسانی که او را تهدید می کنند تنها ماند سریع محل را ترک کند. مامان به حسین یاد می دهد اگر زورش نمی رسد، اگر کسی به او حمله کرد فرار کند و هم زمان با فریاد از دیگران کمک بخواهد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مادر به کودک اطمینان می دهد با ناظم مدرسه صحبت کرده و از او خواسته حواسش به حسین باشد. مادر او را آماده می کند، اما همزمان حواسش هست که او را متقاعد کند میلیون ها کودک دارند درس می خوانند و بیرون از خانه آنقدر هم که او می ترسد ناامن نیست. مادر برای مراقبت بیشتر از حسین، او را خود به مدرسه می برد و می آورد.

ترس از بزرگ شدن

مادر به خاطر می آورد یک بار که در مورد بزرگ شدن او و رفتنش به مدرسه صحبت با هم کرده اند حسین گفته نمی خواهد به این زودی بزرگ شود. او هنوز کودک است و نمی تواند مثل پدر هر روز سر کار برود!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


شاید حسین از بزرگ شدن و جدی شدن مسائل واهمه دارد. به همین دلیل مادر او را به مدرسه می برد و همه جاهایی را که برای تفریح و ورزش بچه ها تجهیز شده است به او نشان می دهد. او از دوستان جدیدی صحبت می کند که در مدرسه پیدا خواهد کرد و روزهایی که دیگر دلش برای خانه تنگ نمی شود بلکه برای مدرسه و دوستان و معلمانش دلتنگ خواهد شد.

ترس از رها شدن

یک روز مریم و مادرش به خانه​حسین آمده بودند و بچه ها با هم بازی می کردند. مریم مدام اسباب بازی​های حسین را به مادرش نشان می داد و می گفت باید از این برایم بخری. مادر مریم یک دفعه گفت: کی بشه بری مدرسه از دست تو یکی هم خلاص بشم.


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


مادر حسین به یاد آورد که حسین وقتی این حرف را شنید توی فکر رفت و مادر مریم می گفت مریم می گوید: شما دیگر مرا دوست ندارید و می خواهید مرا بفرستید مدرسه که از دستم خلاص شوید!

مادر حسین با خودش می گوید: نکند حسین هم همین فکر را می کند؟ به همین دلیل از حسین می خواهد بازی را کنار بگذارد و کنار او بنشیند و به همراه پدرش برای او تعریف می کنند وقتی کوچک بود چقدر ضعیف و ناتوان بود و چقدر وقت زیادی باید صرف می کردند تا از او مراقبت کنند و به او گفتند که کم کم بزرگ تر شد و مدرسه رفتن اولین قدمی است که مستقل برمی دارد و بابت این موضوع بابا و مامان خیلی خوشحال هستند چون او حالا بچه عاقل تر و مستقل​ تری شده است نه این که کلا مستقل شده باشد یا رهایش کرده باشند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مادر او را سخت در آغوش می کشد و می گوید: تو پیر هم که بشوی پسر عزیز خودمی.

پای صحبت مشاور :

مادر نکاتی را نیز از مشاور مدرسه کودکش می آموزد. او می گوید :

- مدرسه، ناظم و معلم را وسیله تهدید کودک قرار ندهید.

- سعی کنید علت اصلی ترس کودک را پیدا و آن را حل کنید.

- از سرزنش و مقایسه و تحقیر فرزندتان پرهیز کنید و دوست داشتن او را مشروط به مدرسه رفتن نکنید و به او نگویید مدرسه رفتن عامل دوست داشته شدن اوست و اگر مدرسه نرود مادرش نمی شوید.

- دلیل مدرسه رفتن را برای کودک می توان یک قانون اجتماعی بیان کرد.

- با او در مورد مشکلات مدرسه نرفتن یا به دست نیاوردن شغل مناسب در صورت مدرسه نرفتن، صحبت نکنید.

- به او توانایی مراقبت از خود را در مدرسه بیاموزید و سعی کنید حتی اگر کودک سردرد و سایر علائم اضطراب را نشان داد، او را از مدرسه رفتن معاف نکنید چون به زودی این علائم از بین می رود، اما در خانه ماندن این حالت ها را تثبیت می کند.

- وقتی کودک از مدرسه به منزل برمی گردد، حتما باید یکی از اعضای خانواده در کنار او باشد.

- اجازه دهید کودک درباره احساسش در مورد مدرسه صحبت کند. اگر لازم شد والدین ساعاتی را در دفتر مدرسه بمانند تا کودک میان ساعات کلاس با دیدن آنها آسوده شود و کم کم این حضور کاهش یابد. می توان ساعات حضور کودک را در مدرسه کم کم افزایش داد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

تست انتخاب همسر بهتر

با انجام اين تست مي‌توانيد به برونگرا يا درونگرا بودن خود و خواستگارتان پي ببريد. شما خودتان جزو كدام گروه هستيد؟ از آن برونگراهاي دوآتيشه كه اصلا و ابدا با تنهايي كنار نمي‌آيند يا از آن درونگراهايي كه فقط در گوشه عزلت خودشان خوش هستند؟ يا شايد هم ميانه‌رو باشيد. اما به‌طور معمول اكثر انسان‌ها به سمت يكي از اين 2 قطب تمايل بيشتري دارند.

 

فرق آدم‌های اهل درونگرایی و برونگرایی

تا به‌حال فكر كرده‌ايد كه ابعاد شخصيت تاثير مستقيمي روي انتخاب رشته تحصيلي، شغل، محل زندگي و كلا سبك زندگي شما مي‌گذارد؟ اگر دقت نكرده‌ايد با دقت خط‌هاي بعد را بخوانيد. درونگراها از احساسات و هيجان‌هايشان فقط براي دوست‌هاي معدود خيلي صميمي حرف‌ مي‌زنند ولي برونگراها كاملا در دنياي بيرون سير مي‌كنند؛ آنها دوست دارند كه سرخوش، اجتماعي،‌ رقابت‌جو، سريع و واقع‌گرا باشند. افراد درونگرا بيشتر اوقات خود را به مطالعه و تنهايي سپري كرده و كمتر مايل به معاشرت با ديگران هستند و در مقابل، افراد برونگرا بيشتر داراي ديدگاه عيني و خارجي هستند و فعاليت عملي بيشتري دارند ولي ميزان تسلط آنها بر نفس خودشان نسبت به افراد درونگرا كمتر است. اين افراد مايلند كه بر محيط اطراف خود تاثير و به رقابت با ديگران بپردازند و در مجامع عمومي بيشتر ظاهر مي‌شوند.

 

اگر درونگرايي و برونگرايي در حد افراط در افراد ظاهر شود، ما را در برابر 2 شخصيت نابهنجار قرار مي‌‌دهد البته تعداد اين افراد بسيار كم است و اكثريت مردم ميان اين دو قطب جاي دارند. برونگرايان به سوي جهان عيني متمايل بوده و درونگرايان به سوي جهان ذهني و غيرعيني. شما با آگاهي يافتن از خصوصيات شخصي هر دو گروه مي‌توانيد رابطه بهتري با آنها برقرار كنيد.

 

درونگراها

 

جمع گریزهای احساساتی

1. علاقه‌مند به احساسات و افكار خودشان هستند و نياز به داشتن قلمرو شخصي دارند. كم‌حرف، ساكت و متفكرند.

 

2. دوستان زيادي ندارند و در ارتباط برقرار كردن با افراد جديد مشكل دارند. علاقه‌مند به سكوت و تمركز بوده و از ديد و بازديدهاي غيرمنتظره و ناگهاني بيزار هستند.

 

3. كارايي اين افراد در تنهايي بيشتر است. بزرگ‌ترين وحشت آنها اين است كه در يك جمع شلوغ قرار گيرند. ترس از آنكه فرديت خود را از دست بدهند، دارند و از فعاليت‌هاي انفرادي انرژي مي‌گيرند.

 

4. در بين انبوه مردم بودن آنها را خسته مي‌كند. بيشتر از دست خودشان عصباني مي‌شوند تا ديگران. معمولا كمرو هستند و درك كردن آنها ممكن است. اهل ايده و عقايد نو هستند.

 

5. شخصیت‌شان در خلوت و در جمع متفاوت است. مشتاق و احساساتي هستند اما معمولا احساسات‌شان را بيان نمي‌كنند. در جمع ناآشنا ساكت اما در جمع دوستان خود راحتند.

 

6. تمركزشان قوي است. براي تصميم‌گيري به زمان نياز دارند و قبل از حرف زدن فکر می‌کنند.

 

7. از در ميان گذاشتن اطلاعات شخصي خود با ديگران طفره مي‌روند.

 

برونگراها

 

پيشاهنگ‌هاي روشن‌پوش 

1- علاقه‌مند به وقايع پيرامون خود هستند.

 

2- عقيده خود را با عقايد ديگران مقايسه مي‌كنند.

 

3- روراست و معمولا پرحرف هستند.

 

4- اهل عمل و پيشقدمي در كارها هستند و خيلي اوقات نفر پيشاهنگ انجام يك كار مي‌شوند.

 

5- به‌سهولت دوستان جديدي يافته يا با يك گروه خود را وفق مي‌دهند.

 

6- افكار خود را بيان مي‌كنند.

 

7- علاقه‌مند به افراد جديد و برقراري ارتباط با آنها هستند.

 

8- تنهايي براي آنها بسيار آزاردهنده است.

 

9- از تعامل و ارتباط برقرار كردن با ديگران انرژي مي‌گيرند.

 

10- خوش‌مشرب بوده اما زياد احساساتي نيستند.

 

11- ريسك‌پذيرند و سريع تصميم مي‌گيرند، اجتماعي هستند، درك آنها آسان است و معاشرتي هستند.

 

12- پس از آنكه حرف خود را مي‌زنند به گفته خود مي‌انديشند، علاقه‌مند به كار گروهي، موسيقي با صداي بلند بوده و فعاليت‌هاي هيجان‌انگيز را بيشتر دوست دارند.

 

13- رنگ‌هاي روشن را بيشتر مي‌پسندند، بيشتر از اعمال ديگران خشمگين مي‌شوند تا خودشان، اطلاعات شخصي خود را به سادگي با ديگران قسمت مي‌كنند و معمولا فقط از روي تجارب زندگي خود درس مي‌گيرند و نه عبرت گرفتن از ديگران.

 

البته خصوصيات فوق هيچ ارتباطي با اعتمادبه‌نفس داشتن فرد برونگرا ندارد، يك برونگرا ممكن است اعتماد به نفس پاييني داشته باشد.

 

12 سؤالی که شخصیت شما را مشخص می‌کند

 

با انجام اين تست و نمره‌گذاري آن به‌راحتي متوجه مي‌شويد كه خودتان و همسرتان به كدام گروه تعلق داريد

 

1- دوست دارم هميشه آدم‌هاي زيادي دوروبرم باشند.

2- لبخند زدن به ديگران و بيرون رفتن با آنها و تفريح كردن با جمع را كار آساني مي‌دانم.

3- خودم را لزوما آدم اميدواري نمي‌دانم.

4- واقعا از صحبت كردن با ديگران لذت مي‌برم.

5- ترجيح مي‌دهم در جايي باشم كه فعاليت و شلوغي وجود داشته باشد.

6- معمولا ترجيح مي‌دهم كارها را به تنهايي انجام دهم.

7- اغلب احساس مي‌كنم كه پر از نيرو و انرژي هستم.

8- آدم بشاش و داراي روحيه بالايي هستم.

9- آدم خوش‌بيني نيستم.

10- زندگي من با سرعت طي مي‌شود.

11- شخص بسيار فعالي هستم.

12- ترجيح مي‌دهم راه خودم را بروم تا اينكه رهبر ديگران باشم.

 

هركدام از عبارت‌هاي زير را با دقت بخوانيد و به هر سؤال باتوجه به گزينه‌هاي كاملا موافق/ موافق/ بي‌تفاوت/ مخالف/ كاملا مخالف پاسخ دهيد.

 

پاسخنامه: باتوجه به گزينه‌اي كه انتخاب كرده‌ايد، نمره مربوط به گزينه خود را جلوي آن بنويسيد.

 

با ین تست همسر بهتری انتخاب می کنید

 

نمره دروني و بيروني بودن شما اينجاست

نمره از 12 تا 24: شما آدم درونگرايي هستيد،‌ تنهايي را بيشتر دوست داريد و دوست داريد كارهايتان را بدون حضور ديگران انجام دهيد.

 

نمره از 24 تا 48: شما نه كاملا درونگرا هستيد و نه كاملا برونگرا. بعضي وقت‌ها با جمع بودن را ترجيح مي‌دهيد و گاهي تنهايي، هرچه نمره‌تان بالاتر باشد برونگراتر هستيد.

 

نمره از 48 تا 60: شما آدم برونگرايي هستيد. با جمع بودن را دوست داريد و لذت می‌برید حتي كارهايي را كه مي‌شود تنهايي انجام داد با جمع انجام دهيد.

 

با انجام اين تست مي‌توانيد به برونگرا يا درونگرا بودن خود و خواستگارتان پي ببريد. شما خودتان جزو كدام گروه هستيد؟

 

اما اينها چه فرقي دارد؟

خب حالا كه متوجه شديد داراي كدام‌يك از ابعاد شخصيتي درونگرايي يا برونگرايي هستيد، بدانيد كه برونگرايي و درونگرايي در چند زمينه خيلي مهم زندگي كاربرد دارد:

 

1- انتخاب رشته تحصيلي: اگر از حالا شروع كرده‌ايد به خواندن كنكور سال بعد، خوب است يكي از عوامل انتخاب‌تان را بگذاريد همين نوع شخصيت. آدم‌هاي درونگرا به رشته‌هايي مثل ادبيات، بعضي از رشته‌هاي هنر و بعضي از رشته‌هاي آزمايشگاهي گرايش دارند. برعكس، آدم‌هاي برونگرا به رشته‌هايي مثل مهندسي‌هاي پردردسر، روانشناسي، علوم اجتماعي، انواع رشته‌هاي پزشكي، روزنامه‌نگاري و... ارتباط برقرار مي‌كنند.

 

2- انتخاب شغل: جور بودن شغل با تيپ شخصيت‌تان يكي از معيارهاي موفقيت در شغل‌تان است. آدم‌هاي برونگرا به شغل‌هايي كه بيشتر با مردم سروكار دارند، گرايش دارند؛ مثل فروشندگي، كار در بازار، كارهاي درماني و... برعكس درونگراها حتي اگر در رشته‌اي برونگرايانه هم تحصيل كرده باشند سراغ شغل‌هاي درونگرايانه مي‌روند؛ مثلا فردي كه معماري خوانده بيشتر دوست دارد كشيدن نقشه در خلوت را تجربه كند.

 

3- ازدواج: در ازدواج شناخت ابعاد شخصيتي طرف مقابل بسيار معيار مهمي است. برونگراها با درونگراها خيلي نمي‌سازند و برعكس. اين دیدگاه كه همسر آينده من بايد مكمل من باشد را كنار بگذاريد و دنبال مشابه خودتان بگرديد زيرا با يك فرد مشابه صحبت‌ها و فعاليت‌هاي بيشتري را مي‌توانيد انجام دهيد و لذت بيشتري در اوقات فراغت خود با هم مي‌بريد.

“بهداشت خواب”

 

 

هیچ چیز خسته کننده تر از این نیست که نتوانید بخوابید. گاهی ذهن شما مشغول کنکاش اتفاقات مهمی می‌شود که امروز رخ داده است و گاهی سروصداهای موجود نمی‌گذارند به خواب بروید. در این موقعیت ها چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ همیشه راهی برای حل مشکلات وجود دارد! در این پست برخی از ترفندهای جدید برای خوب خوابیدن را لیست کرده ایم، که به عنوان “بهداشت خواب” شناخته شده هستند.


تنها زمانی که خواب آلود هستید بخوابید

این امر بیدار ماندن شما را در رختخواب کاهش می دهد. اگر نتوانستید در عرض ۲۰ دقیقه به خواب بروید، بلند شوید و کاری خسته کننده انجام دهید تا زمانی که احساس خواب آلودگی کنید.

برای خوابیدن در مکان های تاریک و بی‌سروصدا دراز بکشید. وجود نور نشانه هایی به مغز می‌فرستد با این محتوا که وقت بیدار شدن از خواب است.


در طول روز چرت نزنید

این به شما اطمینان می‌دهد که هنگام خواب خسته باشید. اگر شما هم مثل من عادت کرده اید که هر روز چرتکی بزنید، سعی کنید کمتر از یک ساعت و قبل از ساعت ۱۵:۰۰ باشد.


زمان ثابتی برای رفتن به رختخواب داشته باشید

حتی در تعطیلات آخر هفته! وقتی که چرخه خواب شما یک ریتم منظم داشته باشد، احساس بهتری هنگام خواب خواهید داشت.


حداقل ۴ ساعت قبل از خواب ورزش نکنید

انجام ورزش های منظم برای کمک به داشتن خوابی خوب توصیه می شود، اما زمان آن بسیار مهم است. ورزش های صبحگاهی یا اوایل بعد از ظهر تداخلی در خواب ایجاد نمی‌کند.


عادت های قبل از خواب توصیه می‌شود

آیین قبل خواب نشانه هایی برای بدن تان تا برای خواب آماده شود. گوش دادن به موسیقی آرامش بخش، خواندن چیزی تسکین دهنده به مدت ۱۵ دقیقه، یک فنجان چای بدون کافئین، انجام تمرینات تمدد اعصاب و عادت های دیگری می‌توانند در به خواب رفتن شما کمک کنند.


