آموزش و پرورش و رسالت تربیت شهروندی

آموزش و پرورش در جوامع امروزی به عنوان کلیدی ترین نهاد آموزشی در جهت توسعه همه جانبه بشمار می رود. چرا که در پرتو آموزش است که انسانها متحول می شوند. برپایه نظام آموزشی و تربیتی یک جامعه است که نظم و انضباط اجتماعی حالت نهادی به خود می گیرد و عامه مردم به طرف فرهنگ ترقی و توسعه حرکت می کنند.

ادامه مطلب ...

آموزش وپرورش و بُعد سیاسی توسعه

اغلب در کشورهایی که سطح سواد و آگاهی عمومی پایین است، ساختار حکومت، نظامی و استبدادی است. عکس این حالت نیز مصداق دارد. یعنی در کشورهایی که حاکمان مستبد و خود کامه، حکمروایی می کنند، مردم از سطوح علمی و سواد پایینی برخوردارند. اشاره به این نکته از این حیث ضروری بود چون توسعه در نظام سیاسی بسته و آمرانه، شدنی نیست. احمد بیرشک می گوید: «کسانی که می خواهند قومی را راد و آزاده و آزاد ببار آورند، دست به دامن تعلیم و تربیت میزنند؛ و کسانی هم که می خواهند برمردمی چشم بر حکم و گوش بر فرمان حکومت کنند، بهتر از تعلیم و تربیت وسیله ای پیدا نمی کنند.»)        

ادامه مطلب ...

فلسفه آموزش و تدریس

همه جوامع انسانی گذشته و حال، علاقه ویژه ای به آموزش داشته اند و برخی محققان گفته اند تعلیم (که یکی از فعالیت های آموزشی است) دومین حرفه کُهن است. همه جوامع برای پشتیبانی از فعالیت ها و نهادهای آموزشی منابع کافی اختصاص نمی دهند، اما دست کم به نقش محوری آنها معترفند که دلایلش هم معلوم است، چون اولاً معلوم است بچه ها وقتی به دنیا می آیند بی سواد و بی دانش هستند و از هنجارها و دستاوردهای فرهنگی جمع یا جامعه ای که از آن سر در آورده اند هیچ نمی دانند؛ اما به کمک آموزگاران، معلمان غیرحرفه ایشان در خانواده و محیط پیرامونشان (و نیز به کمک منابع آموزشی ای که رسانه ها و اکنون اینترنت فراهم کرده)، ظرف چند سال می توانند بخوانند، بنویسند، حساب کنند و (دست کم در بیشتر موارد) به گونه ای فرهنگ پسند رفتار کنند. 

ادامه مطلب ...

مروری بر مهم ترین تغییرات فکری و فلسفی در آموزش و پرورش جدید

 اتفاق بسیار مهمی در جغرافیای فکر، فلسفه و مدیریت در آموزش و پرورش به وقوع پیوسته است که به جز شناختِ درست آن امکان تحوّل در نظام آموزشی ما وجود نخواهد داشت.       

اتفاق بسیار مهمی در جغرافیای فکر، فلسفه و مدیریت در آموزش و پرورش به وقوع پیوسته است که به جز شناختِ درست آن امکان تحوّل در نظام آموزشی ما وجود نخواهد داشت. در کشورهای در حال توسعه که هنوز نظام آموزشی، معطوف به قالب ها و روش های سنّتی و مدرسه محور است و از سویی شرایط غالب جهانی، پذیرش روش های نوین را ایجاب نموده، بازتعریف و فهم زمینه های فکریِ تحوّلِ نوین آموزشی و تلاش برای سازگاری بین شرایط بومی با شرایط مدرن را ضروری ساخته است، به گونه ای که بدون داشتن تصویری درست از این شرایط نمی توان رسیدن به نتایج مطلوب را انتظار داشت. نوشتار حاضر بخشی از یک پژوهش است که تقدیم خوانندگان محترم می شود.

ادامه مطلب ...

افت تحصیلی از راهنمایی به دبیرستان

  چند سالی است که در مقطع اول دبیرستان علاوه بر مقاطع دیگر تدریس دارم و با دانش آموزان زیادی که تازه وارد دبیرستان می شوند رو برو شده ام. بعضی از این دانش آموزان شرایطی دارند که کنجکاوی و تعمقی را در من پیش آورد که باعث شد بیشتر از پیش در اوضاع و احوال آنها دقت کنم و جویای شرایط قبل از دبیرستان آنها شوم. حتی بعضی از آنها آن قدر دور از مطالب علمی بودند که انگار چند سال ترک تحصیل کرده اند، در صورتی که ترک تحصیل در کار نبود بلکه ضوابط درست و استانداردی در مورد آنها انجام نشده بود. لذا تصمیم گرفتم نتایج حاصل از تحقیقات خود را طی یک مقاله ارائه کنم تا شاید برای پیشرفت برنامه های آینده آموزش در کشورمان موثر باشد؛

ادامه مطلب ...

نگاهی اجمالی به ارزشیابی توصیفی در نظام جدید آموزش ابتدایی

  آموزش و پرورش رسمی در ایران با قدمتی بیش از یک قرن در ادوار مختلف به دنبال تحول و دگرگونی بوده لکن به دلیل کم توجهی به مبانی ارزشی ویژگی های فرهنگی و نیازهای اجتماعی در این زمینه کمتر توفیق داشته است

ادامه مطلب ...

آموزش و پرورش و توسعه ملی

 شاید هیچ موضوعی به اندازه آموزش و پرورش برای توسعه کشور اهمیت نداشته باشد. مساله ای که تمام پیشرفت ها در گرو پیشرفت آن است، زیرا هر تحولی تنها در سایه علم و اعتقاد به خدمت ملی در کشور تحقق پیدا می کند. دانش بشر به دو دسته معارف هست ها و بایدها تقسیم می شوند، معارفی که هستند و آنها را می شناسیم و معارفی را که می خواهیم آنها را ایجاد کنیم. بنابراین معارف اخباری و انشایی، تمام معرفت ها و دانش های بشری را دربرمی گیرد.

معارف هست ها در دانش های واقعی و عقلی و معارف بایدها در دانش های اعتباری، نفسی ریشه دارد. گزاره های اخباری شامل موضوع های واقعی فیزیکی، حتی فیزیکی و ریاضی است و گزاره های انشایی شامل موضوع های تحقق فعل یا ترک فعل در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی است. آموزش و پرورش در معنای کلی و عمومی شامل هر دو دسته گزاره علوم اخباری و انشایی می شود که هم اکنون در کشورمان توسط دو سازمان مهم آموزش متوسطه و عالی در مدرسه و دانشگاه و معارف اهل بیت و علوم وابسته به آن در سطح متون و خارج متون در حوزه انجام و اجرا می شود


ادامه مطلب ...

الزامات تحول بنیادی در آموزش و پرورش

 تحول در نظام و ساختار آموزش و پرورش در سال های اخیر مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بوده است و همه صاحب نظران بر این ضرورت تاکید دارند. منتها ابتدا باید شورای عالی انقلاب فرهنگی، متولی اصلی مباحث فرهنگی کشور با استفاده از ظرفیت کارشناسی کشور، هدف، ابعاد و الزامات تحول در نظام آموزش و پرورش را خوب تبیین کند. باید مسوولان و مردم بر ضرورت این تحول به یک گفتمان مشترک برسند. رسانه ها بویژه رسانه ملی باید این نظام تحول و الزامات آن را تبیین کنند تا به یک عزم و باور ملی تبدیل شود. همه این مطالبه را از مسوولان پیگیری کنند. 

محور توسعه و پیشرفت، منابع انسانی است. نقش تربیت در حوزه آموزش، مهارت، دانش و بینش وظیفه همیشگی آموزش و پرورش است و سوال این است که تحول بنیادی در آموزش و پرورش چه الزاماتی دارد و در چه حوزه ای باید صورت گیرد.

ادامه مطلب ...

وضعیت نابرابر آموزش و پرورش در ایران

 نظام آموزش و پرورش در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ با تغییراتی جدی مواجه شده است که البته اجتناب ناپذیر است. آهنگ این تغییرات پرنوسان بود. اما می توان تغییر مدام را ویژگی بارز این نظام برشمرد. این تغییرات به اشکال مختلفی نظیر تلاش برای ایجاد نظام تربیت و پرورش اسلامی، تغییر نظام متوسطه، طرح ادغام، طرح احیا و بالاخره اخیراً در شکل انقلاب فرهنگی و اسلامی سازی نظام آموزش و پرورش پس از حدود ۳۰ سال از عمر انقلاب اسلامی دیده شده است. تازه ترین این بحث ها به اشارات وزیر جدید آموزش و پرورش و برنامه های وی برای تغییر نظام آموزشی و محتوای کتاب ها مربوط می شد. قدر مسلم آنکه سیاست، بخشی از ویژگی های نهادهای جامعه ایرانی از جمله نظام آموزش و پرورش است که در قالب تغییر افراد یا تغییر رویه ها بروز می یابد. در هر دو حالت نتیجه یکی است؛ نبود تثبیت و استقرار نهاد در جامعه.

ادامه مطلب ...

نظام‌ آموزشی و رشد خلاقیت در دانش‌آموزان

  همشهری‌آنلاین - بهارک طالب‌لو* 

آموزش و پرورش با قرار گرفتن در عرصه تحولات پرشتاب جهان امروز، دستخوش تغییرات وسیعی شده است. لازمه ماندگاری در این عصر توجه به کیفیت نظام آموزشی است

نظامی که در مسیر سفری به مقصد رشد، بالندگی، ارتقاء دانش و مهارت علمی سرمایه‌های این مرز و بوم قرار گرفته است و هرچه در این سفر به جلو می‌رود، تصمیم‌گیریها سریع‌تر، تعداد دانش‌آموزان زیادتر و دگرگونی‌ها در یافته‌های علمی و نیاز‌های علمی فراوان‌تر می‌شود.

ادامه مطلب ...

آموزش و پرورش تحولگرا

اگر حرکت قطار آموزش و پرورش در تاریخ ایران و زندگی ایرانی را در نظر بگیریم به خود می بالیم که نخستین مسافران این مسیر طولانی که در حال حاضر تعبیر دهکده جهانی آن فراگیر شده است ، پدران و مادران ایرانی ما بودند. 

شکل گیری، تداوم و بقای زندگی جامعه انسانی برمبنای یادگیری است و یادگیری نیز بر مبنای آموزش و انتقال آموختنی های انسان از فردی به فرد دیگر ، از گروهی به گروهی دیگر و از نسلی به نسل دیگر است. اگر نقطه آغاز جاده ناتمام آموزش و پرورش جوامع بشری را ودیعه های الهی در ذات آموزنده و مشتاق آموختن بشر و دانستن ذاتی مسائل اولیه برای رشد و نمو از قبیل میل به خوردن و آشامیدن و راه رفتن و... بدانیم ، ادامه آن یادگیری از طریق مشاهده و تجربه و خطا و کسب تجربه های زندگی جمعی است.

شاید درک این نکته برای انسان امروزی سخت است که چگونه در زندگی بشر هزاران سال پیش ، شرایطی فراهم بود که آنها الفبا را ابداع کنند، مبدع زبان و خط شوند و در نهایت رو به علوم مختلف و در واقع تقسیم بندی انواع مشاهدات ، تجربیات و آموختنی های خود کنند؛ اما نقطه حساس و اصل اساسی این شرایط قوه درک و عقل بشر و ذات زندگی جمعی اوست و اینچنین ، در دوره های مختلف زندگی بشر و انتقال و جابه جایی نسلها ، آموزش و پرورش رکن این حرکت و انتقال شد. اگر روزگاری بشر با اتکا به قوه عقل و تدبیر و ذهن هوشیار خود برای انتقال پیام و روح زندگی جمعی تنها به زبان و نمادهای ابتدایی برگرفته از طبیعت متکی بود ، اینک دنیای وسیع ارتباطات و انتقال آموختنی ها و یادگیری ها چشم اندازی زیبا ، وسیع و رو به آینده پیش روی بشر نهاده که مبنای اصول آموزش و پرورش را تشکیل داده است.

تغییر رویکرد آموزش و پرورش اگر حرکت قطار آموزش و پرورش در تاریخ ایران و زندگی ایرانی را در نظر بگیریم به خود می بالیم که نخستین مسافران این مسیر طولانی که در حال حاضر تعبیر دهکده جهانی آن فراگیر شده است ، پدران و مادران ایرانی ما بودند. شاخص تاریخچه یادگیری ، آموزش و فراگیری در ایران ، تمدن و فرهنگ طولانی آن است. گرچه آنچه امروزه به عنوان نماد آموزش و پرورش عمومی شده است و در کشور ما نیز در قالب کلاسهای مختلف درس و مقاطع مختلف آموزش و پرورش ابتدایی رواج دارد در ظاهر وارداتی و محصول تجربیات جوامع موسوم به غربی است. از محورهای قابل توجه آموزش و پرورش در چند سال اخیر و پس ازپیروزی انقلاب اسلامی ، افزایش تمایل دختران به آموختن علم و دانش است. اما ایرانیان به عنوان یکی از پیشروترین تمدن های بشری توانسته اند پس از دوران بظاهر فترت تمدن و فرهنگ خود که در مسیر ناملایمات مختلف تاریخی شکل گرفت ، اینک در قالب نوع امروزی آموزش و پرورش تلاش تازه ای برای فراگیری آغاز کرده اند.