از تخت خود تنها برای خوابیدن استفاده کنید

از استفاده از رختخواب خود برای تماشای تلویزیون، پرداخت آنلاین قبوض، درس خواندن و … بپرهیزید. در این صورت، هنگامی که شما به رختخواب می‌روید بدن شما می‌داند که وقت خواب است. البته روابط زناشویی تنها مورد استثنا است.


از کافئین و نیکوتین حداقل ۴-۶ ساعت قبل از رفتن به رختخواب بپرهیزید

کافئین و نیکوتین محرک‌هایی هستند که اختلالاتی در زمان به خواب رفتن شمال ایجاد می‌کنند. قهوه، چای، نوشابه، کاکائو، شکلات و بعضی از داروهای تجویزی و غیر تجویزی، حاوی کافئین هستند. سیگار و برخی از داروها حاوی نیکوتین هستند. استفاده از مواد الکلی می‌تواند پایانی برای داشتن یک خواب خوب باشند، بنابراین از مصرف مواد الکلی اجتناب کنید.


قبل از خواب، غذای سبک بخورید

اگر معده شما خیلی خالی باشد، می‌تواند در خواب شما تداخل ایجاد کند.همینطور، اگر شما عادت به خوردن یک وعده غذای سنگین قبل از خواب داشته باشید، این نیز می‌تواند در خوابتان تداخل ایجاد کند. محصولات لبنی و گوشت برخی از پرندگان چون بوقلمون حاوی تریپتوفان است، که به عنوان القاء خواب طبیعی عمل می‌کند. احتمالا به دلیل وجود تریپتوفان در شیر، گاهی اوقات قبل از خواب توصیه می‌شود.


۹۰ دقیقه قبل از خواب حمام کنید

یک حمام داغ، دمای بدن را افزایش می‌دهد، اما پس از آن است که با کاهش دمای بدن به شما احساس خواب آلودگی دست می‌دهد.


از راحتی تخت خواب و اتاق خواب خود اطمینان حاصل کنید

یک اتاق گرم می‌تواند ناراحت کننده باشد. اتاق کمی خنک‌تر همراه با پتوی مناسب برای گرم ماندن، توصیه می‌شود. اتاق خواب‌تان نباید دارای نور مزاحمی باشد که در این صورت می‌توانید از ماسک خواب استفاده کنید. در صورت وجود سر و صدایی که شما را اذیت کند، می‌توانید از گوش بند استفاده کنید.


قبل از طلوع خورشید از خواب بیدار شوید

ساعت بیولوژیکی بدن خود را با خورشید تنظیم کنید. هرچه صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید، شب ها نیز بهتر می‌توانید به خواب بروید.


قبل از خواب از سرگرم شدن با تلویزیون و اینترنت بپرهیزید

مطالعات نشان داده اند افرادی که قبل از خواب، با اینترنت یا تلویزیون سرگرم می‌شوند، بیشتر در خطر بدخوابی قرار می‌گیرند.

شما بهترین همسر دنیا خواهید بود.

اگر در زندگی زناشویی این ۴۰ گزینه را انجام دهید مطمئن باشید که شما بهترین همسر دنیا خواهید بود.
 

1- شاد باشیم؛ شاد بودن همیشه ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.

۲- صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی‌دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.

۳- منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی‌طرفانه قضاوت کنیم.

۴- کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن‌قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.

۵- مثبت‌نگر باشیم؛ با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه‌های خوب زندگی را فراموش نکنیم.

۶- خوش‌بین باشیم؛ داشتن نگاه خوش‌بینانه به زندگی و اطرافیان باعث ایجاد آرامش و بذل محبت و عاطفه می‌شود.

۷- یک‌دل باشیم؛ درک متقابل موجب ایجاد تفاهم می‌شود و یکدلی به وجود می‌آورد.

۸- شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت می‌کند حتی‌الامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف‌های او توجه داریم.

۹- مشوق همسر خود باشیم؛ برای رفتارها و صحبت‌های همسرمان ارزش قائل شویم و با یادآوری موقعیت‌های موفق گذشته ، او را تشویق کنیم تا آینده ی بهتری داشته باشد.

۱۰- به پیشرفت یکدیگر اهمیت دهیم؛ آنقدر صمیمی باشیم که پیشرفت و ترقی همسرمان یکی از آرزوهای ما باشد، در حقیقت اولین کسی که از این پیشرفت سود می‌برد ما هستیم.

۱۱- خوش قول باشیم؛ برای حرف‌ها و قول‌های خود ارزش قائل شویم و خود را در مقابل آنها مسوول بدانیم خوش‌قولی نشانه ی احترام به خود و همسر است.

۱۲- به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و … حفظ کنیم.

۱۳- ارتباط کلامی و عاطفی خود را حفظ کنیم؛ سعی کنیم با همسر خود درباره ی مسائل مختلف گفتگو کنیم. صحبت کردن بهترین راه آگاهی از افکار و احساسات همسر می‌باشد.

۱۴- با یکدیگر مهربان باشیم؛ همسرمان را جزئی از وجود خود بدانیم، محسناتش را بازگو کنیم، برایش خوبی بخواهیم و در راه کمک به همسرمان تمام تلاش خود را به کار ببریم. با مهربانی می‌توانیم مالک قلب‌های یکدیگر باشیم و رابطه ی گرم و صمیمی بر قرار کنیم.

۱۵- محبت‌پذیر و قهر گریز باشیم؛ منش توأم با مهربانی و دوری از قهر و کینه صفت همسران فداکاراست. تلاش کنیم که آیینه ی زندگیمان شفاف و بدون غبار کدروت باشد.

۱۶- راستگو باشیم؛ صداقت و راستی از بهترین سرمایه‌های زندگی مشترک است. هرگز نباید به دروغ و نیرنگ متوسل شویم حتی اگر حقیقت به نفع ما نباشد. فراموش نکنیم که دروغ پایه‌های زندگی را سست می‌کند.

۱۷- محیط خانواده را با صفا کنیم؛ فضای عاطفی خانواده باید چنان مطلوب و دوست داشتنی باشد که همسرمان در آن احساس رضایت خاطر کند و از امنیت روانی برخوردار باشد.

۱۸- به ارزش‌های دینی، اخلاقی و خانوادگی پایبند باشیم؛ ارزش‌ها از ارکان و ستون‌های اصلی خانواده محسوب می‌شوند و مقید بودن به ارزش‌ها موجب دوام و استحکام خانواده می‌شود و اصالت آن را حفظ می‌کند.

۱۹- به نیازهای همسر توجه کنیم؛ رفتار دلنشین و توأم با متانت موجب می‌شود خواسته‌های خود را به راحتی بیان کند.

۲۰- بهداشت روانی همسر را تأمین کنیم؛ در سایه ی سلامت جسمی و روانی می‌توانیم به هدف‌های خود برسیم، بنابراین باید به رفتار او توجه نماییم و از افسردگی و خمودیش جلوگیری کنیم.

۲۱- با یکدیگر مشورت کنیم؛ هر یک از همسران باید حق داشته باشند نظر و پیشنهاد خود را بیان کنند. با مشورت کردن، راه رسیدن به زندگی سالم کوتاه تر می‌شود.

۲۲- قدرشناس باشیم؛ از همسرمان به خاطر انجام وظایف، مسوولیت‌ها و همکاری‌هایش قدردانی کنیم برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمه‌های خاصی نیازمند نیستیم!

۲۳- احساس مسوولیت داشته باشیم؛ هر یک از همسران باید خود را در مقابل کاری که برعهده گرفته‌اند متعهد بدانند و از انجام دادن آن شانه خالی نکنند.

۲۴- برنامه‌ریزی کنیم؛ در حقیقت برنامه‌ریزی به زندگی خانوادگی نظم و سامان می‌بخشد.

۲۵- الگوی خوبی باشیم؛ طوری رفتار کنیم که الگوی رفتاری مناسبی برای همسر و فرزندان خود باشیم.

۲۶- خود را به جای همسرمان بگذاریم؛ دنیا را از دریچه ی نگاه او ببینیم و از خود بپرسیم : «اگر من جای او بودم چه می‌کردم؟»

۲۷- به خواسته‌ها و افکار یکدیگر احترام بگذاریم؛ فراموش نکنیم که ازدواج پیمان همکاری و تشریک مساعی است.

۲۸- میانه رو و متعادل باشیم؛ حضرت علی (ع) فرموده‌اند «خیرالامور اوسط‌ها»، پس اگر در تمام امور زندگی (خوردن، خوابیدن، مسافرت و حتی محبت کردن و…) اعتدال را رعایت کنیم کمتر دچار مشکل می‌شویم.

۲۹- با جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم؛ یک جمله ی شورانگیز می‌تواند طوفانی از خشم وغضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.

۳۰- روابط زناشویی را بسیار مهم بدانیم؛ عدم توجه به این روابط موجب ایجاد مشکلات مختلف خانوادگی، روحی و روانی برای هر یک از طرفین می‌شود و زندگی را با خطرهای جدی روبرو می‌کند.

۳۱- به همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو همه ی سختی‌های زندگی‌مان را می‌پذیرم چنین جملاتی باعث دلگرمی او می‌شود.

۳۲- همسر خود را راضی کنیم؛ باید طوری رضایت همسرمان را جلب نماییم که مطمئن باشیم هیچ وقت ما را ترک نمی‌کند و یا در هیچ مشکلی ما را تنها نمی‌گذارد.

۳۳- با متانت و صداقت قبول کنیم که در بعضی از کارها همسرمان شایسته‌تر است.

۳۴- برای سخن و پیشنهاد همسرمان احترام قائل شویم و خود را عقل کل ندانیم. باور داشته باشیم که همیشه همه چیز را همگان دانند.

۳۵- سختی‌ها و مشکلات محیط کار را در حد ضرورت با همسرمان در میان بگذاریم؛ هم فکری بار مشکلات را سبک‌تر می‌نماید.

۳۶- فرمان ندهیم؛ نباید خانه را به پادگان تبدیل کنیم، متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل یکه تازی و خشونت.

۳۷- تعصبات غلط و افکار مزاحم را از خود دور کنیم؛ افکار مزاحم مانند خوره، سلامت روانی انسان را از میان می‌برند. بهتر است به جای اعمال تعصبات دست و پاگیر انرژی خود را صرف توجه به همسر و خانواده نماییم.

۳۸- از ازدواج خود اظهار پشیمانی نکنیم؛ زندگی و روابط خود را با دیگران مقایسه نکنیم و از یاد نبریم که زندگی هر کسی مطابق سلیقه و عقل و درایت او اداره می‌شود.

۳۹- روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم؛ هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد آشکار کردن و بزرگ جلوه‌دادن این نقاط ضعف موجب ایجاد کدورت می‌شود. هرگز نباید از نقطه ضعف‌ها به عنوان اسلحه‌ای برای سکوت یا شکست دادن همسر استفاده کنیم.

۴۰- مقابله به مثل نکنیم؛ از رفتارهای تلافی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به مثل، رفتار مناسب را به او یادآوری نماییم.

چه حرف‌هایی را نباید به همسرتان بگویید؟

یکی از راه های برقراری ارتباط با همسرتان استفاده از زبان است. بعضی اوقات زبان باعث جدایی و تفرقه و در برخی از مواقع باعث محکم شدن رابطه با همسرمی شود. برای اینکه روابط زناشویی تداوم بیشتر و بهتری داشته باشد چه حرفهایی را باید به همسرتان نگویید؟
در ابتدا باید گفت به دلیل اینکه روحیات و عواطف زن و مرد با هم متفاوت است، حرف‌هایی که نباید گفته شود هم متفاوت است؛ ابتدا زنان را مورد بحث قرار می‌دهیم:


زنان نباید همه خاطرات و یا اسرار گذشته خود را بازگو کنند و یا حتی در مورد تعداد خواستگارهای قبلی که موقعیت های اجتماعی و مالی بیشتری داشتند، صحبت کنند؛ زیرا مردان احساس می کنند که ضعف دارند و به شخصیت آنها توهین شده و باعث می‌شود ذهنشان نسبت به همسرانشان مغشوش شود.

زنان اگر می خواهند صحبت هایی از گذشته را برای همسرانشان بازگو کنند، باید سعی کنند وارد جزئیات نشوند و بحث را نشکافند. مشکلاتی که در گذشته حتی با خانواده خود مانند برادر و یا خواهر داشتند، اگر فکر می کنند مورد خدشه دارد شدن روابط آنها با همسرشان می شود به هیچ وجه بازگو نکنند.

زنان باید در موقعیت های متفاوت لحن صحبتهایشان را نیز متفاوت جلوه دهند.
همچنین زنان نباید ضعف خانواده همسر را مورد ایراد قرار دهند و مثلا نگویند" تو خانواده دوست هستی و به خانواده خودت بیشتر احترام می گذاری". زیرا مردی که خانواده و همچنین پدر و مادر خود را دوست دارد؛ در نتیجه همسر خود را هم دوست خواهد داشت و به این موضوع مانند یک امتیاز نگاه کنید نه یک ضعف.
معمولا در روابط خانوادگی زنان کمی اغراق می کنند و یا دست به مقایسه می زنند، زنان نباید بگویند که «خانواده من فلان امتیاز مثبت دارد و خانواده تو فاقد این امتیازها است» این کلام باعث فاصله گرفتن از همدیگر می‌شود.

تحققات نشان می دهد زنان همزمان دو نیم کره مغزشان فعال است و تمام جزئیات و کلیات را در نظر دارند ولی آقایان فقط یک نیم کره مغزشان فعال است. بنابراین زنان باید این نکته را مدنظر قرار دهند که وقتی مطلبی را به مردان گوشزد می کنند حداقل 3تا15ثانیه زمان می برد تا همسرشان حرفهای آنها را درک کند.

در نتیجه نباید همزمان چند مطلب و یا موضوع مهم را به مردان گفت؛ زیرا مردها قوه تجزیه و تجلیل شان نسبت به زنان کمتر است و این چند مطلب گویی موجب فشار و در نتیجه عصبانیت آنها می شود.


و اما مردان
مردها باید تلاش کنند جایگاه ارزشی خانواده قبلی خود و خانواده فعلی متعادل نگاه دارند به عنوان مثال نباید بگویند: "من خانواده خودم را بیشتر از خانواده تو ( همسرم) دوست دارم".
دوست داشتن یک امر ذاتی است و نباید خانواده های مرد و زن را از لحاظ دوست داشتن مقایسه کرد.نمی توان به کسی گفت "مادر همسرت را به اندازه مادر خودت دوست داشته باش" اما باید احترامی که به این دو نفر می شود متعادل و یکسان باشد.


زنان معمولا از تعریف و تمجید خوششان می آید در صورتی که مردان معمولا به کمیت بیشتر از کیفیت توجه می کنند. مثلا موقع غذا خوردن مردها غذایی را دوست دارند که با ولع بتوان آن را خورد در این هنگام زنان فکر می کنند غذا بسیار لذیذ شده که همسرشان با ولع در حال خوردن است. وقتی از آنها می پرسند: غذا خوشمزه شده است، نباید اگر غذا هم لذید نبود نظر منفی بدهند زیرا باعث تخریب همسرشان می شود.

در مدیریت خانواده مردان نباید دنبال این باشند که فقط نظرات خود را اعمال کنند. در مورد جزئیات داخلی خانواده و معاشرت، تربیت و یا حتی دکوراسیون خانه نظر زنان بیشتر ارجحیت دارد. سلیقه خانم ها معمولا در این مواقع با آقایون متفاوت است، زیرا خانم ها اگر کوچکترین ناهارمونی در رنگها و ابعاد وسایل خانه به وجود بیاید موجب آزارشان می شود اما مردها این ویژگی را ندارند. بنابراین بهتر است مردان در نوع چینش وسایل خانه و دکوراسیون نظر همسرشان را در اولویت قرار دهند
.

انجام تکالیف بچه ها در خانه را سازماندهی کنید

 

 

انجام تکالیف درسی در منزل یکی از دغدغه‌های اصلی خانواده‌ها است و این امر بیشتر به دلیل نبود مهارت‌های لازم برای انجام تکالیف و مدیریت انجام آن، هم از سوی دانش آموز و هم از سوی اولیا آنان است.

دوره راهنمایی زمانی است که عادات دانش آموز در مورد انجام تکالیف درسی شکل می‌گیرند. دانش آموزان باید بتوانند بدون اتلاف وقت درس روز خود را مطالعه کرده و تکالیف‌شان را انجام ‌دهند.

بسیاری از دانش آموزان در این سن دچار افت تحصیلی می‌شوند که یکی از دلایل عمده آن این است که این دانش آموزان به علت نداشتن مهارت‌های سازمان‌دهی، نمی‌توانند تکالف‌ خود را به خوبی انجام دهند.


تکالیف انجام نشده و نمرات تنبیهی که به خاطر انجام ندادن آنها می‌گیرد معمولا دانش آموز را به ستوه می‌آورد.

سازماندهی، مهارتی است که حتی می‌تواند به دانش آموزانی که ضعف‌ در یادگیری دارند هم کمک کند.

دوره راهنمایی مرحله‌ای است که بچه‌ها باید مهارت سازماندهی و برنامه‌ریزی صحیح را بیاموزند تا در باقیمانده دوره تحصیل بتوانند با بهره گیری از آن موفق‌تر عمل کنند.