با پیروزی انقلاب اسلامی ، مهمترین تغییر ایجاد شده در نظام آموزش و پرورش در نخستین گام ، رویکرد تربیتی و پرورشی کنار آموزش و تقویت آن بود. طبیعی است با پیروزی انقلابی بر پایه آموزه های دینی ، پررنگ کردن این نوع آموزه ها در آموزش و پرورش آن، خواست مسوولان و مردم است و بر این اساس محوریت دادن به این مقوله ، یعنی امور تربیتی اولویت کاری آموزش و پرورش شد. کنار آن تقویت ساز و کارهای دستیابی همگان به آموزش و پرورش و آموختن و دانستن پا به پای توجه به امور پرورش ، برنامه بعدی آموزش و پرورش بود و اکنون با گذشت ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی ، ۹۶ درصد فرزندان ایران زمین حضور در کلاسهای درس مقطع ابتدایی را تجربه کرده اند و این میزان در دوره تحصیلی راهنمایی و متوسطه بیش از ۸۰درصد را شامل می شود. تعداد دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی نیز پس از گذشت ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی حدود ۲۰ میلیون نفر است که در مقایسه با پیش از انقلاب اسلامی تقریبا دو برابر شده است.

گرچه جوان بودن جمعیت ایران و افزایش آن بویژه پس از انقلاب اسلامی را یکی از دلایل افزایش تعداد دانش آموزان می دانند، اما مهمترین عامل آن گسترش پوشش تحصیلی مناطق مختلف کشور و افزایش تعداد کلاسهای درس در تمام مقاطع در مناطق روستایی و عشایری و شهرستان های دور و نزدیک است. فعالیت سازمان گسترش و نوسازی مدارس پس از پیروزی انقلاب اسلامی کنار تلاش نیکوکاران مدرسه ساز ، تعداد مدارس موجود کشور را به نسبت قبل از انقلاب به حدود ۲برابر رسانده است و گرچه هنوز به لحاظ فضای آموزشی و کلاس درس کمبودهایی دیده می شود ، ولی این کمبودها کنار آهنگ رشد جمعیت دانش آموزی به نسبت قبل از انقلاب درصد کمتری است.

تلاش برای نخبه گرایی و خلاقیت یکی از قابل توجه ترین و در عین حال قابل نقدترین برنامه های آموزش و پرورش پس از انقلاب ، تغییر محتوایی و شیوه آموزش دانش آموزان دوره های تحصیلی است. توجه به مقطع پیش دبستانی به عنوان آموزش غیررسمی و غیردولتی فرزندان ملت و بهره گیری از آموزش های نوین تجربه گرا و مشارکتی ، سرآغاز این تغییر است و در دوران ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان هم با توجه به شرایط سنی دانش آموزان در هر مقطع شاهد تغییرات شگرف و نحوه ارائه دروس ، بالا بردن سطح علمی معلمان و مربیان و تربیت آنها بر مبنای توان ارائه آموزش های مشارکتی و خلاقانه به دانش آموزان هستیم. در این میان دوره متوسطه تحصیلی به عنوان آخرین دروازه ورود دانش آموزان به دنیای تجربه گرای اجتماع خواه ادامه تحصیل در مقاطع دانشگاهی و خواه بازار کار شاهد تغییرات بیشتری بوده است.

تلاش برای تغییر الگوی یادگیری و آموزش و تغییر مسیر آن از یادگیری های نظری به سوی یادگیری های عملی در طول ۲۵سال گذشته بویژه در دهه پس از پایان جنگ تحمیلی ، ملموس بوده است. گسترش هنرستان های فنی و حرفه ای و آموزشکده های دارای رشته های تحصیلی فنی و تجربی و تاسیس دبیرستان های کار دانش، نمونه عملی گرایش به این سمت یعنی تقویت خلاقیت و پرورش نیروی کار است. تلاشهای آموزش و پرورش در دستیابی به محیطی تجربی و تلفیق آن با نظریه های آموزشی منجر به موفقیت های پی درپی دانش آموزان ایرانی در المپیادهای علمی مختلف و تداوم این موفقیت ها در محیطهای دانشگاهی است.

گرچه ناکارآمدی در جذب نخبه های آموزش و پرورش و نارسایی وجوه دیگر مسوول آموزش و به کارگیری نیروهای جوان در شغلهای متناسب عاملی منفی برای تداوم موفقیت ها و ثمردهی ذهن های پویا و خلاق در بستر اجتماع شده است. دختران دانش آموز و تغییر ذهنیت ها یکی دیگر از محورهای قابل توجه آموزش و پرورش در چند سال اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی گسترش سال به سال تمایل دختران به آموختن علم و دانش و فراگیر کردن امکانات برای تحت پوشش قرار دادن دختران تا مقاطع عالی تحصیلی است. اگرچه اکنون برخی افزایش و پیشی گرفتن دختران دانشجو را عاملی نگران کننده تلقی می کنند ، اما در بدبینانه ترین حالتها هم وجود دخترانی باسواد و خلاق در جامعه حتی اگر شغل و حرفه درآمدزای مناسبی هم برای آنها فراهم نشود ، غنیمت بزرگی به شمار می رود که باید آن را قدر دانست.در حال حاضر براساس آمار موجود، تقریبا نیمی از دانش آموزان کشور را دختران تشکیل می دهند که جدای از فراهم کردن و گسترش امکانات تحصیل آنان، زمینه سازی فرهنگی برای تمایل خانواده ها به سوادآموزی دختران از سوی نظام آموزش و پرورش قابل توجه است.         

سایت ایران کنکور

علل افت کیفیت آموزشی و پرورشی در مدارس ایران

در هر جامعه باتوجه به طرز تفکـر احاد جامعه و بافت فلسفی فکـری و ریشه های عقیدتی آنهـا نظامهایی روی کـار می آیند و این نظامها فـارغ از محاسن و معایب خود در آن جامعه اقدام به طراحی برنامه ها و اهداف غایی در قالب کتب درسی و مکتبی و فکری برای دانش آموزان خود می نمایند .    

در این بین ساخت نظام آموزشی یک جامعه اعم از نگرشها و باورها‎‎‎، برنامه ها وآیین – نامه ها می توانند همگی برسیستم کلی تقسیم و تربیت تأ ثیری شگرف بگذارند که بعضی ازآنها آثار خود را در کـوتاه مدت و بعضی در بلند مدت نمایان می سازند و این تا ثیـرات اعـم ازمطلوب یا نامطلوب صحیح یا غلط در بافت آینده جامعه تأ ثیری بسیار عمیق خواهند گذاشت با توجه به اینکه دیگه فعالیتهای مربوط به مسائل آموزشی و پرورشی در مدتی تقریباً طولانی اثرات عمده خود را به معرض دید می رسانند شاید کوچکترین اشتباه و یا نارسایی در تحلیل بعضی ازمسائل و یا در نظر گرفتن بعضی از علل و عوامل بسیار پیچیده تربیتی و آموزشی ضایعه ای غیر قابل جبـران بر پیکـره ضعیف آموزشی کشور وارد نمایند که سالها نتوان التیام آنرا بهبود بخشید آنهم با صرف هزینه های گزاف و چندین برابر قبلی که برای طراحی و اجرا صرف گردیده است .

از جمله عـواملی که در این راستا می توانند تاثیرات منفی بر کیفیت آموزشی و روند آموزش در مدارس اعمال کنند می توان به وضع آیین نامه های خشک و انعطاف ناپذیر و غیر شفاف که پس از رفع اشکالها و عیوب آنها و سپری نمودن کانالهای عریض و طویل بود بوروکراسـی معمول اداری آیین نامه ای جدید با مشکلات و اشکالات جدیدی از پی دیگـری سرازیر می گردد و چون سیستم کلی بصورت متمرکز اداره می شود انعکاس یک اشکال یا یک مشکل از پایین تا به تصمیم گیرهای اصلی شاید چندین سال طول بکشد .

تصمیم گیـریهای غیـر تخصصی در پشت درهای بسته توسط افـرادی که شاید متصدی بزرگترین مقامهای وزارتی بوده که شاید هیچ تجربه ای در آموزش و پرورش آنهم در تدریس نداشته باشند و فقط از قدرت امروزی مدیریتی خوبی برخوردار باشند استفاده می گـردد و نا گفته پیداست که چنین اشخاصی با انواع درد و رنـج ها و نیـازهای معلمان درمدارس بکلـی غـریبند این تصمیم گیریهای نا کارآمد و غیر واقعی که اغلب بصورت ایده آلیستی طرح می گردند درمقام اجرا دچار مشکل شده و یا بصورت فقط تکمیل فرمهای مربوطه اجرا می گردند .

طـراحان کتابها و نظام آموزشی کمتـر توجهی به نیازهای واقعی دانش آموزان در همه سطوح می کنند و گویی هر مقطع تحصیلی سیستمی مجزا و مستقل از همدیگر عمل می نمایند و کدام اطلاعات گسسته و غیر مرتبط با هم در زمینه های اجتماعی و علمی ارائه می دهند در چنین سیستم آموزشی وازدانش آموزان انتظارحفظ مفاهیم اولیه بعضی ازقوانین یا پدیده ها بصورت طوطی- وار را خواستار هستیم و هیچ تـوجهی به خلا قیت و ابتکارات دانش آموزان یا به نحـوه تفکـر آنها از پدیده های اطـراف و در ارزشیا بی دانش آموزان هم کمتـر تـوجهی به مسائل علـمی آزمایشگاهی یا ابتکارات آنان می شود .

سیستم آموزشی توجهی بیش از اندازه به کمیت آموزشی و اصالت دادن به محتوا و برنامه به جای رشد و تحویل همه جانبه علا قـمند است و این اشتبا هی بـزرگ بوده و آنهم شاید جابجایی هدف و وسیله درآن صورت گرفته بدین معنا که معیار کمی و درصدهای آماری قبولی وسیله ای بـرای نشان دادن رشد کیفی در مطالعات مختلف بکاربرده می شود که بدین وسیله راههای اصلاح روشها و یا مقایسه آنها و یا اصلاح شیو ه ها بـرای رسیدن به هدف متعالی تعلیم و تـربیت و ارتقاء کیفیت یادگیری مورد استفاده قـرارمی گیرد که عملاً توجه به کیفیت از یاد رفته و بصورت سنتی تأ کیدی بیشتـر بـر آمارهای درصد قبولی بعنوان بلای آموزشی کیفی درجامعه ریشه دوانده است.

بعنوان مثال ما هیچگاه شاهد تشویق معلمی بخاطر میزان یاددهی کیفی یک مطلب آموزشی نبوده ایم اما بسیـار شا هد تشویق معلمانی که از درصد کاذب قبولی بیشتـر استفاده کرده بودند را شده ایم و در این بین شایدهم متخصص در آموزش پرورش نداشته باشیم که بتواند تمامی شیوه های تدریس مسلط بوده و بتواند کیفیت یادگیری یک مطلب را ارزیابی نماید .

عدم نظارت و کنترل سالـم ارزشیا بی های اصولی و توجه به معیارهای غیـر واقعی و کهنه و از کار افتاده روی هم رفته شرایط نامطلوب و اضطراب آوری را در محیط مدارس به وجود می آورد که امکان استفاده از شیوه های غیر معمول را از بین برده و عرصه را برای افرادی که به طرز تفکـرو خلاقیت و پرسشگری دانش آموزان بدون درنظـرگرفتن مطالب کلیشه ای کتابها می نمایند تنگتر می کند و ما دراین شیوه بیشتر طالب دانش آموزانی همچون سربازانی که بی چون و چرا بایــد اطاعت کنند و حق هیچ پرسشگری و به دنبال چرایی هستند را نیستیم .

سیستم سنتی گزینش معلمان و رعایت اصول و شرایط گزینشی که کمترتوجهی درآن به علاقمندی و استعداد و عشق و پشتکار و داشتن خلاقیت در یک حـرفه که از شـرایط بسیارمهم برای افـراد شایستگی در آن است را می نماید و صرفاً توجه به مدرک تحصیلی از جمله عواملی است که افراد بخاطر بیکـاری و فقط جهت کسب درآمد وارد شغل معلمی شده که بعدها با استعداد یا با خلاقیت آنها سازگار نیست همه را دچار مشکل می کنند .