بسته انجام تکالیف:

در آغاز سال تحصیلی، برای دانش آموز خود دو سری کامل از ملزومات و لوازم تحریر خریداری کنید. یک سری را در مدرسه یا در کوله دانش آموز بگذارید و یک سری را برای انجام تکالیف داخل منزل قرار دهید. به این ترتیب وقت دانش آموز برای پیدا کردن مدادی که نوکش تیز باشد یا خودکار و ورق آماده استفاده در منزل، تلف نمی‌شود.

لوازمی را که برای انجام تکالیف در مدرسه خریداری کرده‌اید، در مدرسه یا در کوله دانش آموز بگذارید و برای انجام تکالیف در منزل از آنها استفاده نکنید. به این ترتیب احتمال اینکه دانش آموز وسایلش را در منزل جا بگذارد هم به صفر می‌رسد.

کتابچه تکلیف درسی:

30 برگ کاغذ را در یک فولدر دو جیبه قرار دهید. هر برگ از کاغذها برای تکالیف یک روز مدرسه است.

از دانش آموز خود بخواهید روی هر برگ تاریخ بزند و جدولی سه ستونه در آن رسم کند. در این جدول هر ردیف اختصاص به یک درس دارد.

ستون اول جدول، مربوط به روند کار در کلاس است،
ستون دوم شرح مربوط به انجام تکالیف در منزل را شامل می‌شود
و ستون سوم هم مربوط به نظر آموزگار می‌شود.


مثلا برای روزی که دانش آموز امتحان دارد،‌ از او بخواهید در ستون تکالیفش،‌ سوالات امتحانی را نیز بگنجاند و آموزگار هم بتواند تلاش دانش آموز را ببیند. بیشتر معلم‌ها از دیدن و امضای هر روزه جدولی که مبین تلاش دانش آموز است، ‌خوشحال می‌شوند.

شما هم به عنوان والدین دانش آموز برنامه ریزی کنید که هر روز بعد از ظهر، این جدول را ببینید و در جریان کم و کیف انجام تکالیف فرزندتان قرار بگیرید.

ایجاد این کتابچه انجام تکالیف باعث افزایش ارتباط بین شما و معلم دانش آموزتان می‌شود.

اطمینان داشته باشید پس از 12 هفته،‌این شیوه ثبت تکالیف برای فرزند شما به صورت یک عادت درمی‌آید.

تهیه فولدرهای ورودی و خروجی دار:

برای هر ماه یک تقویم تک صفحه‌ای درست کنید. این صفحه برای تکالیفی است که در تاریخ‌های معینی باید انجام شوند.

این تقویم تکالیف، در پایان ساعت کلاس پر می‌شود و مربوط است به تکالیفی مثل امتحانات مستمر،‌امتحانات نیم ترم ویا کارها و پروژه‌های تحقیقی که برای هر درس تعیین می‌شوند.

به تعداد دروس فولدر دو جیبه تهیه کنید و روی هر فولدر نام یک درس را بنویسید. جیب سمت چپ فولدر حاوی تکالیفی است که برای یک رویداد درسی باید انجام شود و جیب سمت راست فولدر جای تکالیف انجام شده‌ای است که باید به آموزگار ارایه شوند.


وقتی دانش آموز شما به خانه می‌آید همه اوراق و تکالیف باید در جیب سمت چپی فولدر هر درس باشد و جیب سمت راستی فولدر باید خالی باشد، وقتی که تکالیف دانش آموز تمام شد باید تمامی اوراق مربوط به تکالیف به جیب سمت راست فولدر منتقل شده باشد.

به خاطر داشته باشید که شما هم به طورمرتب با توجه به تقویم تکلیف، نگاهی به تکالیف انجام شده دانش آموز داشته باشید و از توجه و همراهی با دانش آموز خود غافل نشوید.

دلیل کاهش کارایی فرزند شما در حل تکالیف ریاضی و خلاقیت

با توجه به تاثیرپذیری كودكان از همسالانشان، ممكن است ذائقه كودك یا نوجوان شما تحت تاثیر سلیقه غذایی دوستانش تغییر كند و به مواد غذایی بی‌ارزش روی آورد. بنابراین نظارت و دقت بر نحوه تغذیه فرزندان از اهمیت زیادی برخوردار است و به یاد داشته باشید بسیاری از عادات غذایی در سنین كودكی شكل می‌گیرد.بنابراین اصلاح آن در این دوران، می‌تواند از بروز بیماری‌ها در بزرگسالی پیشگیری كند.

والدین می‌توانند اولین و مهم ترین الگوی كودكانشان باشند. آنان باید آنچه را كه از نظر تغذیه و فعالیت‌های روزمره برای كودكشان ضروری می‌دانند، رعایت كنند چرا كه آموزش به كودك تنها با «گفتن» كار ساز نخواهد بود، بلكه آنان عمل شما را الگو قرار می‌دهند.

هرگز كودك را وادار به خوردن غذا نكنید. غذا خوراندن به زور یا با تهدید و تطمیع و جایزه دادن، به هم خوردن اشتهای كودك را در پی خواهد داشت و عادات غذایی نامناسبی در او ایجاد خواهد كرد.

اغلب این كودكان، بعدها كه كسی نیست تا غذا را با روش‌های مختلف به آنها بخوراند، دچار كم‌خوری یا پرخوری می‌شوند. برخی بزرگسالان هم كه در كودكی به زور تغذیه شده‌اند، حس سیری ندارند و بی‌دلیل و بی‌اندازه غذا می‌خورند.

بهتر است غذاهایی را كه فرزندتان میلی به خوردن آنها ندارد، در حضور كودك و با اشتیاق بخورید تا او نیز به مرور به خوردن آن راغب شود.

یكی از مهم‌ترین وعده‌های غذایی بخصوص برای كودكان و نوجوانان ـ كه در حال رشد هستند ـ وعده صبحانه است و البته باید گفت كم نیستند دانش‌آموزانی كه از خوردن آن طفره می‌روند.

خوردن صبحانه برای كودكی كه آماده رفتن به مدرسه می‌شود، بسیار مهم است و مادران عزیز باید به این وعده غذایی اهمیت ویژه دهند؛ زیرا حدود ٢٠ تا ٢٥ درصد انرژی روزانه از طریق صبحانه تامین می‌شود.

مصرف صبحانه به كودكان كمك می‌كند تا فراگیری بهتری داشته باشند. كودكی كه صبحانه نخورده به مدرسه می‌رود، همان ساعات اولیه صبح به میزان قابل توجهی دچار افت قند خون می‌شود و با توجه به این كه بیشترین زمان فعالیت ذهنی دانش‌آموزان و یادگیری مطالب درسی صبح است، نخوردن صبحانه سبب كاهش توان ذهنی شده، میزان یادگیری آنها را بویژه در درس‌هایی كه به تفكر نیاز دارند، كاهش می‌‌دهد.

كودكانی كه صبحانه نمی‌خورند، در انجام تكالیف ریاضی كارایی كمتری دارند و قدرت خلاقیت و ابتكار آنان كاهش می‌یابد. معمولا چنین دانش‌آموزانی دچار افت تحصیلی می‌شوند.

اگر كودك صبح‌ها دچار احساس طعم بد دهان، دل به هم‌خوردگی و تهوع شود، به طوری كه نتواند صبحانه بخورد، باید از لحاظ خواب، احتمال وجود انگل‌ روده‌ای و نیز از نظر روحی ـ روانی مورد بررسی قرار گیرد.

اما اگر مشكلی از این نظر نداشته باشد، می‌توانید با تمهیداتی ساده وی را به خوردن صبحانه تشویق كنید. بهتر است زمان خواب شبانه و خوردن شام را طوری تنظیم كنید كه صبح بموقع و با كمال میل صبحانه بخورد زیرا دیر خوابیدن و بدخوابی به دیر بیدار شدن در صبح و بی‌میلی به خوردن صبحانه منجر می‌شود.

نرمش مختصر صبحگاهی و دوش گرفتن نیز می‌تواند میل به خوردن صبحانه را افزایش دهد. اگر برای صرف صبحانه زمان كافی ندارید، غلات پرك شده از قبیل گندم، جو و ذرت پرك به همراه شیر (و گاه شیر عسل) می‌تواند صبحانه سریعی را در اختیار فرزند شما قرار دهد.

یك صبحانه كامل می‌تواند شامل 2 واحد (60 گرم) نان یا غلات آماده صبحانه، یك لیوان شیر، تكه كوچكی پنیر یا 10 گرم كره و یك قاشق كوچك مربا یا عسل و یك فنجان چای در صورت تمایل باشد.

گاهی انجام تكالیف سنگین مدرسه، بخصوص در فصل امتحانات، دانش‌آموزان را چنان مشغول می‌كند كه از تغذیه غافل شده، چه بسا برخی وعده‌های غذایی را حذف می‌كنند. والدین از كنار این مساله نباید بسادگی بگذرند چرا كه می‌تواند بر رشد و فعالیت ذهنی این گروه سنی، تاثیر نامطلوب و گاه جبران‌ناپذیری بگذارد.

بسیاری از بیماری‌های دوران بزرگسالی مانند بیماری‌های قلبی و عروقی، افزایش فشارخون، بعضی سرطان‌ها و افزایش چربی خون و دیابت، به نحوه تغذیه در دوران كودكی برمی گردد. امروزه این گونه بیماری‌ها، به دلیل مصرف بسیار غذاهای پرچرب و فوری، حتی در كودكان 10 سال به بالا نیز مشاهده می‌شود.

فرزندم علاقه ای به خوردن صبحانه ندارد، چیکار کنم ؟

 
کودک شما هم جزء آن دسته از کودکانی است که هنگام خوردن صبحانه بهانه می‌گیرند و به اصطلاح ”جیم“ می‌شوند؟

نگران نباشید. توصیه‌های زیر را بخوانید و به‌ کار ببندید. امیدوارم کودکان‌تان صبحانه‌خور حرفه‌ای شوند.

۱) میز را بچینید

به همراه فرزند خود، از شب قبل، میز صبحانه فردا را بچینید. البته هنگامی‌که کودک‌تان خوابید مواد فاسدشدنی را، دوباره در یخچال قرار دهید. صبح هنگام نیز، ابتدا میز را مثل شب پیش آماده کنید بعد کودکتان را ۱۵ تا ۲۰ دقیقه پیش از خوردن صبحانه بیدار کنید تا دستگاه گوارشی او کم‌کم شروع به‌کار کند.

۲) نوشیدنی‌های اشتهاآور

پیشنهاد می‌شود، وقتی کودک‌تان از خواب برخاست یک لیوان بزرگ آب یا آب پرتقال به او بدهید. به این ترتیب او به اشتها می‌آید. مطمئن باشید چند دقیقه بعد، شتابان به سمت میز صبحانه می‌آید.

۳) با بوفه موافقید؟

کوچولوها همیشه دوست دارند ادای بزرگ‌ترها را در بیاورند. آنها عاشق بوفه‌اند و دوست دارند غذاها روی میز چیده شده باشد تا آنها هر چه می‌خواهند بخورند. آب پرتقال، نان، بیسکویت، شکلات صبحانه، شیر، پنیر و... را روی میز بچینید و مطمئن باشید، چشمان کودک، بزرگ‌تر از معده‌اش خواهد شد و از تمام غذاهای روی میز تا جائی‌که بتواند می‌خورد.

۴) یک نمونه جالب

فراموش نکنید که بهترین راه یادگیری، مثال‌زدن است. شما نیز همراه کودکتان بنشینید و صبحانه کامل بخورید. کودکتان از شما الگو می‌گیرد و کارهای شما را تقلید می‌کند. وقتی چند لقمه خوردید، تازه اشتهای‌تان باز می‌شود.

۵) نان تازه، عالی است!

آمار نشان داده است که از هر ۱۰ کودک، ۴ نفر تنها به‌دلیل نبودن نان تازه سر میز صبحانه، رغبتی به خوردن ندارند. در صورتی‌که کودکتان نسبت به خوردن صبحانه بی‌میل است، نان تازه را امتحان کنید. بوی نان تازه همه را به اشتها می‌آورد. اگر وقت خرید نان را ندارید، پیشنهاد می‌کنیم مقداری شیر و شکر روی نان مانده بمالید و آن را ۵ دقیقه در مایکروفر قرار دهید تا بوی نان تازه به‌خود بگیرد.

۶) از داستان‌های زیبا کمک بگیرید

سعی کنید سر میز صبحانه وقت را غنیمت شمرده و کتاب داستانی، درباره صبحانه‌خوردن برای کودکتان بخوانید. کاری کنید که آب از لب او آویزان شود.

۷) اصرار نکنید

در صورتی‌که با وجود انجام تمامی این کارها، باز هم کودک شما صبح از خواب برخاست و میلی به خوردن صبحانه نشان نداد، به او فشار نیاورید. یک لیوان شیر یا آب پرتقال به او بدهید و تا ساعت ناهار در صورت تمایل، به او میوه بدهید. مطمئن باشید او فردا صبح بهتر از امروز، صبحانه می‌خورد.

والدين و انگيزش فرزندان

                                                

«انگیزش» یکی از مباحث بنیادی تربیت است و اصل تشویق و آثار آن نیز مورد توافق عمومی روان‌شناسان تربیتی قرار دارد. اما اگر ضرورت‌های یک اقدام تربیتی اهمیت دارد، روش‌ها و چگونگی انجام آن نیز مهم است.

اگر تشویق به عنوان یک اصل تربیتی پذیرفته شده است بدان معنا نیست که کاربرد آن در هر شرایطی و به هر اندازه‌ای درست باشد، در روش‌های انگیزشی و تشویقی والدین و مدارس ما سه دسته اشکال وجود دارد:

1 -کاربردهای نامنظم و ناهماهنگ روش‌ها: این موضوع ابعاد مختلفی در خانه و مدرسه دارد؛ والدینی که اگر سر حوصله باشند کوچک‌ترین کار فرزندشان را تشویق می‌کنند و اگر حال و حوصله نداشته باشند کارهای مهم را هم نمی‌بینند، رفتارهایی که درخانه مورد تشویق قرار می‌گیرد، اما در مدرسه مورد تأیید نیست؛ اختلاف سلیقه‌های پدر و مادر؛ تفاوت روش‌های معلمان و نمونه‌های دیگر، از مواردی هستند که در فرهنگ تربیتی‌ها کم دیده نمی‌شوند.

2 - ناشی‌گری در کاربرد روش‌ها: گاهی روش‌های انگیزشی و تشویقی پیش از آنکه ابزاری برای تایید و حمایت باشند تشریفاتی، کلیشه‌ای و برای رفع تکلیف و سردواندن هستند، به عبارت ساده‌تر این روش‌ها جنبه «گول زنک» دارند و اگر بچه‌ها تا مراحلی از سن‌شان تحت تاثیر این گول زنک‌ها قرار گیرند در سنین بالاتر و تقریبا از 12-10 سالگی به بعد از ناشیگری والدینشان سردرمی‌آورند و عکس‌العمل نشان می‌دهند.

به این موضوع باید تلقی‌ها و تعبیرهای نادرست از روش‌های ایجاد انگیزه و تشویق را نیز افزود. بیشتر والدین و مربیان و معلمان ما چه در کاربرد روش‌های شناختی و چه کاربرد روش‌های رفتار گرایانه از ضعف رانش تربیتی رنج می‌برند و با برداشت‌های سطحی و ناقص دست به اقدام می‌زنند. جایزه سر صف، غرفه جوایز، کارت‌های آفرین و صدآفرین، تهدید به اخراج و غیره نمونه‌هایی از کاربردهای سطحی روش‌های انگیزشی، یا تشویقی ناشی از ضعف دانش است.

3 -افراط و بزرگنمایی در کاربرد روش‌ها: افراط در ایجاد و تقویت انگیزش و بزرگنمایی و اغراق در تشویق هم مسأله‌ای است که به مرور زمان گسترش پیدا کرده است. تلاش‌های مداوم در ایجاد انگیزه و به خصوص تاکید بر انگیزه‌های بیرونی، حتی اگر به نتایجی برسد در دراز مدت آثار ناخوشایندی خواهد داشت که در این مقاله قصد داریم به آن بپردازیم. روش‌های بزرگنمایی، اغراق و افراط در تشویق اگرچه ظاهری مثبت دارد و با توجیه‌های تربیتی همراه است اما در اساس یکی از وجوه منفی تربیت به شمار می‌آیند.

پهلوان پنبه‌ها!

چرا گروهی از والدین در روش‌های انگیزش و تشویقی دچار افراط می‌شوند؟ برای چنین سوالی، پاسخ‌های متعددی وجود دارد مانند: ضعف رانش تربیتی، تلقی نادرست از رشد و کمال، جبران احساس حقارت، تمایل به رقابت و چشم و همچشمی، ابراز وجود و برتری‌طلبی، تعجیل در رسیدن به موفقیت و... اما دلایل هرچه که باشند مهمتر از آن، عواقب و آثار چنین رویه‌ای است.

تلاش‌های اغراق‌آمیز در ایجاد انگیزه و بزرگنمایی در تشویق، منجر به رشد«بادکنکی» فرزندان خواهد شد و به جای آنکه استعدادها و توانایی‌های بچه‌ها به درستی شناخته شده و هدایت شود پهلوان پنبه‌هایی تربیت خواهیم کرد که همیشه نیاز به حمایت و تشویق و تمجید اطرافیان خواهند داشت.