انتخاب رؤسای مناطق بیشتر ازافراد غیربومی بغیر از محاسن اندکی که دارد دارای معایب بسیاری میباشد که اینان بعضاً حتی با شرایط جغرافیایی یا فرهنگی بکلی نامأنوسند و ماهها و شاید سالهاوقت لازم است که اندک آشنایی با محیط کاری پیدا نمایند و پس از کسب آن آشنایی توفیقاتـی چندپس از عزل و نسب وزیر مدیرکلی جدیدرؤسای مناطق جدیدی رانیزمأموران آن منطقه خواهدکرد و اینبار نیز روز از نو و روزی از نو تکرار خواهد شد بودجه های بسیار کم دولتی و سرانه های ناچیز که حتی کفاف هزینه های جاری و استهلاک ساختمان مدارس را نمی کند و در آنهـا کمتـر توجهی به مسائل علمی و یادگیری وآزمایش دانش آموزان می شود و حتی مدیران مدارس چنان درگیر مسائل مالی و اداری و جوابگویی به نامه های ارسالی و فرمهای آماری هستند که می توان گفت بسیارکم وقت توجه به مسائل یادگیـری دانش آموزان و کمک به حل مشکلات آنان را دارند کمبود وسایل آزمایشگاهی درمدارس و بحصوص درمدارس روستایی و محـروم از جمله عواملی هستند که موجب افت کیفیت آموزشی در مدارس می شوند .

گذشته ازهمه مطالب عدم توجه به نیازهای معیشتی و صنفی و ازبین رفتن پایگاه و منزلت اجتماعی و سرخوردگی آنها و عدم حمایت مسئولین در مـراحل مختلف همگـی دست در دست هم داده تا میـزان کیفیت مطالب آموزشی در مدارس از افتی بسیـار چشمگیـر بـرخوردار و فقط تماشای جدولهای آماری درصدهای قبولی کاذب آماری دل خوش کننده وبسیاری فریبنده بعضـــی از مسولین راکه خودکاملاً به عمق مطلب آگاه هستندراراضی می نماید و این مسئله باعث می گردد تا هر روز بیشترازروزقبل فاصله خودراباجهان علم وتکنولوژی وفناوری درعـرصه جهانی زیادترکنیم

و حتی نتوانیم جای درپای نخبگان فـرزانه و افتخارآمیـز جهانی کشور خود در طی قرون گذشته بگذاریم و این زمانی بسیار معنی داراست که ما همواره ادعای داشتن فرهنگی دیرینه و ریشه های عملی کهن را مینمائیم اما امروز که زمان زمان عمل و فعالیت و تلاش شبانه روزی جهت جبـران عقب ماندگی است سرخورد را در برف فرو برده بخیال این که بهتـرین چاره را در مقابل خطرات پیدا کرده و در پناهگاهی بسیار امن بسر می بریم .

آموزش نیروی انسانی شهرستان شهریار

 

تعلیم و تربیت و عقب ماندگی ایران

خلاصه ای از مطالب:

همانگونه که می دانیم، کشور عزیز ما با کشور ژاپن تقریباً همزمان با علوم جدید و راه و رسم آموزش به روش نو، در مغرب زمین آشنا شد.

1- کشور ژاپن به لحاظ الگوبرداری درست از غرب و با تکیه بر سنت های اصیل ملی، کار خود را از آموزش شروع کرد. در دور افتاده ترین روستاها، با همکاری مردم، به طور جدی، مدارس ابتدائی را تأسیس و گسترش داد. معلمان این مدارس برای تدریس علوم از روش « یادگیری با عمل » بهره جستند

۲- ژاپنیها ، برای خانه های مسکونی خود حداقل و برای مدارس حداکثر وسعت را در نظر گرفتند. در آموزش از روش شاگرد محوری بهره گرفتند.

۳- مسئولان سیاسی و علمی و فرهنگی ژاپن بارها گفته اند، که : « برخلاف آنچه عده ای تصور می کنند، ما ابتدا از توسعه ی آموزشی و علمی شروع کردیم و بعد به دنبال آن، به توسعه ی اقتصادی دست یافتیم »، در واقع مبنای اصلی توسعه اقتصادی ژاپن « توسعه آموزشی » است.

۴- از سوی دیگر وقتی زمامداران امیرکبیر بنیانگزار دارالفنون را از صحنه بیرون کردند، هدف های اصلی او را نیز فراموش کردند.در کشور ما علوم طبیعی تدریس شد، اما بدون اجرای آزمایش!!

۵- در مغرب زمین، شاگرد و معلم با کار وکوشش و تلاش شبانه روزی، در آزمایشگاه های کوچک و بزرگ، قوانین طبیعی را با روش علمی کشف کردند، و آنرا بسط دادند که به صورت کاربردی درآوردند و بدین ترتیب مبانی صنعت و تکنولوژی خود را استحکام بخشیدند.

۶- ما در حق دانش آموزان خود که از خوش استعدادترین، دانش آموزان جهان می باشند. کوتاهی کردیم استعدادهای ایشان را تباه ساختیم. مستقیم ترین راه تدریس علوم را که روبرو کردن دانش آموز با پدیده های طبیعی است، رها ساختیم و از دانش آموزان خود خواستیم که فقط عبارتی که قانون را بیان می کند، از بر کنند

۷- هیچ سئوال کرده ایم که به چه دلیلی معادن سیلیس خود را با ارزان ترین قیمت به بیگانگان بفروشیم و عدسی های گوناگون را با گرانترین قیمت وارد می کنیم؟

۸- در آموزش و پرورش باید یک راست به سراغ معلم و روش تدریس رفت.

۹- لذا همه باید به معلم و مدرسه کمک کنیم تا بتواند رسالت بزرگ خویش را به انجام برساند می دانید که معلمان در کشورهای شرقی در بین خوش استعدادترین، علاقه مندترین و آگاه ترین و دلسوزترین دانش پژوهان انتخاب می شوند و پس از کسب آموزش های نو و مناسب راهی کلاس می شوند.

۱۰ بیداری مغرب زمین از زمانی شروع شد که، در خواب رفتیم، به خود مشغول شدیم و به وسیله ایادی استعمار ( دشمنان دانا ) و دوستان نادان گاهی به آخرت گرایی مطلق دعوت می شدیم

۱۱-بپذیریم کشوری هستیم عقب مانده و نه در حال توسعه، زیرا هنوز نتوانسته ایم از یک سو در مقابل بلا یایی همچون سیل و زلزله و برآمدگی آب دریا و ... مقاومت کنیم و ایمن باشیم و از سوی دیگر نتوانسته ایم دردهایی همچون فساد، دروغ، جهل و بی سوادی و خرافه پرستی و سرپیجی از قانون و ... را ریشه کن کنیم. ادامه را کلیک کنید.

منبع:

a.dehkordi - www.iranika.ir

مسائل و مشکلات بنیادی آموزش و پرورش

می توانید از لینک های زیر بخوانید:

نظام آموزش و پرورش در تاریکی حرکت می‌‌کند

خط مشی عمومی آموزش و پرورش ضعیف است

آموزش و پرورش به سیستم «بچه نگهداری» تبدیل شده است

نظام آموزش در آموزش و پرورش ایران فرسوده است

کتب درسی فاقد کلام نو است‌

***

برخی از مسائل مهم عناوین بالا:

*در حال حاضر مدیریت در آموزش و پرورش بیش‌تر اداری و اجرایی است

*آموزش و پرورش باید از محتوا محوری به مهارت محوری تغییر رویه دهد.

*متأسفانه ما مسئولیت‌خواهی و بازرسی را فراموش کردیم و دنبال ارزیابی عملکرد نیستیم که این خود معضلی است.

*آموزش و پرورش ایران فاقد فلسفه و دکترین آموزش و پرورش است

*آموزش و پرورش اگر بخواهد پاسخگو باشد باید خیلی انعطاف‌پذیر و پویا باشد.

*آموزش و پرورش دچار روزمره‌گی شده است

* صلاحیت مدیران آموزش و پرورش بررسی شود

* مسائل معلمان باید حل شود

* آموزش و پرورش در مقابل تغییرات سخت و جامد است

 

دو مانع اساسی سد راه پیشرفت آموزش و پرورش ایران

... یک مانع از جنس سیاسی است و مانع دیگر از جنس علمی است و هر دو مانع ریشه فرهنگی دارند. بدون برداشتن این موانع ، برنامه ریزی مناسب  برای تحقق اهداف چشم انداز  امکان پذیر نیست.

در خصوص مانع سیاسی ناچاریم بدون ملاحظات و بی پرده به برخی از واقعیاتی که همچون آفتاب روشن است و البته کاملا قابل انکار و سفسطه  است، اشاره کنیم .اگر چه وزارت آموزش و پرورش ابتدا در ایران با نام معارف که جمع معرفت (علم) است ، تاسیس شد و بعدها نام فرهنگ را بر آن نهادند و به همین دلیل هم کارکنان این وزارتخانه را فرهنگی خطاب می کردند و می کنند ولی واقعیت این است که جو غالب براین وزارتخانه جوی  سیاسی ایدئولوژیک است.

 اگر به پیشینه و عملکرد  وزیران آموزش و پرورش 16 سال اخیر ایران نگاهی بیندازیم متوجه می شویم که بنا به اقتضای این جو، این وزیران از سیاسی ترین وزیران کابینه ها بوده اند. آیا می توان  این فرهنگ را تغییر داد.البته بعید است که اینکار شدنی باشد.این وضعیت صرفا در نتیجه خواست  و عملکرد فرهنگیان بوجود نیامده است بلکه ناشی از وافعیات سیاسی اجتماعی ایران و نحوه تعامل  اهالی آموزش و پرورش با محیط های پیرامون به ویژه  اهالی حکومت ایران در دهه های اخیر است.

عامل بسیار مهم در شکل گیری این جو ، حساسیت رسالت آموزش و پرورش در انتقال ارزشها ست.البته در همه جوامع آموزش و پرورش  هم این رسالت را دارد و باید از عهده آن بر آید. اما مجموعا ما در ایران به دنبال انجام این وظیفه از راهی سیاسی ایدئولوژیک هستیم. در حالیکه این رسالت هم مانند بقیه رسالت های آموزش و پرورش  می باید از راه علمی، تخصص و حرفه ای انجام گردیده و صرفا بر شانه های ضعیف وزارت آموزش و پرورش بار نگردد. اگر توانستیم در این زمینه به نتیجه ای معقول و علمی برسیم امکان تغییر تدریجی این جو وجود دارد. که البته بعید است و نیاز به معجزه دارد.

و اما مانع علمی! باید اعتراف کرد که جو غالب بر  فضای فکری و عملکرد متخصصین تعلیم و تربیت کشور ایران علمی نیست!! درست است که ما وارد کننده علوم از جمله دانش تعلیم و تربیت نوین هستیم و باید از  ذخایر شگرف این دانش در جهان استفاده کنیم . اما دریک کلام ما راه تقلید را پیموده ایم و نه اقتباس . دانشگاهیان ما اهل تعجیل هستند و نه اهل تحقیق ؟  البته همانگونه که در مورد مانع سیاسی  بیان کردیم ؛ مباحثی از این قبیل کاملا قابل سفسطه و انکار است.اما واقعیات موجود چه آن را دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم آثار خود را برجا می گذارند ...

محمد حسن محقق معین

تعلیم و تربیت و عقب ماندگی ایران قسمت ۱-۲-۳

تعلیم و تربیت و  عقب ماندگی ایران  (قسمت اول )

بعزم مرحله عشق پیش نه قدمی                   که سودها کنی اَر، این سفر توانی کرد.

همانگونه که می دانیم، کشور عزیز ما با کشور ژاپن تقریباً همزمان با علوم جدید و راه و رسم آموزش به روش نو، در مغرب زمین آشنا شد.

کشور ژاپن به لحاظ الگوبرداری درست از غرب و با تکیه بر سنت های اصیل ملی، کار خود را از آموزش شروع کرد. در دور افتاده ترین روستاها، با همکاری مردم، به طور جدی، مدارس ابتدائی را تأسیس و گسترش داد. معلمان این مدارس برای تدریس علوم از روش « یادگیری با عمل » بهره جستند. بدین معنا که دانش آموزان را وادار ساختند، با اجرای آزمایش، پدیده های طبیعی را تجزیه و تحلیل و تفسیر نمایند و لذا موفق شدند با عشق و ایمان و علاقه و کوشش خستگی ناپذیری، بر مشکلات خود چیره شوند.

همگان، در این فکر بودند که، با حداقل هزینه، قناعت فردی و جمعی، بیشترین درخدمت آموزش و پرورش جامعه خود قرار گیرند. همه هماهنگ با تلقی و برداشتی درشت و عمیق و هم راستا و هم سو برای بهبود کیفیت آموزش گام برداشتند، برای خانه های مسکونی خود حداقل و برای مدارس حداکثر وسعت را در نظر گرفتند. در آموزش از روش شاگرد محوری بهره گرفتند. همه چیز را در اختیار مدرسه و معلم و دانش آموزان قرار دادند، برای محیط آموزشی قداست ویژه ای قائل شدند. به دانش آموز شخصیت و مسئولیت را به طور یکسان تفویض کردند، آموزش علوم با اجرای آزمایش بوسیله دانش آموز توأم شد. دانش آموز را به طور مستقیم و غیر مستقیم با طبیعت و قوانین موجود در طبیعت تماس دادند. دانش آموزان را در اداره مدرسه و کلاس شریک کردند. و آموزش نظری با عملی به گونه ای همگام و همراه شد که در مدت کوتاهی توانستند، علوم که مبنا و اساس صنعت و تکنولوژی است به طور چشمگیری تقویت کنند.