نمونه این پهلوان‌پنبه‌ها کم نیستند، بچه‌هایی که سالها با هزینه‌ها، حمایت‌ها و تلاش‌های گاهی فداکارانه والدین پیش می‌آیند، اما وقتی پا به عرصه‌های واقعی زندگی می‌گذارند درمی‌مانند.

یکی از مصادیق رایج این موضوع، کنکوری‌هایی هستند که از سال‌های اولیه تحصیل، تنها با تشویق‌های تحمیلی والدین درس می‌خوانند،‌ طی این سال‌ها چندین و چند معلم خصوصی می‌گیرند، کلاس‌های متعدد می‌روند و از انواع خدمات و امکانات دیگر استفاده می‌کنند اما در پایان به نتیجه مورد انتظار نمی‌رسند.

نمونه دیگر، فرزندان نقاش، شاعر، نویسنده و هنرمندی هستند که فقط به خاطر والدین و با تشویق‌ها و حمایت‌های اغراق‌آمیز آنان با این عناوین معرفی می‌شوند اما در نهایت هیچگاه نقاش، شاعر، ‌نویسنده و هنرمند نمی‌شوند.

انگیزش، یکی از ارکان اصلی تربیت است و به اصطلاح، موتور حرکت هر تلاشی برای پیشرفت محسوب می‌شود، اما انگیزش هم مانند هر کاری، ا صول و منطق خود را دارد و در روش‌های انگیزشی باید قواعدی رعایت شود. هرگونه ناشیگری در کاربرد روش‌های انگیزش، به جای تسریع پیشرفت، آثاری ناخوشایند و نتایجی کاذب به همراه خواهد داشت. تربیت «بادکنکی» به چه نتایجی می‌انجامد؟ به جای بادکنک، بهتر است چه نوع فرزندی تربیت کنید؟!

1 - بازرترین نتیجه تربیت بادکنکی خود‌فریبی والدین فرزندان است. آنها بدون توجه به عمق و جوانب تلاش‌های‌شان، در جهتی پیش می‌روند که به اهداف مورد نظر نخواهند رسید. در بسیاری از موارد، کلاس رفتن‌های متعدد و متنوع فرزندان، پیش از آنکه پاسخگوی نیازی باشد کاری کلیشه‌ای و تقلیدی است. شاید بهتر باشد فرزند شما در یکی دو حوزه مشخص فعالیت کند، اما این کار را با تمرکز و تداوم انجام دهد.

تنوع فعالیت‌ها، بدون وجود زمینه‌های انگیزش لازم، منجر به هدر رفتن زمان، هزینه و نیرو می‌شود. اصرار بعضی از والدین به بهره‌گیری فرزندشان از امکانات متعدد و تلاش برای فراهم ساختن شرایط حضور در کلاس‌ها و برنامه‌های مختلف،‌یا مبنای تقلیدی دارد و یا نشان دهنده ناشیگری و ضعف دانش تربیتی آنان است.

اینکه شما علاقه‌مند باشید فرزندتان هم اهل موسیقی باشد، هم انگلیسی صحبت کند، هم از نقاشی سردر بیاورد، هم خوشنویسی بداند، هم شعر بگوید، هم تئاتر بازی کند، و هم...؛ شاید خواسته‌ای جذاب و ایده‌آل باشد اما می‌توان پیش‌بینی کرد که او در هیچ یک از کارها به توفیق قابل توجهی نخواهد رسید.

به جای خود‌فریبی و سرگرم کردن فرزندتان با حوزه‌های متعدد ، بهتر است دقت، تمرکز و استمرار در فعالیت‌هایش را تقویت کنید.

2 - نتیجه دیگر موضوع، مشکلات عاطفی و اجتماعی است که اینگونه بچه‌ها در مدرسه و محیط‌های دیگر به وجود می‌آورند. احساس غرور و تافته جدابافته بودن برای کودک و نوجوانی که همیشه مورد توجه ویژه و اغراق‌آمیز والدین بوده، چندان غیرطبیعی نیست.

دانش‌آموز دبستانی‌ای که پدرو مادر کتاب شعرش را چاپ کرده‌اند، خود را در بین دوستان و همکلاسی‌هایش فردی عادی تصور نمی‌کند و چه بسا توجهات خاص معلم و کارکنان مدرسه موجب تقویت این نگرش او می‌شود.

شاید یک مثال مناسب برای این مسأله هنرپیشه‌های کودک و نوجوانی باشند که با بازی در یکی دو فیلم و سریال که نتیجه آن معروف شدن و مورد توجه قرار گرفتن است از روند عادی زندگی و تحصیل خارج شده‌اند و برای خود و خانواده‌ مشکلات فراوانی ایجاد کرده‌اند، پیگیری زندگی، بسیاری از کودکان نوجوانان هنرپیشه نشان می‌دهد که آنها بعد از معروف شدن و مورد توجه‌قرار گرفتن، تصور دیگری از خود داشته‌اند و دچار غرور و خود بزرگ‌بینی شده‌اند.

اگرپدر و مادر زمینه‌های استعداد و توانایی خاصی را در فرزند خود می‌بینند باید بسیار مراقب باشند که با اغراق در توجه به او و افراط در تشویق، موجب تشدید مشکلات عاطفی و اجتماعی وی نشوند. در مورد چنین فرزندانی، ضروری‌ترین کار ایجاد شرایط هدایت توانایی در مسیری منطقی و تخصصی است.

3 - تربیت تک بعدی و آثار مرتبط با آن از دیگر نتایج تربیت بادکنکی است. در این روش، والدین و فرزندشان با تمرکز بر موفقیت‌های موردی، ضمن از دست دادن فرصت‌های دیگر رشد، دنبال سوژه‌ای می‌روند که به احتمال زیاد ماندگار نخواهد بود.

حتی اگر سوژه‌های اولیه متعدد باشد اولا به مرور زمان از تعداد آنها کاسته می‌شود و ثانیا به دلیل عدم همه جانبه‌نگری در رشد، بازهم می‌توان این نوع تربیت را تک بعدی تلقی کرد. تربیت بادکنکی معمولا دوام نمی‌آورد و در جایی دچار آسیب و شکنندگی می‌شود.

فرزندان بادکنکی از قدرت و صلاحیت لازم برای مواجهه با واقعیت‌های زندگی و رو به رویی با مشکلات برخوردار نیستند و اگر در معرض شرایطی دشوار قرار بگیرند یا تصورات آنها در مورد خودشان در هم بریزد، به شدت آسیب می‌بینند.

والدین به سختی می‌توانند پهلوان پنبه‌هایی را که با ضرب و زور تشویق‌های اغراق‌آمیز و حمایت‌های افراطی پیش برده‌اند به سرانجامی برسانند. فرزندانی که به شدت در خاندان مورد توجه بوده‌اند به طور حتم از چنین توجهی در اجتماع و در محیط‌های مختلف برخوردار نخواهند بود و پذیرش بسیاری از واقعیت‌ها، برای آنها دشوار خواهد بود.

4 - در تربیت بادکنکی،‌علی‌رغم ظاهر دلسوزانه و موجه تلاش‌های والدین، در واقع فرزندان چیزی بیشتر از یک سرگرمی نیستند. تیپ‌شناسی والدینی که روش تربیت بادکنکی را اعمال می‌کنند نکته‌ای حائز اهمیت و جالب است.

تربیت بادکنکی در خانواده‌‌های تک فرزند و به خصوص آنهایی که دیر ازدواج کرده و دیر هم بچه‌دار شده‌اند بیشتر به چشم می‌خورد. بین والدینی هم که در شرایطی غیرمتعارف به جایگاه و مال و مکنتی رسیده‌اند این نوع تربیت رواج دارد.

گاهی این روش تربیتی، به ویژگی‌های خلقی ناشی از خرده فرهنگی خاصی باز می‌گردد. در خرده‌فرهنگ‌هایی، وابستگی‌های ارثی و قومی منزلتی ویژه دارد و یا داشتن فرزند یا نوه پسر امتیازی خاص محسوب می‌شود و به همین دلیل، فرزند یا فرزندانی شامل توجهات مخصوصی قرار می‌گیرند.

به طور معمول، والدینی که از روش تربیت بادکنکی استفاده می‌کنند خود کمتر متوجه عواقب کارشان هستند. این چنین والدینی در بیشتر موارد باید در فرایندی مشاوره‌ای به ضرورت اصلاح نگرش‌ها و رفتارهایشان پی ببرند. به طور کلی، بی‌مناسبت نیست که والدین تک فرزند، روش تربیتی‌شان را از زاویه بحث شده مورد ارزیابی و بازبینی قرار دهند

كودك و تأثيرات منفي تلويزيون

 

                                                      

 
در حال حاضر در میان تمام وسایل ارتباط جمعی، تلویزیون تنها رسانه‌ای است که میلیاردها انسان در سراسر جهان به‌طور گسترده‌ای از آن استفاده می‌کنند و براساس آمار بیشترین مخاطب آن در حال حاضر کودکان و نوجوانان هستند و به همین دلیل نیز این رسانه نقش مهمی را در ایجاد الگوهای ذهنی و رفتاری و ارتباطی کودکان ایفا می‌کند.


با وجود تمام مزایای مثبت تلویزیون از قبیل نقش برجسته آن در امر اطلاع‌رسانی و آموزش، فرهنگ‌پذیری، ایجاد تفنن و سرگرمی، این رسانه نیز مانند تمامی تکنولوژی‌های ارتباطی دیگر اگر به‌موقع و صحیح استفاده نشود، تأثیرات منفی غیرقابل انکاری دارد که درصورت بی‌توجهی به آن ممکن است تأثیر مثبت این رسانه فراگیر را تحت‌الشعاع قرار دهد.

از جمله تأثیرات منفی تلویزیون روی کودکان نقش منفی آن در تضعیف مهارت‌های کلامی و ارتباطی کودکان است.
تحقیقات اخیر نشان داده است کودکانی که ساعت‌های متمادی را صرف تماشای تلویزیون می‌کنند؛ در آینده دچار مشکلات ارتباطی و کلامی خواهند شد. متأسفانه بسیاری از والدین نمی‌دانند فرزندانشان در چه مرحله‌ای از دوران کودکی‌شان تکامل گفتاری و ارتباطی‌شان را آغاز می‌کنند. این تحقیقات نشان می‌دهد فقط 2/5 درصد از والدین می‌دانند که یک نوزاد بین 12 تا 18ماهگی نخستین کلمه زندگی خود را می‌گوید، در حالی که 31درصد انتظار دارند کودک نخستین کلمه زندگی خود را بین 6تا 8ماهگی بر زبان بیاورد. همچنین فقط 1/5 درصد از والدین می‌دانستند که کودکان نخستین جمله 5-3 کلمه‌ای خود را حدود 3سالگی بر زبان می‌آورند.

مک‌گایر، روانشناس و محقق، ورود رسانه‌هایی مانند تلویزیون را به ورود یک بیگانه به خانه تعبیر کرده است. به گفته این محقق این بیگانه به‌طور متوسط 6روز در هفته در خانه‌ها حضور دارد؛ بیگانه‌ای که به‌طور آزادانه در همه جای خانه سر می‌زند و تأثیر می‌گذارد. این بیگانه وظیفه محدود کردن توانایی کودکان و حتی بزرگسالان را در تشخیص ‌رؤیا از واقعیت به‌عهده دارد.

همچنین جان تیلور گاتر1999 درباره وسعت دنیای مجازی اعتقاد دارد: تلویزیون و رسانه‌ها با صرف وقت کودکان به دنیای مجازی، فرصت تجربه دنیای حقیقی و آشناشدن با واقعیت‌های جذاب، نشاط‌آور و حتی مخاطره‌آمیز را از آنان سلب می‌کنند.
واقعیت این است که تماشای تلویزیون به‌خصوص در سال‌های نخست زندگی کودک اثرات سوئی بر مهارت‌های فکری، ارتباطی، کلامی و حتی خلاقیت کودکان دارد. تماشای تلویزیون به‌صورت متمادی باعث می‌شود، کودکان از فعالیت‌هایی که می‌توانند و باید در زمان رشد خود انجام دهند غافل بمانند و در اصطلاح کودکی نکنند. به‌عنوان مثال بازی، ارتباط با کودکان دیگر و حتی بزرگسالان که به تقویت مهارت‌های کلامی و ارتباطی و عاطفی کودک می‌انجامد اگر در زمان خود و به موقع صورت نپذیرد کودکان امروز را با مشکلات عدیده در آینده روبه‌رو خواهد کرد؛ کودک به‌عنوان مخاطب منفعل،ساعت‌ها روبه‌روی تلویزیون می‌نشیند و به تماشای آن می‌پردازد و در واقع مهارت‌های لازمه ضمن رشد را نیاموخته و تجربه نمی‌کند.

محققان توصیه می‌کنند والدین برای داشتن کودکانی سالم و با سیر رشد طبیعی باید وسایل ارتباط جمعی را به خدمت خود در آورند و به واسطه معضلاتی همچون شاغل بودن، آپارتمان‌نشینی و دغدغه‌های زندگی ماشینی فرزندان خود را به‌طور تمام و کمال در معرض وسایل نوین ارتباطی قرار ندهند. سن میانگین جذب کودک به تلویزیون حدودا 9‌ماهگی است و لذا برای درامان ماندن از آسیب‌های بی‌رویه تلویزیون، والدین نباید برای سرگرم کردن کودکان به‌ویژه در سنین زیر یک 3سال استفاده کنند. رشد مهارت‌های اجتماعی کودک در گروی استفاده صحیح کودکان از وسایل ارتباط جمعی است، لذا برای داشتن بزرگسالانی با مهارت‌ها و قابلیت‌های اجتماعی طبیعی، باید حداقل ساعت‌هایی تلویزیون را خاموش کرد تا کودکان کودکی کنند.

دلیل خاصی که کودکان را به تماشای تلویزیون تشویق می‌کند، با نوع برنامه‌هایی که تماشا می‌کنند و نظر آنها درباره آن برنامه‌ها ارتباط دارد. دسته‌ای از کودکان از روی عادت یا برای وقت گذرانی تلویزیون تماشا می‌کنند و برنامه‌های جدی تلویزیون برایشان کمتر اهمیت دارد و بیشتر به‌دنبال سرگرمی‌های ساده و پرهیجانند.

البته در کنار مسائل مطرح‌شده، تلویزیون نقش زیادی در تعلیم و تربیت داراست. برخی از کارکردهای مثبت تلویزیون عبارت است از: 1- افزایش آگاهی کودکان در زمینه جغرافیایی، علمی، مسائل بهداشتی 2- تشویق کودکان به کارهای خوب با نمایش دادن مهربانی، سخاوت 3- گسترش برنامه‌های آموزشی با استفاده صحیح از تلویزیون و تشویق کودکان4- ایجاد دوستی چه با‌گردهم جمع‌کردن خانواده و چه با در اختیار گذاشتن مجموعه‌ای از دوستان خیالی برای کودک 5- ترویج و آموزش ارزش‌های اجتماعی و دینی 6- معرفی روش‌های دوست‌یابی و حفظ دوستی7- ایجاد حس مسئولیت در کودکان 8-‌ جلوگیری از رفتار خودخواهانه کودکان با به تصویر کشیدن رفتارهای جامعه‌گرایانه.

تلویزیون، این توانایی را دارد که دانش کودکان را در زمینه‌های مختلف افزایش دهد. عدم‌موفقیت در به انجام رساندن این توانایی، اغلب ناشی از درک نادرست تولید‌کنندگان برنامه نسبت به نیازهای مخاطبان، علایق و توانایی آنهاست. برای فهماندن اطلاعات علمی به کودکان، گاه می‌توان از خصوصیت‌های ویژه‌ای در برنامه استفاده کرد. مثلاً کودکان ترجیح می‌دهند برنامه‌های آموزشی تلویزیون را به‌صورت نمایش‌های داستانی ببینند، نه به‌صورت نوشته‌هایی بر صفحه تلویزیون.

نکته آخر در مورد تأثیرات آگهی‌های تلویزیونی است چون کودکان هنوز به آن حد از درک نرسیده‌اند که هدف واقعی آگهی‌ها را بفهمند، در نتیجه تحت‌تأثیر این آگهی‌ها قرار می‌گیرند. این آگهی‌ها ممکن است بچه‌ها را رو در روی والدین قرار دهد و در نتیجه این کار باعث نزاع درون خانواده می‌شود. از طرف دیگر بعضی از محصولات غذایی که در تلویزیون تبلیغ می‌شود ارزش غذایی کمی دارد و فقط دارای قند و شیرینی زیاد است که این عامل می‌تواند روی عادت‌های غذایی کودکان اثر بگذارد و والدین را وادار به خریداری موادی کند که نه‌تنها ارزش غذایی ندارند، بلکه باعث خرابی دندان و ایجاد امراض دیگر می‌شوند. از طرف دیگر چون کودکان تا قبل از اتمام دوران دبستان، تعداد بی‌شماری آگهی‌های تبلیغاتی می‌بینند که آنها را الگو قرار می‌دهند، ممکن است فقط تبدیل به یک مصرف‌کننده صرف شوند. در انتها باید به این نکته اشاره کرد که تلویزیون می‌تواند تأثیرات مثبت یا منفی بر کودکان و نوجوانان داشته باشد، این ما هستیم که نحوه استفاده و تأثیرگذاری این رسانه را بر فرزندانمان تعیین می‌کنیم.