مسئولان سیاسی و علمی و فرهنگی ژاپن بارها گفته اند، که : « برخلاف آنچه عده ای تصور می کنند، ما ابتدا از توسعه ی آموزشی و علمی شروع کردیم و بعد به دنبال آن، به توسعه ی اقتصادی دست یافتیم »، در واقع مبنای اصلی توسعه اقتصادی ژاپن « توسعه آموزشی » است.

متأسفانه دیر زمانی است که، علمای ما به علوم طبیعی توجه و عنایت چندانی نداشته اند، و بیشتر وقت گرانبهای خود را در مباحث و مسائل نقلی صرف کرده اند. لذا کشور نتوانست، شخصیت های برجسته ای همچون : ابن سینا – محمد بن موسی خوارزمی – ابوریحان بیرونی – جابربن حیان – رشیدالدین فضل ا... و شیخ بهائی ... را ( که در علوم طبیعی نیز تخصص داشتند ) به جامعه عرضه کند.

از سوی دیگر وقتی زمامداران امیرکبیر بنیانگزار دارالفنون را از صحنه بیرون کردند، هدف های اصلی او را نیز فراموش کردند.در کشور ما علوم طبیعی تدریس شد، اما بدون اجرای آزمایش!! دروسی مانند فیزیک، شیمی و زیست شناسی و زمین شناسی به جای این که در طبیعت تدریس شود و دانش آموز با چشم خود ببیند، با دست خود لمس کند، با مغز خود بیندیشد و با قلب خود اطمینان پیدا کند- ( بجز موارد استثنائی)_ در کلاس های در بسته بدون تماس با خود طبیعت که موضوع درس است، مانند قصه و داستان تدریس شد.

در مغرب زمین، شاگرد و معلم با کار وکوشش و تلاش شبانه روزی، در آزمایشگاه های کوچک و بزرگ، قوانین طبیعی را با روش علمی کشف کردند، و آنرا بسط دادند که به صورت کاربردی درآوردند و بدین ترتیب مبانی صنعت و تکنولوژی خود را استحکام بخشیدند. هر روز با آزمایش جدیدی در رشته های مختلف علوم، به حقایق تازه ای دست یافتند. با وسواس علمی و دقت فراوان باد و باران، زمین و آسمان، ماه و ستارگان، دشت و بیابان، کوه و کوهستان، صحرا و درختان، حیوان و انسان و... را مطالعه کردند و بر کره زمین استیلا یافتند و راهی فضا شدند.

مواد خام را در اینجا و آنجا شناسایی و آزمایش کردند. مزارع و کشتزارها، دریاها و اقیانوس ها، موزه ها و کتابخانه ها را در اختیار دانش آموزان خود قرار دادند. و از ایشان خواستند تا با غور و بررسی طبیعت، شخصاً قوانین را کشف و با آزمایش و روش های علمی قوانینی که قبلاً به وسیله دانشمندان کشف شده بود دوباره بررسی و تحقیق و صحت درستی آن را تأیید و با رد آن قانون جدیدی وضع یا آن را کامل نمایند.

گاهی کلاس دانش آموزان در کنار برکه آب یا رودخانه و مزرعه تشکیل می شد و هردانش آموزی برای خود با کمک چند ابزار ساده مانند ذره بین، آئینه، قیچی، نیروسنج، قطب نما، آهن ربا و... از همان دوره ابتدایی روش بررسی طبیعت را می آموخت با این روش دروس و مطالب آموزشی مستقیماً از نوک انگشتان به مغز انتقال می یافت. بدین ترتیب رموز عالم را به طوری نسبی کشف کردند و هزاران وسیله را تولید، و صدها بیماری لاعلاج را درمان کردند. چهره جامعه تغییر و پیشرفت های حیرت انگیزی درتمام شاخه ها صورت پذیرفت.

ما در حق دانش آموزان خود که از خوش استعدادترین، دانش آموزان جهان می باشند. کوتاهی کردیم استعدادهای ایشان را تباه ساختیم. مستقیم ترین راه تدریس علوم را که روبرو کردن دانش آموز با پدیده های طبیعی است، رها ساختیم و از دانش آموزان خود خواستیم که فقط عبارتی که قانون را بیان می کند، از بر کنند و ظاهراً به همین یادگیری طوطی وار بسنده کردیم و خوشحال شدیم که دانش آموزان ما نیز قانون طبیعی را می دانند. در حالی که این یک خیالبافی محض بود. از بر کردن یک عبارت با درک و فهم و تجزیه و تحلیل و اظهارنظر درباره یک پدیده طبیعی بسیار متفاوت است. همان گونه که مونتاژ کردن یک تلوزیون با اختراع آن بسیار فرق می کند .

تعلیم و تربیت و  عقب ماندگی ایران  (قسمت دوم )

برای آن که بتوانیم جبران گذشته را کنیم، هیچ راهی نداریم، جز آنکه در نظام آموزش علوم در مدارس خود یک انقلاب عملی به وجود آوریم. باید حصارهای قطور – مستحکم و آهنین و غیر قابل نفوذی که بین کلاس درس و طبیعت در مدارس ما کشیده شده است منهدم کنیم کلاس علوم را در طبیعت بر پا کنیم. با عمل و اجرای آزمایش و با اشاره به پدیده های طبیعی درس بدهیم، و از دانش آموزان نیز بخواهیم با اجرای آزمایش و عمل و ساختن وسائل ساده و ارزان قیمت که قانون طبیعی را نشان دهد، درس را پس بدهند. نمره امتحان تنها به عملی تعلق گیرد که نشان می دهد دانش آموز قانون معینی را درک و قدرت تجزیه و تحلیل آن را پیدا کرده است.

اکنون که در دانشگاه های ما در پاره ای از رشته ها – بخصوص علوم پایه – زمزمه کار تحقیقی آغاز شده است جا دارد این زنده کردن روح تحقیق و پژوهش را از مدارس ابتدایی، راهنمایی و بخصوص دبیرستان شروع کنیم زیرا محققان آینده کشورما کسانی هستند که اکنون درمدارس ابتدایی آموزش می بیند.

برای این کار به یک بسیج عمومی و مشارکت اجتماعی نیازمندیم، به مردم اعلام کنیم که از این پس نمی خواهیم نفت خود را به ثمنِ بخس بفروشیم، نمی خواهیم معادن غنی و سرشار خود را با بهائی ناچیز در اختیار بیگانگان قرار دهیم و ... بلکه می خواهیم نفت خود را به وسیله کارشناسان و مهندسان ایرانی شناسایی استخراج و تصفیه کرده و با آن تبدیل به مواد قابل عرضه در بازارهای جهانی عرضه کنیم.