كودكان پشت ميزنشين

                                                 
 
اگر کودک شما از لحاظ جسمانی، کودکی فعال نیست، از کنار این موضوع به سادگی عبور نکنید. کودکان باید در فعالیت‌های گوناگون ورزشی و بدنی شرکت کنند. فوایدی که از انجام این کارها نصیبشان می‌شود، تنها جسمانی نیست بلکه ورزش کردن، کلید سلامتی به‌شمار می‌رود.

چندین دهه است که با افزایش مشکلات پزشکی در کودکان دست به گریبان هستیم؛ به‌عنوان مثال، چاقی به یک مسئله عمده بهداشتی و پزشکی در میان کودکان تبدیل شده است. فرهنگ مصرف غذاهای فوری و تغییرات شدیدی که در روش‌های سرگرمی کودکان پدید آمده، به الهه انتقام کودکی سالم مبدل شده است. تلویزیون، کامپیوتر، سیستم‌های بازی بسیار پیشرفته و نگران کننده‌ترین آنها یعنی گوشی تلفن همراه، همه و همه زندگی را بهتر کرده‌اند اما هزینه‌ای نیز داشته است؛ عدم‌فعالیت فیزیکی کودکان. در واقع کودکان پشت میز نشین شده‌اند؛ دیگر در زمین‌های بازی، کودکان زیادی را نمی‌بینیم که از بازی کردن لذت ببرند، با دوستان خود دوچرخه‌سواری کنند یا به بازی و شادی با کودکان دیگر مشغول باشند.

اگر بخواهیم برای این مشکلات، کودکان را مقصر بدانیم، از لحاظ منطقی کاملا اشتباه کرده و به بیراهه رفته‌ایم. کودکان به‌دنبال یک الگو در والدین خود می‌گردند و اگر آنها نتوانند به این الگو دست‌یابند و با والدین خود ارتباط برقرار کنند، ممکن است هرگز به درک اهمیت ورزش کردن نائل نشوند که در نتیجه نمی‌توان برای یک کودک 6‌ساله از ارزش‌های ورزش کردن صحبت کرد و معانی این ارزش‌ها را برای او توضیح داد. او هرگز زیست‌شناسی پیچیده ما و علوم مرتبط با آن را درک نخواهد کرد؛ تنها کاری که باید انجام دهید این است که او را به ورزش کردن تشویق و ترغیب کنید. کودکان ذاتا انسان‌هایی پرانرژی و فعال هستند؛ فقط آنها را هل دهید و کمی به آنها انگیزه دهید، مدتی بعد آنها را در زمین بازی خواهید دید که می‌دوند،‌بازی می‌کنند، می‌افتند و بلند می‌شوند و فریاد شادی سرمی‌دهند. این کودکی واقعی است! مطمئن باشید. علاوه بر این، روشن است که ورزش کردن کودکان مانند ورزش کردن بزرگسالان در باشگاه‌های ورزشی نیست. باید این نکته را به خاطر بسپاریم که هدف از ورزش‌کردن در کودکان، افزایش فعالیت جسمانی در آنهاست. باید تلاش کنیم که آنها هر روز این کار را انجام دهند.

فواید ورزش کردن برای کودکان

نباید فکر کنیم زمانی به ورزش کردن نیاز داریم که در سن بزرگسالی یا میانسالی قرار داریم. از کودکی تا کهنسالی، ورزش کردن برای بدن مفید است. در بسیاری از تمدن‌ها، بدن ما وارسته به شمار می‌آید، مکانی که روح در آن ساکن شده است. حفظ زیبایی، سلامتی، طول عمر و چابکی آن برای ما شادی، انرژی و انگیزه برای انجام دادن درست فعالیت‌های روزانه‌مان به ارمغان می‌آورد. کودکان آینده‌سازان یک کشور هستند و شاداب و سالم بودن آنها برای آینده یک کشور ضروری و حیاتی به‌شمار می‌آید. فواید جسمانی و مزایای روانی، از جمله مهم‌ترین منافعی است که از ورزش کردن نصیب کودکان می‌شود. جدا از تمام موارد اشاره شده، ورزش کردن به‌صورت گروهی به بهبود مهارت‌های اجتماعی در کودکان کمک شایان توجهی می‌کند.

ثروت واقعی

چرا ورزش کردن از اهمیت شایان توجهی برای کودکان برخوردار است؟ دوره کودکی، مرحله رشد است. رشد استخوان‌ها، ماهیچه‌ها، سیستم ایمنی بدن و رشد ذهنی، تماما فرایند دوران رشد را تشکیل می‌دهند. اگر اختلالی در رشد هر قسمت از بدن به‌وجود آید، رشد سیستم‌های دیگر بدن نیز تحت‌تأثیر آن قرار خواهد گرفت. برخی از فواید کلیدی ورزش کردن برای کودکان در ادامه آمده است:

ساختمان قدرتمند: بدن ما نیاز دارد که احساس قدرت کند و به‌وسیله آن ما می‌توانیم کارهای روزانه خود را انجام داده و ورزش کنیم. اگر شما از دست‌های خود استفاده نکنید- برای مثال حدود 2روز- احساس خواهید کرد که دست‌هایتان فلج شده‌اند. برای افزایش قدرت ماهیچه‌ها، کودکان باید بالانس روی دست بروند، توپ پرتاب کنند و وزنه‌های سبک بلند کنند (هر وسیله‌ای که بتواند این کار را انجام دهد: راکت بدمینتون یا سطل کوچک آب). برای آنکه استقامت عضلات پا را افزایش دهیم، باید کودکان را ترغیب کنیم تا روزانه 50 تا 100‌متر بدوند و فوتبال بازی کنند. هر چه استقامت ماهیچه‌ها افزایش یابد، خطر آسیب‌دیدن آنها کاهش می‌یابد.

کشش: کشش، یکی از بهترین روش‌های موجود برای افزایش انعطاف پذیری بدن است. علاوه بر این، یک بدن منعطف خطر آسیب دیدگی را کاهش داده و کمک می‌کند تا عضلات تنیده، خود را رها کرده و شل شوند.

وزن/ قد ایده‌آل: ورزش‌کردن به کودکان کمک می‌کند تا از سیستم گوارشی و گردش خون سالم و مناسبی برخوردار باشند. این دو سیستم به‌طور غیرمستقیم کمک می‌کنند تا سوخت‌وساز (متابولیسم) بدن به خوبی انجام شده و در نتیجه از رشد متعادلی در وزن و قد خود برخوردار باشند.

استخوان‌های سالم: استخوان‌ها، ماهیچه‌ها و مفاصل بیشترین قسمت‌هایی از بدن هستند که بچه‌ها از آنها استفاده می‌کنند. کودکانی که از لحاظ جسمانی فعال هستند، از استخوان‌های قوی‌تر و مفاصل دارای انعطاف بیشتر نیز برخوردار هستند و در نتیجه بدن سالم‌تری خواهند داشت.

خواب: در این عصر اینترنت و دنیای مجازی، کودکان از مشکلات بی‌خوابی رنج می‌برند؛ مشکلاتی که بسیار ترسناک هستند. کودکان همواره سرشار از انرژی هستند و اگر خسته نشوند و انرژی خود را تخلیه نکنند، ممکن است دچار مشکلات خواب شوند. با توجه به حجم کار علمی مدارس و عادت نگاه کردن به تلویزیون، ذهن کودکان خسته می‌شود اما بدن آنها خیر و این امر خود مسبب ایجاد مشکلات در خوابیدن آنها خواهد شد. اگر کودکان ورزش کنند و فعالیت جسمانی داشته باشند، انرژی بدنی آنها تخلیه شده و خواب آرام و عمیقی را در شب سپری خواهند کرد.

ذهن سالم در بدن سالم

کودکانی که از لحاظ جسمانی فعال هستند، از قدرت حافظه و تمرکز بهتری نیز برخوردارند. صدها مطالعه پزشکی صورت گرفته در این زمینه بر این امر صحه می‌گذارند. ورزش کردن، استرس و اضطراب را کاهش داده و خلق کودکان را بهبود می‌بخشد. بازی کردن، برای کودکان یک فرم ایده‌آل از ورزش کردن به‌شمار می‌آید و با انجام این کار، آنها احساس می‌کنند که بر فعالیت‌های خود کنترل دارند و این باعث تقویت اعتماد به نفس در آنها می‌شود. کودکانی که به ورزش و بازی مشغول شوند، از سلامت عاطفی بهتری برخوردار خواهند بود و در هنگام پیروزی و شکست، تعادل فکری خواهند داشت. سالم بودن سبب ترشح هورمون خاصی در مغز انسان می‌شود که به بهبود عملکرد مغز کمک می‌کند.

حکمت ورزش

ورزش کردن روح و جسم ما را برای رویارویی با چالش‌های مختلف زندگی آماده می‌سازد. ورزش، نقشی قابل توجه در رشد شخصیت و مزاج فرد دارد. چیزهای زیادی را می‌توانیم از ورزش کردن و بازی کردن یاد گرفته و به دست آوریم. به همین دلیل است که فعالیت‌های فوق‌برنامه‌ای چون ژیمناستیک، ورزش‌هایی که هر سال برگزار می‌شوند، مسابقات ورزشی و شنا را می‌توان به کودکان آموزش داد؛ که در نتیجه انجام این فعالیت‌ها، کودکان بهتر می‌توانند بر جسم و ذهن خود کنترل داشته باشند. فواید اجتماعی نیز از ورزش کردن نصیب کودکان می‌شود، ازجمله: توسعه روابط اجتماعی در گروه، رهبری کردن و افزایش اعتماد به نفس هنگام روبه‌رو شدن با مردم.

والدین باید ‌الگو‌های خوبی برای کودکان خود باشند که در نتیجه آن، کودکان حس خوبی نسبت به ورزش کردن پیدا خواهند کرد. اگر کودکان شما ورزش کردن و فعالیت بدنی را دوست ندارند، آنها را ترغیب به انجام ورزش‌ها و بازی‌هایی کنید که دوست دارند. همچنین آنها را مجبور نکنید که با برنامه خاصی ورزش کنند، این کار تنها آنها را از ورزش کردن دور می‌کند. اجازه دهید از چیزهای خوب لذت ببرند و حتما به آنها اجازه دهید ساعاتی تلویزیون تماشا کنند! و اما کلام آخر، مهم نیست که چه ورزش یا بازی‌ای برای کودک خود انتخاب می‌کنید، مهم این است که سلامتی و امنیت او در معرض خطر قرار نگیرد.

سال نو مبارک

 

سال نو بر هموطنان عزیزم مبارک

راهنماي ايجاد نظم و ترتيب در كودكان

نظم و انضباط بر خلاف تصور بسياري از والدين، امري اكتسابي است كه در بسياري از موارد كودكان از والدين،  خواهر، برادر و در درجه بعد از معلم خود الگوبرداري مي‌كنند.

روانشناسان معتقدند براي ايجاد نظم در كودك بايد آموزش‌هاي مقدماتي متفاوتي صورت بگيرد. به‌عنوان مثال والديني كه خواهان داشتن فرزندي منظم‌ هستند بايد در وهله اول به آنها آموزش رعايت حقوق ديگران،  رفتارهاي درست و نادرست و نحوه تشخيص اين دو گونه رفتار و... را بدهند و در مرحله بعدي بعد از جا انداختن مفاهيم و الگوهاي متفاوت رفتاري، نظم را شكل يافته در فرزندشان مشاهده كنند.

اگر شما جزو والديني هستيد كه فرزند بي‌نظم و انضباطي داريد ابتدا به دقت بررسي كنيد كه نظم در فرزندتان را با چه الگويي قياس كرده‌ايد. زيرا والدين بايد مد نظر داشته باشند كه خلق و خو، روحيات و سطح نظم و انضباط در كودكان بسيار متفاوت است و هر كودك به سبك خودش داراي نظم است.شايد شما بيش از اندازه سختگير هستيد و كوچك‌ترين بي‌نظمي را به نامنظم بودن فرزندتان در تمام جوانب زندگي تعميم مي‌دهيدراهكارهاي زير به والدين كمك مي‌كند تا در عين بودن الگوي رفتاري مناسب، نظم وانضباط را به‌تدريج و با آموزش در فرزندشان به‌وجود آورند.

1.       هرگز در برابر بي‌نظمي‌هاي فرزندتان تسليم نشويد: بسياري از والدين بعد از ابراز خشونت و نارضايتي خود از بي‌نظمي كودك به سرعت شروع به بازسازي و نظم‌بخشيدن به شرايط مي‌كنند و اين عمل را در حال نصيحت كردن و توصيه به نظم و انضباط و تكرار جملات يكسان درباره فوايد نظم و انضباط انجام مي‌دهند. درحالي‌كه دقيقا رفتار شما نشان دهنده تسليم شدن در برابر بي‌نظمي و به نوعي پذيرش اين شرايط و نااميدي از بهبود وضعيت است. شما با اين كار خود اين پيام را به فرزندتان مي‌دهيد كه من چون تحمل بي‌نظمي را ندارم و در مقابل آن كم طاقتم خودم به شرايط، نظم مي‌بخشم و وقتي كودك اين پيام را از شما دريافت مي‌كند هرگز در پي بهبود وضعيت و اصلاح خود برنمي‌آيد.

2.       در مقابل بي‌توجهي فرزندتان نسبت به ايجاد نظم براي او محروميتي درنظر بگيريد: كودك بايد دريابد كه در مقابل پيامد‌هاي ناشي از رفتارهاي خود مسئول است و نمي‌تواند با بي‌اعتنايي از كنار آنها بگذرد. البته يادتان باشد كه نوع محروميت بايد به دقت انتخاب شود و با خطايي كه كودك انجام داده مناسبت داشته باشد.

3.       آرامش خود را حفظ كنيد: هرگز در مقابل بي‌نظمي فرزندتان از كوره درنرويد. از فرياد زدن خودداري كنيد تا به او ياد دهيد كه در مقابل شرايط بدي كه او به‌وجود آورده است، كنترل خودتان را از دست نمي‌دهيد و همچنان منطقي رفتار مي‌كنيد. اگر احساس كرديد كه او از شرايط اخلاقي شما سوءاستفاده مي‌كند،  قهرهاي كوتاه مدت و بي‌توجهي به او را در دستور كار قرار دهيد و نارضايتي را در چهره‌تان نشان دهيد.

4.       از تغييرات مثبت كودك حتي اگر اندك هم بود تعريف كنيد: اگر در فرزندتان علائم بهبود نظم را مشاهده كرديد از تمركز روي جنبه‌هاي منفي بكاهيد و بار جملات خود را مثبت و از تهديد كردن خودداري كنيد.

5.       از انتقاد مكرر خودداري كنيد: در شرايطي كه فرزندتان توجهش به سمت شماست از عملكردش انتقاد كنيد ولي اين روند را به‌طور مكرر انجام ندهيد تا اثر مثبت آن از بين برود.

6.       هرگز به فرزندتان بابت منظم بودن رشوه ندهيد: بين رشوه و پاداش تفاوت قائل شويد و به فرزندتان براي منظم بودن و مجبور كردن او به جمع كردن وسايل يا مرتب‌كردن كمد رشوه و باج ندهيد.

 

لباس فارغ التحصیلی

ردای فارغ التحصیلی در دانشگاه ها نمونه اي از فرهنگ ايراني است كه متأسفانه ناديده گرفته شده است.  لابد تا به حال شما هم دیده اید وقتی یک دانشجو در دانشگاههای خارج می خواهد مدرک دکترای خود را بگیرد، یک لباس بلند مشکی به تن او می کنند و یک کلاه چهارگوش که از یک گوشه آن یک منگوله آویزان است بر سر او می گذارند و بعد او لوح فارغ التحصیلی را می خواند. هنگامی که از شما سوال می شود که این لباس و کلاه چیست؟ چه پاسخی میدهید؟!

                                

                   

هنگامی که از یک خارجي ( اروپايي يا آمريكايي) مي پرسند كه این لباس چیست ؟می گویند ما به احترام «آوی سنت» (ابن سینا) پدر علم جهان این لباس را به صورت نمادین می پوشیم. آنها به احترام « آوی سنت» که همان «ابن سینا»ی ماست که لباس بلند رداگونه می پوشیده، این لباس را تن دانشمندان خود می کنند.

                              

آن کلاه هم نشانه همان دستار است (کمی فانتزی شده) و منگوله آن نمادی از گوشه دستار خراسانی که ما ایرانی ها در قدیم از گوشه دستار آویزان می کردیم و به دوش می انداختیم. در اروپا و آمریکا به علامت یک آدم برجسته و دانش آموخته، لباس و کلاه ابن سینا می پوشند.


گفتن «نه» جسارت مي‌خواهد

 
 
 
معمولاً رفتارهاي اجتماعي را به سه گروه جسورانه‌، منفعلانه و پرخاشگرانه تقسيم مي‌كنند. البته اين تقسيم بندي براي سهولت فهم مطلب صورت مي‌گيرد وگرنه رفتارهاي اجتماعي بسيار پيچيده‌تر و متنوع‌تر هستند‌.

در رفتار پرخاشگرانه فرد با توسل به خشونت و انواع گوناگون پرخاشگري مقاصد و نيازهاي خود را ابراز و سعي مي‌كند با تجاوز به حقوق ديگران خواسته خود را مرتفع سازد يا حق خود را بگيرد. در رفتار منفعلانه فرد با انفعال‌، سكوت و تسليم در برابر ديگران واكنش نشان مي‌دهد و از ابراز حالات‌، احساسات و نيازهاي خود باز مي‌ماند و اجازه مي‌دهد تا حقوق او توسط ديگران پايمال شود.

 با رجوع به اين تعاريف مشخص است كه رفتار جسورانه‌، مطالبه‌گرايانه يا قاطعانه تنها رويكرد سالم‌، انطباقي و سازنده‌اي است كه بايد در روابط بين فردي و انساني اعمال شود. انواع رفتار مطالبه گرانه عبارتند از: بيان جسورانه،  درخواست جسورانه و رد جسورانه و قاطعانه يا توانايي نه گفتن كه موضوع اصلي اين نوشتار است‌.

در رد جسورانه هنگامي كه از فرد درخواستي مي‌شود كه به هر دليل مايل به پذيرش آن نيست، او بايد بتواند آن را به  سادگي‌ و با  صداقت‌، صراحت و آشكارا رد كند بدون آنكه دستخوش احساسات و افكار منفي شود. هر  فردي بايد  نه گفتن را حق خود بداند. هر‌كس حق دارد به‌خود احترام بگذارد، داراي نظرات و عقايد شخصي باشد و آنها را بيان كند. اولويت‌ها و انتخاب‌هاي خود را دنبال كند، به ديگران بگويد مايل است چه رفتاري با او داشته باشند و در قبال چيزي كه مي‌دهد چيزي را درخواست كند‌. پس ما حق داريم كه نه بگوييم بدون آنكه دچار احساس گناه،  خشم يا شرم شويم و احساس خوبي هم درباره نه گفتن خود داشته باشيم. در حقيقت اگر حق نه گفتن را از افراد بگيريم آنها را از حق اظهارنظر محروم و انتخاب‌هاي آنان را محدود كرده‌ايم.

كساني كه هميشه در برابر درخواست ديگران بله مي‌گويند غير‌نواز خوانده مي‌شوند. وضعيت كسي كه  در شرايطي كه بايد نه گفته شود بله مي‌گويد از 2حالت خارج نيست يا اصلاً نمي‌داند كه بايد نه‌بگويد يا مي‌داند اما توانايي نه‌گفتن را ندارد. در حالت اول با نوعي ناآگاهي روبه‌رو هستيم كه فرد حتي از افكار‌، احساسات و نيازهاي خود آگاه نيست و بر‌شرايط خود اشراف ندارد. در حقيقت فردي منفعل‌، دنباله‌رو و وابسته است كه مانند برده‌اي تسليم نظريات و خواسته‌هاي ديگران مي‌شود و مورد سوء‌استفاده قرار مي‌گيرد. حالت دوم كه مورد بحث ماست‌، وضعيت كسي است كه مي‌داند بايد نه بگويد ولي توانايي آن را ندارد و از اين بابت رنج مي‌برد و احساسات منفي را تجربه مي‌كند.

حال بايد ديد علل اين امر چيست و چرا بعضي‌ها در رد درخواست ديگران مشكل دارند؟ عدم‌توانايي نه گفتن به دلايل مختلف و در شرايط گوناگون روي مي‌دهد‌. ترس از‌دست دادن يك رابطه يا يك فرد ازجمله اين عوامل است‌. گاه فرد آنقدر كمرو و خجالتي است كه نمي‌تواند نه بگويد و گاه به‌دليل آنكه پس از نه گفتن دستخوش احساس گناه‌، اضطراب يا شرم مي‌شود از اين كار سر باز مي‌زند. بعضي‌ها به فداكاري دائمي و بدون دليل در حق ديگران عادت كرده‌اند و برخي هنگامي كه مورد درخواستي قرار مي‌گيرند فكر مي‌كنند موهبتي به آنها اعطا شده است يا احساس مهم بودن مي‌كنند‌. ميل به راضي كردن ديگران‌، كسب تاييد از غير و تمايل به خوب جلوه كردن از عوامل ديگر غير‌نوازي است.

بعضي‌ها هم اصلاً بدون آنكه درخواستي از آنها شده باشد يا مسئوليتي داشته باشند به‌صورتي مبالغه‌آميز به ديگران محبت مي‌كنند يا خدمتي انجام مي‌دهند و در دام بله گفتن به هر قيمتي مي‌افتند. اكثر موارد ذكر شده ناشي از باورهاي غلطي است كه در ذهن فرد وجود دارند. در بسياري از موارد تداوم و حضور پررنگ اين باورها و رفتارها نشان‌دهنده ريشه عميق آنها در شخصيت افراد است. به عبارت ديگر بذر غير‌نوازي در كودكي فرد توسط والديني كاشته مي‌شود كه به كودك ياد مي‌دهند در صورتي مي‌تواند از عشق مشروط آنان بهره‌مند شود كه به‌طور نامشروط از آنها اطاعت كند. به اين ترتيب پيامي ناخودآگاه به كودك ارسال مي‌شود كه تنها راه احساس ارزش كردن و مورد تائيد واقع شدن پاسخ مثبت به خواسته‌هاي ديگران است‌.

لذا اعتماد به نفس كودك رشد نمي‌كند و استحكام نمي‌يابد و از جسارت لازم براي تجربه آزادانه دنياي درون و بيرون بي‌بهره مي‌ماند و مرزهاي سالم روابط رعايت نمي‌شوند‌. مرز سالم در روابط فضا و حريمي است كه به فرد احساس امنيت و ايمني مي‌دهد‌. اين فضا در غير‌نوازان شكل نمي‌گيرد و مرز خود و ديگران تشخص نمي‌يابد. كودك شخصيتي منفعل و وابسته پيدا مي‌كند و والدين الگويي براي او مي‌شوند تا در بزرگسالي هم پيوسته فكر كند كه اگر موجبات رضايت و خشنودي ديگران را فراهم نكند‌، ديگران او را دوست نخواهند داشت. غير‌نوازان فاقد يك منبع ارزش‌گذاري دروني براي داوري در باب ارزش اعمال خود هستند و ارزش‌گذاري آنان پيوسته بايد توسط ديگران صورت گيرد.

عدم‌توانايي نه گفتن علاوه بر تخريب روابط و  شخصيت،  پيامد‌هاي منفي ديگري نيز دارد. اولاً موجب اتلاف وقت و از دست رفتن زمان مي‌شود. زمان مهم‌ترين سرمايه ماست. لحظه‌ها و ثانيه‌هاي زندگي ارزش لذت بردن،  استفاده بهينه و رضايت بخش و برنامه‌ريزي‌هاي مفيد و سازنده را دارند و نبايد آنها را تباه كرد. مديريت زمان يكي از مهارت‌هايي است كه در دنياي امروز به كار‌گيري آن براي پيشبرد يك زندگي موفقيت‌آميز ضروري است‌. با نگفتن نه ما اين زمان محدود را به ديگران اختصاص و آن را از دست مي‌دهيم و از پيگيري برنامه‌ها‌، اهداف و اولويت‌هاي زندگي خود باز مي‌مانيم‌.

تكرار زياد اين امر سبب مي‌شود شمار زيادي از  كارهاي نا‌لازم در زندگي ما انباشته شود و ما را با احساس كمبود وقت روبه‌رو كند كه به‌خودي خود منشأ ايجاد استرس‌، اضطراب و تشديد نگراني است‌. ثانياً آري گفتن به همه موجب مي‌شود تا تأمين خواسته‌هاي ديگران بر ارضاي نيازها و تحقق برنامه‌ها و اهداف ما اولويت پيدا كند‌. به اين ترتيب ما عملاً از زندگي بازداشته مي‌شويم چون برنامه‌ها و اهداف خود را دنبال نمي‌كنيم و در نهايت اشراف و آگاهي خود بر زندگي را از دست مي‌دهيم و كنترلي برآن نخواهيم داشت.

ثالثاً وقتي مي‌دانيم كه بايد نه بگوييم و آري مي‌گوييم احساس خوبي پيدا نمي‌كنيم و از خودمان ناراضي هستيم كه چرا شهامت لازم براي رد درخواست ديگري را نداشته‌ايم و دستخوش اضطراب‌، افسردگي و ساير حس‌هاي منفي مي‌شويم و به‌اصطلاح اعصابمان خرد مي‌شود،  خود خوري مي‌كنيم،  تحقير مي‌شويم و حتي فكر مي‌كنيم سرمان كلاه رفته است ولي جرات و توانايي دفاع از خود را نداريم‌. تجمع اين احساسات منفي منجر به انواع آسيب‌هاي روحي و بيماري‌هاي روان تني مي‌شود.

پيامد منفي چهارم اين است كه در بسياري از موارد درخواست‌هاي ديگران مبتني بر سوءاستفاده از افراد است و روابط توأم با سوءاستفاده در اشكال گوناگون آن جهنمي است كه افراد براي خود تدارك مي‌بينند و در نهايت شخصيت و زندگي آنان را تباه مي‌كند.

و بالاخره در پاره‌اي از موارد عدم‌توانايي براي نه گفتن مي‌تواند پيامدهاي بسيار خطرناكي  داشته باشد. هميشه در صفحه حوادث روزنامه‌ها داستان گروه‌هاي تبهكار و بزهكاري  را مي‌خوانيم كه برخي افراد منفعل‌، وابسته و دنباله‌رو عضو اين گروه‌ها شده و دست به تبهكاري و جنايت زده‌اند چون توانايي تمرد از دستورات رهبر گروه را نداشته‌اند يا در بسياري از موارد كساني كه نتوانسته‌اند در مجلسي دوستانه درخواست دوست خود را جهت مصرف ماده‌اي رد كنند آلوده به مواد‌مخدر شده‌اند. با گفتن يك كلمه ساده و 2حرفي نه، مي‌توانيم از پيامد‌هاي منفي ذكر شده اجتناب كنيم و با استفاده بهينه از زمان‌، زندگي‌، اهداف و آرزوهاي خود را پي بگيريم‌، منابع استرس را كاهش دهيم‌، اعتماد به نفس خود را استحكام بخشيم و بر احتمال موفقيت در زندگي بيفزاييم‌.

نه كلمه ساده‌اي است ولي  به كاربردن آن چندان ساده نيست‌. در حقيقت نه گفتن عمل ظريف و حساسي است و بايد درست انجام شود و چگونگي انجام آن مهم است. در وهله اول بايد به اصول مهارت مطالبه‌گري و جسارت كه پيشتر ذكر شد توجه داشت يعني رد جسورانه بايد صريح‌، روشن‌، آشكار‌، صادقانه و توأم با حفظ احترام و حقوق ديگران صورت گيرد. كسي كه هميشه در برابر خواست‌هاي ديگران بله مي‌گويد و حالا مي‌خواهد نه‌گفتن را جايگزين آن كند نياز به تمرين دارد‌؛  تمرين نه گفتن‌، تمرين آري نگفتن و به‌تدريج تمرين درخواست كردن از ديگران‌.

اين تمرين‌ها بايد مبتني بر يك چارچوب نظري صورت گيرد كه آگاهي و اشراف فرد بر آن اساس شكل گرفته باشد‌. به عبارت ديگر در وهله اول فرد بايد از مهارت خودآگاهي برخوردار باشد تا نسبت به افكار‌، احساسات‌، نيازها‌، برنامه‌ها‌، آرزوها‌، محدوديت‌ها و توانايي‌هاي خود اشراف داشته باشد و باورها و افكار خود را به‌نحوي منطقي و مستدل تنظيم كند‌. تغيير باورها و انتظارات غلط و غيرواقعي پيش‌شرط بروز رفتار جسورانه و مطالبه‌گرانه است؛ مثلاً اگر كسي فكر مي‌كند نپذيرفتن درخواست ديگران فاجعه است و پيامد منفي دارد بايد اين تصور را تغيير دهد‌ يا اگر ديگري مي‌انديشد كه تنها راه به دست آوردن تاييد، محبت‌، احترام و عشق ديگران پاسخ مثبت دادن به خواست‌هاي آنان است بايد از اين باور دست بكشد‌.

نه گفتن را بايد از موقعيت‌هاي آسان‌تر و با افرادي كه راحت‌تر هستيم آغاز كنيم و به‌تدريج آن را به شرايط دشوارتر و اشخاص دورتر تعميم دهيم‌. نه بايد قاطع‌، محكم‌، كوتاه و صادقانه باشد و با استفاده از ضمير ‌من ‌ و تكيه و تأكيد برآن صورت گيرد‌.  بايد از افعالي استفاده شود كه نشان‌دهنده جديت است مانند «من تصميم دارم...»، «من مي‌خواهم...»يا «من نمي‌خواهم اين كار را بكنم» و با اعتماد به نفس و عاري از ترديد‌، شك و دودلي بيان شود. نه بايد محترمانه‌، صادقانه و واقعي جلوه كند و گستاخي و پرخاشگري را نبايد با مطالبه‌گري و جسارت اشتباه گرفت‌.

بيان نه نبايد همراه عذر و بهانه يا ابراز تأسف باشد‌. نه‌گفتن بايد به‌صورت مستقيم و بدون توسل به رفتارهاي حاشيه‌اي صورت گيرد. اگر در موقعيتي بوديد كه دادن پاسخ صريح دشوار است بايد جواب قطعي را به تأخير انداخت و مثلاً گفت در اين باره فكر خواهم كرد. اگر پس از نه گفتن بازهم طرف مقابل اصرار ورزيد شما نيز بايد بر پاسخ منفي خود پافشاري كنيد. ملازم‌هاي غيركلامي بايد در هماهنگي با بيان كلامي نه باشد؛ يعني بايد با تن صداي قاطعانه‌، مصمم و بدون لرزش درحالي‌كه سر رو به بالا و بدن مستقيم است و تماس چشمي مستقيم با مخاطب برقرار است و با بيان كلامي به شرحي كه ذكر شد،  نه گفت‌.

در پايان بايد توجه داشت مسئوليت‌ناپذيري عميقي كه در جامعه ما نيز كم ديده نمي‌شود موجب آن است كه برخي از افراد حتي وظايف عادي شغلي يا خانوادگي خود را نيز انجام ندهند و در پاسخ به ارباب رجوع يا در رابطه فردي نه‌گفتن ورد زبان آنها باشد. بديهي است آنچه گفته شد در مورد كساني است كه در روابط خود با ديگران توانايي نه گفتن را ندارند و از اين بابت ضربه مي‌خورند و اين  ربطي به منفي‌بافي و نفي‌گرايي اشخاصي ندارد كه جز نه چيزي نمي‌گويند و چه بسا به ديگران ضربه هم مي‌زنند.

حسادت بين فرزندان

 
 
 
والدين گاه گمان مي‌كنند كه درصورت اطلاع درباره چشم‌وهم‌چشمي فرزندان مي‌توانند از بروز آن جلوگيري كنند.

گرچه پدر و مادرها مي‌توانند در تخفيف و اصلاح رفتارهاي رقابت آميز فرزندان خود نقشي داشته باشند ولي بايد دانست كه بخش اعظم رقابت ميان فرزندان را نمي‌توان از ميان برداشت، بنابراين وظيفه پدر و مادر اين است كه رقابت را در محدوده‌اي سالم و منطقي به جريان بيندازند چراكه صاحب‌نظران بر اين عقيده‌اند كه اينگونه رقابت‌هاي سالم به كودكان كمك مي‌كند تا ضمن كسب اعتماد به نفس بيشتر، بتوانند توانايي خود را براي ادامه دادن و برخورد كردن افزايش دهند.

فرزندان يك خانواده طبيعتا با انگيزه‌هاي رقابتي همه بچه‌ها روبه‌رو هستند اما وقتي آنها با يكديگر رقابت مي‌كنند، روش‌هايشان مي‌تواند به اشكال گوناگون متجلي شود.
در شرايطي كه  دو  يا چند كودك با هم زير يك سقف زندگي مي‌كنند، انگيزه‌هاي رقابتي اغلب تشديد مي‌شود. خواهرها و برادرها به‌خصوص اگر از نظر سني به هم نزديك باشند و جنسيت واحدي داشته باشند براي رقابت و نزاع بهترين رقيب را پيدا مي‌كنند. در شرايطي كه يك كودك تنها بايد در زمين بازي يا مدرسه كسي را براي رقابت پيدا كند، خواهرها و برادرها در همان منزل خود رقباي حاضر و آماده دارند و رقابت ميانشان در انواع و اقسام مختلف،  صورت خارجي پيدا مي‌كند. آنان بر سر اسباب‌بازي، خوردن كيك، انتخاب كانال تلويزيون و بر سر اينكه چه كسي در رديف جلوي اتومبيل بنشيند و... با هم رقابت مي‌كنند.

همين بچه‌ها وقتي بزرگ‌تر مي‌شوند در رشته‌هاي ورزشي به رقابت برمي‌خيزند كه البته اگر اين رقابت‌ها از حد تناسب خارج نشوند بي‌اشكال است چراكه رقابت در بين كودكان بخشي از رشد آنها به‌شمار مي‌آيد و تلاش بي‌وقفه براي رسيدن به تصوير ذهني خوب است ولي بايد ديد كه شما در نقش پدر و مادر چگونه مي‌توانيد جنبه‌هاي مثبت را تشويق كنيد و جنبه‌هاي منفي را به حداقل برسانيد. در ذيل به چند نكته در اين زمينه اشاره شده است.

جثه و قدرت

بي‌آنكه قانوني 100درصد معتبر باشد، فرزندان بزرگ‌تر معمولا بلندتر، قوي‌تر و از نظر جثه درشت‌تر از برادران و خواهران كوچك‌تر از خود هستند و از آنجا كه بچه‌ها نسبت به اين كيفيات حساس هستند، تركيبي از حسرت و تحسين به‌وجود مي‌آيد. در جريان رشد بچه‌ها و تفاوت‌هاي طبيعي نمي‌توان اقدام چنداني كرد. اما پدر و مادر مي‌توانند با سخنان خود به فرزند كوچك‌تر كه آنها نيز زماني رشد خواهند كرد، از شدت ناراحتي فرزندان كم سال‌تر خود بكاهند. اين موضوع مي‌تواند مسلم و در عين حال بي‌اهميت به‌نظر برسد اما شنيدن آن براي كودك از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. «آيا به ياد داري كه سال قبل چقدر كوچك بودي؟

كمي صبر كن تا تو هم به‌اندازه خواهر و برادرت بزرگ شوي.» اين تضمين‌هاي به ظاهر بي‌اهميت به‌خصوص وقتي خواهر يا برادر بزرگ كودك مورد نظر به موقعيت جديدي مي‌رسد (مثلا به مدرسه مي‌رود، سوار دوچرخه مي‌شود يا دندان جديدي درمي‌آورد) از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. شايد اين مسائل به‌نظر شما بي‌اهميت باشد اما مطمئن باشيد كه براي كودك شما بي‌اهميت نيست زيرا بچه‌هاي كم سال بر خلاف بزرگ‌ترها افق ديد محدودي دارند و بايد به آنها گفت كه چه چيز انتظارشان را مي‌كشد و چه چيز را بايد انتظار داشته باشند.

فرزندان بزرگ‌تر الگوي كوچك‌ترها

اغلب، كودكان كم سال‌تر مشتاقانه برادر يا خواهر بزرگ‌تر از خودشان را الگو قرار مي‌دهند بنابراين لازم است كه به بچه‌هاي بزرگ‌تر خود توصيه كنيد كه در بازي، خواندن كتاب، دوچرخه‌سواري، پرتاب توپ و... برادر يا خواهر خود را راهنمايي كنند و مطمئن باشيد كه بچه‌هاي بزرگ‌تر نيز از اين راهنمايي‌ها استقبال مي‌كنند زيرا بر اعتماد به نفس آنها كه هنوز شكننده است مي‌افزايد و در عين حال به پيوند و دوستي ميان فرزندان كمك مي‌كند؛ پيوندي كه با وجود همه رقابت‌ها و چشم‌و‌هم‌چشمي‌ها هميشه وجود دارد.

تعيين محدوديت‌ها

وقتي فرزندان خانواده تن به رقابت‌هاي جسماني مي‌دهند، پدر و مادر مي‌توانند درصورت لزوم در نقش حامي ظاهر شوند. آنها بايد مراقب باشند كه بچه‌هاي بزرگ‌تر از جثه و توان بيشتر خود، براي آسيب رساندن به بچه‌هاي كوچك‌تر استفاده نكنند. البته مشاجره و نزاع‌هاي جزئي بخشي از بازي بچه‌هاست اما پدر و مادر بايد در صورت لزوم محدوديت‌هايي در اين مورد وضع كنند. اين امر به‌خصوص وقتي رقابت حالت جسماني پيدا مي‌كند ضرورت دارد. به‌عنوان مثال مي‌توان قانون بسيار ساده‌اي در اين مورد وضع كرد: «ابراز احساسات اشكالي ندارد اما هر وقت ناراحت مي‌شويد مي‌توانيد پيش من بياييد و موضوع را با من در ميان بگذاريد. » اما در اين خانه خشونت و نزاع جسماني به كلي ممنوع است. مقررات خانوادگي و اجتماعي امروزه تا حدود زيادي سختگيري را كنار گذاشته است اما اين امر نبايد مشمول قلدري و كتك كاري شود كه مي‌تواند به برخوردهاي جسماني منجر شود.

اغلب والدين هنگام رسيدگي به جنگ و نزاع فرزندان از يكي از آنها مي‌شنوند كه «او شروع كرد.»  به اعتقاد متخصصان وظيفه پدر و مادر در اينجا آن نيست كه در مقام قاضي ظاهر شوند و ببينند چه كسي اول شروع كرد و حق با كيست. از سوي ديگر معمولا در اينگونه نزاع‌ها بچه‌هاي كوچك‌تر اغلب ترفند‌هايي را به كار مي‌گيرند و مي‌دانند كه چگونه خواهر يا برادر بزرگ‌ترشان را به خشم آورند، بنابراين تا زماني كه مقصر مشخص نيست بهترين كار آن است كه جانب كسي را نگيريد و آنها را از هم جدا كنيد و با لحني قاطع بگوييد: «مهم نيست كه چه كسي شروع كرد. قانون اين خانه مي‌گويد زدن يكديگر ممنوع است.» ولي اگر به‌رغم گوشزدها و يادآوري‌ها منازعه ادامه پيدا كند، راه حل اين است كه بچه‌ها را در اتاق‌هاي جداگانه جاي بدهيم و آن قدر آنها را از هم جدا نگه داريم تا آرام شوند.
در اين مرحله مي‌توانيد بچه‌ها را تهديد كنيد كه اگر مقررات را رعايت نكنند، آنها را مجازات خواهيد كرد.

ورزش و بازي

رقابت در حالت شكل‌گرفته‌تر خود در ورزش و مسابقه خودنمايي مي‌كند.  از آنجا كه فرزندان بزرگ‌تر خانواده در مقايسه با خواهر يا برادر كوچك‌تر خود از توان جسماني بيشتري برخوردارند، مي‌توان فرزند بزرگ‌تر را تشويق كرد تا مربي فرزند كوچك‌تر شود.

از آن گذشته، تحقير از سوي برادر يا خواهر بزرگ‌تر ممكن است اعتماد به نفس فرزند كوچك‌تر را خدشه دار كند. در اين صورت حتي پوست‌كلفت‌ترين بچه‌ها در معرض زورگويي و قلدري خواهران و برادران بزرگ‌تر خود آسيب مي‌بينند و كودكي كه پيوسته تحقير مي‌شود، ممكن است ترسو شود و در رقابت از سايرين عقب بماند و از دست‌زدن به كارهاي جديد از بيم‌ آنكه مبادا موفق نشود، خودداري كند.

برچسب زدن

همه ما والديني را مي‌شناسيم كه به فرزندان خود برچسب مي‌زنند:  «او دختر باهوش ماست»، «او خنگ و كودن است»، «عقل در سرش نيست» و نمونه‌هاي ديگر مانند «لوده»، «دلقك»، «خجالتي»، «كند ذهن» نيز وجود دارد.

در جايي ممكن است والدين اين صفت‌ها را بدون منظور به كار برند و آن قدرها هم در حرفشان جدي نباشند اما بچه‌ها آن را جدي مي‌گيرند. برچسب زدن مي‌تواند به‌شدت خطرناك باشد زيرا روي برداشت كودك از خود يا تصوير ذهني‌اي كه از خود دارد تأثير مي‌گذارد كه اغلب مضر است. كودكي كه همه روزه در منزل او را بي‌دست وپا، شل و كندذهن مي‌خوانند، دير يا زود گرفتار اين صفات مي‌شود و در عمل بر چسب زدن، پيشگويي درستي از آب در مي‌آيد.

تفاوت‌هاي سني

وقتي فرزندان شما رشد مي‌كنند، سن و سال آنها نيز در انگاره‌هاي مالكيت، نقش مهمي ايفا مي‌كند و بچه‌ها بايد بدانند كه هميشه نمي‌توانند آنچه را كه خواهر يا برادرشان دارد، داشته باشند. به‌عنوان مثال همه بچه‌ها نمي‌توانند به‌طور همزمان به كيف مدرسه و دوچرخه احتياج پيدا كنند و كاري كه پدر و مادرها بايد در اين زمينه انجام دهند آن است كه اين قول و تضمين را به كودك كوچك‌تر بدهند كه تو هنوز براي رفتن به مدرسه آماده نيستي ولي وقتي بزرگ‌تر شدي و به مدرسه رفتي براي تو هم مي‌خريم يا حالا به اندازه كافي بزرگ نشده‌اي كه سوار دوچرخه شوي ولي وقتي بزرگ‌تر شدي براي تو هم مي‌خريم و بايد با زبان كودكانه به فرزندان كم سال‌تر تفهيم كرد كه در واقع پدر و مادر در حق فرزند بزرگ‌تر لطف به‌خصوصي نمي‌كنند بلكه با او به اقتضاي سن و سال و نيازش رفتار مي‌كنند.

بازي‌، مدرسه كودك است

 
 
كودكي دوراني است كه مانند يك زمين حاصل‌خيز هر چه در آن بكاري در آينده درو خواهي كرد.

كودكان، شهروندان كوچكي هستند كه نياز دارند به‌عنوان شهروندي مستقل در جهت رشد فكري و اجتماعي برايشان برنامه‌ريزي شود. بازي يكي از راه‌هاي پرورش كودك از لحاظ رواني، عاطفي و جسمي است و فراهم آوردن محيطي استاندارد به‌عهده جامعه و خانواده است. كودك با بازي، با ترس‌هايش كنار مي‌آيد و قوانين اجتماعي شدن را در بازي مي‌آموزد. حال آنكه كودك در بازي نه تنها به اسباب بازي نياز دارد بلكه از آن مهم‌تر نيازمند برنامه‌سازي‌ جامع و هدفمند است‌.

چگونه كودكان بازي را ياد مي‌گيرند؟

ليلا رئوف مقدم، كارشناس ارشد علوم تربيتي و مدرس دانشگاه در اين خصوص مي‌گويد: به‌طور كلي بازي، ذاتي است و كسي به كودكان بازي كردن را ياد نمي‌دهد. بازي از دوران تولد با كودك به دنيا مي‌آيد. اگر نوزادان را مشاهده كنيد از دو ماهگي در تخت خود با پاهايشان و دستهايشان بازي مي‌كنند. وقتي در سه ماهگي اجسام را به طرف آنها نزديك كنيم چنگ مي‌زنند و آنها را به دست مي‌گيرند و به طرف دهان خود مي‌برند و از آن طريق محيط اطراف خود را مي‌شناسند.

 در سيزده‌‌ماهگي كودك همسال خود را به‌عنوان همبازي مي‌شناسد و با  او بازي مي‌كند و سرگرم مي‌شود. كودك زماني كه بزرگ‌تر مي‌شود، ارتباطش با دنياي اطراف بيشتر مي‌شود. در يك‌سالگي كودك شروع به راه رفتن مي‌كند‌ دنياي اطراف را بهتر مي‌شناسد. صحبت كردن، باعث شناخت بيشتر او با محيط شده و همين امر باعث ارتباط بيشتر او با دنيا مي‌شود. كودك در 5-4‌سالگي با همسالانش ارتباط برقرار مي‌كند و بازي شكل مي‌گيرد.

اين مدرس دانشگاه عنوان مي‌كند: از ديدگاه علوم تربيتي، بازي باعث تقويت رشد اجتماعي مي‌شود و رشد اجتماعي بر بهداشت رواني نيز تأثير مي‌گذارد. كودك حين بازي با اندام خود آشنا و از طريق بازي دنياي اطراف خود را كشف مي‌كند.

 هدفدار كردن بازي بچه‌ها

والدين بايد به اين نكات توجه داشته باشند كه بازي براي كودك در هر سني اهميت خاص خود را دارد، نه تنها از طريق عقلي و اجتماعي بلكه براي رشد جسماني مي‌تواند شرايط را براي رشد و هماهنگي عضلات كودك فراهم آورد. بازي‌هايي مثل سرسره بازي‌، دويدن و طناب بازي كه كودك در آنها فعاليت‌هاي زيادي انجام مي‌دهد، به رشد عضلات بزرگ و كوچك‌، پرورش نيرو‌، استقامت و سرعت و كنش‌سريع عضلات و حركت سريع مفاصل كمك مي‌كند، در ضمن گردش خون كودك زياد شده و خون بيشتري به مغز كودك مي‌رسد‌. مي‌توانيم عادات بهداشتي سالم را به كودك ياد بدهيم. معمولا كودكان كارهايي را كه با بازي‌كردن ياد مي‌گيرند به راحتي در ذهن‌شان جا مي‌افتد.

رعايت قوانين اجتماعي در بازي

رئوف مقدم با بيان اينكه كودكان در بازي يك سري قوانين اجتماعي دارند كه ما از آنها بي‌خبر هستيم، ادامه مي‌دهد: آنان قوانين بازي خود را خودشان وضع مي‌كنند و ما بزرگ‌ترها از آن غافل هستيم. حال آنكه توصيه به والدين اين است كه در درگيري‌هاي بين كودكان دخالت نكنند و در صورتي كه بخواهيم اختلافات احتمالي بين آنها را حل كنيم بهتر است يك ميانجي باشيم و هرگز دخالت مستقيم نداشته باشيم و دورادور آنها را نظاره‌گر باشيم.نتايج يك مطالعه جديد نشان مي‌دهد كه كودكاني كه در مهد‌هاي كودك‌ از انواع مختلف وسايل بازي استفاده مي‌كنند، نسبت به سايرين فعال‌تر هستند.

دكتر «هالز» و همكارانش از دانشگاه كاروليناي شمالي در تحقيقي دريافتند كودكاني كه در مهدكودك‌هايي با امكانات تفريحي بيشتر و نيز تنوع زيادتري در وسايل بازي هستند، وقت كمتري را به انجام بازي‌هاي ساكن و نشستني مي‌پردازند. در اين مطالعه مشخص شد در مكان‌هايي كه از نظر امكانات مذكور ضعيف‌تر هستند، 15‌درصد وقت بچه‌ها صرف بازي‌هاي متحرك و پرتحرك مي‌شود و بيشتر از 50‌درصد از وقتشان را به انجام بازي‌هاي ساكن مي‌پردازند. ولي در مراكزي كه غني از انواع وسايل بازي هستند، بچه‌ها 80‌دقيقه بيشتر از سايرين به انجام بازي‌هاي پرتحرك و بيشتر از 140‌دقيقه كمتر از سايرين به انجام بازي‌هاي ساكن و نشستني مي‌پردازند.

بازي درماني چيست؟

امروزه بازي درماني يكي از راهكارهايي است كه روانشناسان پيشنهاد مي‌كنند. درمان اختلالات رواني و عاطفي كودكان از طريق بازي مي‌تواند عواطف منفي كودكان را از بين ببرد. بعضي از ترس‌ها از طريق بازي‌درماني، درمان مي‌شود؛ مثلا كودكي كه از محيط‌هاي تاريك مي‌ترسد‌، روانشناس مي‌تواند از طريق قايم‌باشك بازي مشكل او را حل كند‌. كودك در بازي به جاهايي پناه مي‌برد و قايم مي‌شود كه قبلا به تنهايي از آن مكان مي‌ترسد. معمولا بچه‌ها به جاهاي تاريك مي‌روند و متوجه مي‌شوند‌، در جاهاي تاريك همان چيزهايي وجود دارد كه در روشنايي هست.

لزوم مشاركت كودكان در مراسم ملي و مذهبي

فرزند پروري، يكي از پيچيده‌ترين و در عين حال جذاب‌ترين مسئوليت والدين بوده و هست.

اگرچه توجه به پرورش علمي و جسمي آنان غيرقابل اجتناب بوده و روزبه‌روز به دامنه و ضرورت آن افزوده مي‌شود ولي با مدرنيزه شدن زندگي، همراه با تأكيد بيشتر بر آموزش ابعاد پرورشي مانند: مراسم ملي، مذهبي، آداب رعايت حقوق والدين و بزرگان، دلبستگي و كمك به ديگران، روابط اجتماعي و عاطفي از سوي مسئولين امر و صاحب‌نظران و به تبع آن از جانب خانواده و به‌خصوص والدين، روز به روز كمتر مورد توجه قرار مي‌گيرد.

شايد مواجهه با ايام محرم و شب يلدا بهانه‌اي باشد تا ما به ضرورت بازنگري در اين خصوص بيشتر روي آوريم. يكي از وجوه انسان كامل علاوه بر مهارت‌هاي شغلي داشتن ريشه‌هاي قوي آشنايي و دلبستگي او به فرهنگ، مليت و مذهب اوست. جامعه صنعتي، ما را به سوي خانواده هسته‌اي و بعد كم‌شدن اوقات و احساس ضرورت معاشرت و رفت‌وآمدهاي گذشته و در نهايت به فردگرايي و انزوا رسانده ولي شايد با اندكي تأمل بتوانيم اين ضعف و خلأ را تا حدي جبران كنيم.

يكي از بهترين موقعيت‌ها براي اين مواجهه توجه بيشتر به مراسم و مناسك ملي و مذهبي است. با برگزاري ساده و در عين حال كامل ايامي مانند: شب يلدا، چهارشنبه سوري و... و بودن در كنار فاميل و دوستان، تعريف ريشه‌هاي فرهنگي اين آداب و رسوم در قالب داستان، شركت دادن كودكان در تزيين منزل و پذيرايي‌هاي خاص ايام هم بر شادي و نشاط فرزندانمان مي‌افزاييم و هم شناخت آنان را از مليت و آداب و رسوم توسعه بخشيده و علاقه‌مندي آنان به فرهنگشان را تشديد مي‌كنيم.

در سوگواري‌ها و اعياد مذهبي با شركت دادن فرزندان در مراسم و به‌خصوص پخش‌شيريني، شير، خرما و... و بيان صفات و خصوصيات رهبران مذهبي مثل: ادب و علاقه‌مندي آنان به والدين، بازي‌هاي گروهي، خنده رويي و شوخ‌طبعي آنان، معطر و پاكيزه بودنشان، روح همكاري و كمك به افراد پير، تواضع در برابر ضعفا، حق گرايي، مبارزه با ظلم و دروغگويي، اهل علم و ورزش بودن، شكرگزاري و عبادت و عشق به پروردگار نزد ايشان و بسياري ديگر از صفات كودك فهم و كودك پسند مي‌توان الگوهاي مطلوب برايشان فراهم ساخت تا راه رسيدن به كمال را با تقليد و همانند‌سازي‌ از اين قهرمانان واقعي راحت‌تر طي كنند. اين امر مستلزم اندكي شناخت و مطالعه در زندگي بزرگان ديني هر مكتب و مذهبي است.

شايد ايام محرم، زمان مناسبي باشد تا ما با برخوردي درست و مناسب و فراخور حال و طبع فرزندانمان به بيان داستان‌هاي كمي ملموس‌تر و شادمانه‌تر از زندگي رهبران مربوط به اين ايام و شركت دادن آنان در مراسم، نگرشي قابل‌قبول‌تر و خوشايندتري در نسل آينده به‌وجود آوريم كه نه از روي ترس و نه با بي‌تفاوتي و بي‌ميلي كه با ايجاد عشق عميق و عالمانه به بسياري از مناسك مذهبي روي آورند و باور كنند كه هنگام بروز مشكلات تنها نيستند و مي‌توانند از ايشان طلب كمك و ياري كنند.

در همين راستا كمك كردن به فقرا و نيازمندان از طريق فرزندان يا پخش خرما و شيريني براي آمرزش اموات توسط آنان، روح آشنايي، احترام و يادآوري پدر و مادران از دنيا رفته را در آنان تقويت كرده، عشق و تواضع آنان را به گذشتگان افزوده و ريشه اصالت و حرمت به اطرافيان و تكريم و يادآوري نياكان را پررنگ‌تر خواهد ساخت.

اگر چه زندگي شهرنشيني و سرعت زياد گذشت زمان، وقتي را براي اينگونه ارزش‌ها و لزوم پرداختن به آنها برايمان باقي نگذاشته ولي باور كنيم با اندكي برنامه‌ريزي و رسيدن به ضرورت آن شايد بتوانيم همان‌قدر كه براي آموزش‌هاي رايج‌وقت، انرژي و امكانات مالي صرف مي‌كنيم، تنها اندكي زمان و انرژي براي اين يادآوري‌ها و آموزش‌ها اختصاص دهيم. از اين طريق روابط عاطفي‌مان نيز با آنان گرم‌تر و صميمانه‌تر خواهد شد. باور نمي‌كنيد امتحان كنيد.

چطور يك پيش‌دبستاني خوب انتخاب كنيم؟

 

 
خانواده‌هاي اكثر كودكاني كه به سن ورود به مرحله پيش‌دبستاني رسيده‌اند از الان به  فكر ثبت‌نام در پيش دبستاني هستند.

حضور در پيش دبستاني مناسب، قدم بسيار ارزشمند و مثبتي براي كسب تجربه كودك در زمينه محيط مدرسه و چگونگي رويارويي او با چنين شرايطي است. سن پيش‌دبستاني، مناسب‌ترين سن براي پرورش خلاقيت، مهارت‌هاي اجتماعي و هنري و... به حساب مي‌آيد كه هرگز نمي‌توان هيچ برهه‌اي از سن كودك را جايگزين اين دوران كرد.

البته حضور برخي از كودكان در پيش‌دبستاني، سختي‌ها و مشقت‌هاي خاص خود را دارد. آشنايي و اجراي مراحل ذيل، والدين عزيز را براي آماده‌سازي‌ كودك و حضور بدون مشكل او در پيش‌دبستاني راهنمايي مي‌كند.

گام اول: يك سال قبل از فرارسيدن زمان رفتن فرزندتان به پيش‌دبستاني تحقيقات خود را آغاز كنيد. ليستي از پيش‌دبستاني‌هاي اطراف منزل يا محل كار خود را آماده كنيد و به‌تدريج به همه آنها سري بزنيد و در هنگام مراجعه حضوري با احترام از مسئولان مدرسه، راجع به سيستم آموزشي، وسايل كمك آموزشي و... سؤالاتي حرفه‌اي و تخصصي بپرسيد و تنها به ظاهر و تجملات مدرسه و چند زبانه‌بودن و وجود چندين كلاس جانبي كه بعضا بي‌فايده است اكتفا نكنيد.

گام دوم: از مديريت مدرسه يا مسئولان اصلي مدرسه راجع به ميزان تجربه و تحصيلات آنها و معلمان مدرسه سؤالاتي كنيد تا مطمئن شويد آنها در كار خود حرفه‌اي‌اند. به‌خصوص راجع به ساعت آموزشي و ساعت تفريح و كلاس‌هاي ورزشي مدرسه سؤالاتي بپرسيد و سپس ميزان و نسبت اين دو را با هم مقايسه كنيد تا از متعادل و متناسب بودن آن مطمئن شويد.

گام سوم: تنها به صحبت كردن با مديريت و كاركنان مدرسه اكتفا نكنيد بلكه با كسب اجازه از آنها در ساعتي كه حضور شما مزاحمتي در روند اداره كلاس ايجاد نمي‌كند سري به كلاس‌هاي درسي و غيردرسي بزنيد. به نظافت كلاس‌ها و وسايل كمك آموزشي و نحوه استفاده از آنها نيز توجه كنيد (تنها به جنبه تزئيني آن توجه نداشته باشيد.) اگر حياط مدرسه مجهز به وسايل تفريحي است نظارت كاركنان مدرسه حين بازي بچه‌ها را با دقت زيرنظر بگيريد و نحوه قضاوت، داوري و رهنمودهاي آنها هنگام مشاجره و تدافع بچه‌ها را با دقت ارزيابي كنيد و به آن بينديشيد كه فرزند شما چگونه بايد در نخستين محل تحصيل و يادگيري‌‌اش با مهارت‌هاي اجتماعي و مشاركت گروهي آشنا شود.

گام چهارم: با توجه به ساعت آموزشي مدارس، اگر مدرسه، مسئول تغذيه ناهاركودك نيز هست، در ساعت ناهار نيز سري به مدرسه بزنيد تا از بهداشتي و سالم‌بودن غذا و منطبق بودن آن با فهرست غذايي كه در اختيار بچه‌هاست مطمئن شويد. در برخي مدارس كه ساعت حضور بچه‌ها طولاني است براي گروه سني پيش‌دبستاني ساعت خواب نيمروزي در نظر مي‌گيرند لذا در اين صورت به نحوه حضور بچه‌ها (از لحاظ ورود با كفش به وسايل خواب مانند بالش، پتو و...) در مكان خواب دقت كنيد. ساعت طولاني حضور در مدرسه هميشه نمي‌تواند امتيازي مثبت تلقي شود زيرا گاهي اوقات به‌طور عملي بعد از ناهار، زمان كودك تنها به خواب و بازي بدون هدف در حياط اختصاص مي‌يابد.

گام پنجم: اگر تصميم قطعي براي ثبت نام فرزندتان در پيش دبستاني مورد نظرتان داريد، شرايط و زمان دقيق ثبت نام را جويا شويد زيرا گاهي اوقات به‌علت محدوديت جا و فضاي آموزشي از تعداد محدودي كودك ثبت نام به عمل مي‌آيد.

برخي از نكات عمومي كه حتما والدين عزيز بايد هنگام ثبت نام مد نظر قرار دهند:

1- از لحاظ امنيت محيط بازي، مدرسه مورد نظر را با دقت بررسي كنيد و درصورت مشاهده نقص، آنها را به اطلاع مديريت مدرسه برسانيد.

2- در هنگام ثبت نام و آغاز سال تحصيلي، ميزان علم و مهارت فرزندتان را با دقت و بدون جانبداري بررسي كنيد و بعد از 3ماه، مجددا كودك را ارزيابي كنيد تا از پيشرفت و بهبود شرايط او و مثبت‌بودن برنامه‌هاي مدرسه اطمينان حاصل كنيد.

3- به تعداد دانش‌آموزان هر كلاس توجه كافي داشته باشيد زيرا كلاس‌هاي پرجمعيت بازدهي زيادي ندارند.

4- بعد از شروع مدرسه و گذشتن چند هفته‌اي، به‌طور غيرمستقيم از فرزندتان سؤالاتي درباره وضعيت و شرايط مدرسه بپرسيد تا از مرتب بودن اوضاع اطمينان حاصل كنيد.

5- به‌طور مرتب با معلم فرزندتان در تماس باشيد تا از مطلوب‌بودن شرايط فرزندتان مطمئن شويد يا درصورت وجود مشكلي، همراه و هماهنگ با معلم او به رفع آن مبادرت ورزيد.

6 ـ با والديني كه كودكشان در سال گذشته در پيش‌دبستاني مورد نظر شما تحصيل مي‌كرده‌اند ارتباط برقرار كنيد و سؤالاتتان را از آنها هم بپرسيد زيرا آنها شاهدان مطمئن و معتبرتري خواهند بود.

آگهی مجمع عمومی انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران

مجمع عمومی و فوق العاده ی این انجمن در روز دوشنبه تاریخ ۳۱/۳/۸۹ در محل دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس سالن علامه جعفری برگزار می شود.

دستور جلسه مجمع فوقالعاده: تغییر مفاد اساسنامه

دستور جلسه عادی : انتخاب اعضای هیئت مدیره بازرسان و گزارش مالی خزانه دار

به بهانه ی روز معلم





امتي در وفاي خدمت تو کمر عهد در ميان دارند (انوري(
الفبا به دستم دادي تا ديو ناداني را در جمرات سياهي و تباهي سنگ زنم وبراي عبور از گذر گاه پيچ در پيچ ترديد، تا رسيدن به سعادتگاه يقين، ريسماني از جنس كلام آويختي تا به اعتمادِ تمام، آن را چنگ زنم. احرام انديشه بر تنم پوشاندي تا در تكرار صفا و مروه ي زندگي به روزمرگي نرسم و در حريم فكر و معنا، تاريكْ راه هاي مقصد ابديت را به پاكي هر چه تمام تر، در نوردم و از چشمه سار كلام و كلمه سيرابم كردي تا از مسيرآسمانيِ نور و روشني برنگردم.

چه آرام بر منبر سخن تكيه مي زني تا شهابِ ثاقبِ قلم را به سمت اهريمن سكون وپستي و رخوت نشانه كني. و جواهر كلامت را بر سطحي از تاريكي پاشاندي تا معرفت بگستراني رنگ، رنگ. و بهار هديه كني، بي درنگ.

بنگر به ستاره كه بتازد سپس ديو چون زرّ گدازنده كه بر قير چكانيْش ماهتابي از جنس كلمه در سياهْ موسمِ جهل و خامي بر كتانِ تنيده بر ذهن ها تاباندي تا طفل پاك آدميت را از اين قنداقه عَفَن رهايي بخشي و ما را كه در امتداد شب ناداني در حركت بوديم، تا رسيدن به صيح اميد و روشني هدايت كني.

صبح عافيت را به چشم نمي ديديم اگر دست گيري تو در شام سياه بي دانشي همراهي مان نمي كرد. تو بهار مكرري كه با حضور حيات بخش خويش زمستان ناداني را پايان مي دهي. به سخن كه مي ايستي پنجره اي از اميد به رويم مي گشايي و آن دم كه در ميهماني آيينه ها شركتم دادي، مكارم اخلاق را تعارفم كردي. تو در تكرار الفباي زندگي آنقدر اصرار ورزيدي كه قامت شب فرو شكست و آبِ حيات در كوير انديشه هاي مخاطبان به فوران ايستاد.

دستم را گرفتي، پرهيزم داشتي از مشق سياه ناتواني و ناكامي و مشقِ ادب آموختييم و چه با حوصله ومدارا و متانت، از كوچه هاي سرد جهالت عبورم دادي.

اي صبح روشن دانايي!
هر روز صبح در كنار تخته سياه كه مي ايستي و انگشت اشارتت به سمت خورشيد نشانه مي رود و مي گويي:
)
 فرزندم! دو راه در پيش داري راهي سپيد، راهي سياه، و من آمده ام تا ياريت كنم كه به سمت پرتگاه تاريكي نلغزي.)

از خود مي پرسم چه كسي جز تو كوله بار عمرم را اينگونه از نورهدايت لبريز مي كند؟ به اشاره هاي حكيمانه توست كه مرز بين «خلق الانسان من طين» كه سمبل نيمه شيطاني و سفلي صفتي و حضيض بودن انسان است را با «و نفخت فيه من روحي» كه گواه خدايي بودن و عزيز بودن انسان است را شناختم. بين حضيضي و عزيزي، بين طين و روح خدا كه سرگردان بودم راه خدا را نشانم دادي.

نام تو همواره در كنار سختگي و سترگي جلوه مي كند و من در زلال طرواتْ افشان سخنت مي نشينم تا راهزنان راه حقيقت را در حريم «حيات فاضله » باز شناسم.

كلام مطهر را در كلاس تطهيرِ دل و جان تعليمم دادي و من تا روزهاي باقي حيات، چراغي در دست دارم كه روشني اش ريشه در همان تعليم مطهر دارد. تعليم دادن و ادب آموختن و دانايي گستردن، به سادگي بر زبان مي آيد اما باور سترگي و ستواري و سختگي كار معلم بر عمق دل و جان متعلم، ريشه دوانده است.

نقاش نقشهاي نكو!
قلم دردست مي گيري وبر لوح دلم نقش ها مي زني از بهترين ياد ها و نام ها. نقشي از آب ، نقشي از گل محمدي، از پدر، از مادر، ازآبي آسمان و نقشي ماندگار از خدا.

با قلمداني خالي از دانايي به مكتبت مي آيم و با توشه هاي فراواني از قلم و علم و ادب و سوال و جواب و دانستن، بدرقه ام مي كني. مهربان تر از تو دايه اي ديده اي اين گونه با سخاوت و سخن شناس و دل آگاه؟

اينجاست كه معني اين كلام مشهور را بهتر مي فهمم كه:
«
اگر به جاي اسلحه، با معلم به جنگ دنيا مي رفتيم، همه دشمنان نابود مي شدند

رساترين فرياد، فرياد توست كه بر بام جان ها آواز مي دهي و كام پروانه ها سرشار مي شود از حقيقت و جام درختان سيراب از طراوت، و جان متعلمان، لبريز از تازگي بازي گوي و ميدان و عاطفه و كتاب. زمزمه تو مقدس ترين ترانه است در گوش پيچك هاي عاشق تا گرم و سبز و سيراب، از منبر صنوبر هاي استوار بالا روند تا جايي كه با دستان خويش يك تكه آفتاب بردارند و براي هميشه نور در كوله بار نهند. و من تو را مي بينم كه با وسواس و دغدغه تمام اين عبورِ سرشار را مي پايي.

وقتي كشتي عمر انساني از مسير مدرسه عبور مي كند دستان تو لبريز از فانوس مي شوند و از امواج سهمگين ايام، عبورش مي دهي و چون نسيمي كه كشتي را به سمت ساحل سعادت و خجستگي هدايت مي كند بر بلنداي كلمه مي ايستي و «ديدارآشنا» را مژده اش مي دهي.

چه مي گويم؟
تكرار مكررات مي كنم،جسور شده ام، نكند معلمي از اين گونه بي محابا گفتنم برنجد!

در عظمت ياد تو چه يادكردي عزيزتر و آسماني تر از اين درّ گرانقدر كه از منبع فيض كلام، پيامبر مهر و رحمت و ارشاد، خلاصه دل و جان عالم، مقصد آفرينش و مقصود گيتي گردون، اول انبيا در رتبت و آخر ايشان در رسالت، محمد مصطفي
(
ص) فرو تراويده كه: «اِنّي بُعثتُ مُعلِّماً»

با خويش كلنجار مي روم روبروي معلمي اگر بايستم چه بگويم؟ در برابرم شمع روشني مي بينم كه آرام و بي ادعا ذوب مي شود و نور مي دهد. جان گرامي اش قطره قطره فرو مي چكد و در محراب پرتو افكني اش صدها پروانه عاشق به نياز و راز ايستاده اند و تو باز اشك مي ريزي و به پاي دانش اندوزان و معرفت جويان فرو مي چكي.

 
انگار سرِ باز ايستادن نداري تا همه را در آسمان دانش و معرفت پرواز دهي و خود به تماشا مي نشيني كه چگونه فرزندان معنوي ات بال به آسمان مي سايند، آنگاه لبريز مي شوي از حمد محمود بي همتا كه خدايا اين آرزوي من است.

آخر سخن اينكه مي دانم:
خدمت به تو خدمت به تمام فضائل است. خدمت به تو خدمت به حس پريدن است خدمت به خوب ديدن و خوب شنيدن است. اما هزاران اميد و نويد خوبان، گرد ملال بر رخسار دانش افروزت نشانده اند. چه نام ها كه از پرتو وجود تو نامي شده و چه نان ها كه از سفره بي بخل تو تناول شده است. تو را چه باك. كه تو معلم اميد و بشارتي. اي ابر پرسخاوت دانش! باز هم فرو ببار و دل به روزهايي ببند، كه نهال هايي را كه درزمين دانايي به دست تدبير و مراقبت وخون دل كاشتي ثمر دهند. اين برترين پاداش معلمي است

برگرفته از سایت تابناک.