هیچ سئوال کرده ایم که به چه دلیلی معادن سیلیس خود را با ارزان ترین قیمت به بیگانگان بفروشیم و عدسی های گوناگون را با گرانترین قیمت وارد می کنیم؟ آیا تا به حال از خود سئوال کرده ایم که چرا باید هزاران تن مواد خام به خارج صادر و مواد مصرفی ابتدایی را از خارج وارد کنیم؟ آیا حیف نیست ملتی که دارای استعدادهای درخشان و معادن سرشار و آب و هوای مناسب ( حدود 45 درجه اختلاف دما در یک شبانه روز، ) می باشد همچنان عقب مانده باقی بماند؟

پاسخ این سئوال و ده ها سئوال دیگر در زمینه عقب ماندگی در شـؤن زندگی اجتماعی و فردی را باید در آموزش و پرورش پیدا کرد. در آموزش و پرورش باید یک راست به سراغ معلم و روش تدریس رفت.

معلمان کودکان ( 7- 6 ) ساله را به عنوان ورودی سیستم تحویل می گیرند و پس از 12 سال آموزش از سیستم خارج می کنند، اگر روش تدریس معلم آمیخته با تحقیق و پژوهش، آزمایش و تجربه و در ارتباط با مسائل خانوادگی اجتماعی – اقتصادی، فنی و صنعتی و کشاورزی، خدماتی باشد. اگر معلم با استفاده از وسائل دیداری، شنیداری و سائل آزمایشگاهی، بازدیدهای علمی و نیز با برخوردی صحیح ( جذاب – هدایت گر- محبت آمیز- از روی رفق و مدارا و سلامت نفس و ...) آموزش دهد، و اگر معلم از امکانات موجود حداکثر بهره برداری را بنماید و البته اگر معلم به خلق و خوی معلمی آراسته و در عین حال از نظر زندگی تأمین باشد، می توان انتظار داشت که وظیفه خود را به خوبی انجام دهد، تا گام های اولیه در راه تربیت نسل نو برای تحقیق پژوش برداشته شود.

لذا همه باید به معلم و مدرسه کمک کنیم تا بتواند رسالت بزرگ خویش را به انجام برساند می دانید که معلمان در کشورهای شرقی در بین خوش استعدادترین، علاقه مندترین و آگاه ترین و دلسوزترین دانش پژوهان انتخاب می شوند و پس از کسب آموزش های نو و مناسب راهی کلاس می شوند.

کشورهای پیشرفته در ابتدای رونق علوم در کشور خود، شخصاً برای تدریس این شاخه وسیله آزمایش طراحی کردند، به کمک وسائل ارزان قیمت آزمایشگاه درست کردند چون جائی برای تقلیدنداشتند، روی پای خود ایستادند و مدارس خود را از هر نظر منجمله روش تدریس نو تجهیز کردند.

شیگه کی کادو یا متخصص علوم پایه در وزارت آموزش و پرورش ژاپن می گوید : « هدف ما تنها تربیت یک انسان حقیقی و خلاق می باشد، می خواهیم دانش آموزانی تربیت کنیم که کاوشگر باشند، خود به تنهایی فرضیه ها را طراحی کنند و با به کارگیری خلاقیت ذهنی خود سنت تقلید و دنباله روی را زیر پا گذارند. »

سال ها است که آموزش علوم در ژاپن از طریق آزمایش های عملی پیگیری می شود و دانش اموزان نه با خواندن کتاب های درسی بلکه با استفاده از میزهای آزمایشگاهی قوانین طبیعی را فرا می گیرند از دانش آموزان خود می خواهند تا خود به پژوهش و تحقیق بپردازند و این کار تحقیقی از همان دوره ابتدایی آغاز می شود و در همه زمینه ها از جمله ادبیات توسعه می یابد.

ایشان کتابخانه را آزمایشگاه و مرکز تحقیقات دروس ادبیات قرار داده اند، معلم فهرستی ازکلمات را به دانش آموزان می دهد ازآن ها می خواهد مفاهیم، معانی، مترادف ها، متضادهای این کلمات را خود شخصاً با مراجعه به کتابهای مختلف درکتابخانه ها پیدا کنند. نوشتن شرح حال نویسندگان و شاعران برجسته و ... از تکالیف تحقیقی دانش آموزان است.

در زمینه تحقیق و پژوهش هر قدمی که برمی داشتند، طبیعت هم چند قدم به ایشان نزدیکتر شد، زیرا همانطوری که می دانید، طبیعت اسرار خود را درگوش دانشمندان، محققان و پژوهندگان زمزمه می کند. و دانشمندان و محققان می باشند که این زمزمه ها را تقویت می کنند، ده ها بار اشاره های طبیعت را تجزیه و تحلیل و تفسیر می نمایند. مجهول را به معلوم تبدیل می کنند و به زبان علم و « زبان ریاضی » می نویسند و از اسرار طبیعت که مواهب الهی است بهره بردای می کنند.

تعلیم و تربیت و  عقب ماندگی ایران  (قسمت سوم )

در قرون وسطی اروپائیان در جهل و بی خبری به سر می بردند در مدارس آن ها که اسکولاستیک نامیده میشود بیشتر مباحث عبارت بود از نقل آراء بزرگان یونان، برای کتاب های قدیمی و نقل مطالب مندرج در آن، بحث و تبادل نظر پیرامون مسائلی نظیر اینکه پیش از خلقت آدم فرشتگان کجا منزل داشتند؟ ابعاد فیزیکی فرشتگان چقدر است؟ و طول قد حضرت آدم به هنگام هبوط چقدر بود؟...

اما حرکت های علمی و داهیانه و پیگیر فرانسیس بیکن و رنه دکارت اروپائیان را از انزوای علمی خارج کرد. رنه دکارت کتاب احیاء العلوم را نوشت و به روش پیشینیان در آموزش خط بطلان کشید. و راه و رسم جدیدی را پیش روی دانش پژوهان قرار داد که مشخص ترین آن عدم اعتماد و اطمینان به سخن پیشینیان بود. رنه دکارت با اینکه در ایام جوانی در ردیف دانشمندان زمان خود قرار گرفت، شجاعانه در آموخته های خود تردید کرد و بر آن شد که با اندیشه شخصی خود کسب علم و معرفت نماید. « رساله گفتار » رنه دکارت تقریباً بیان کوششی است که در این راه طولانی به عمل آورده است. در این رساله رنه دکارت می گوید، افراد بشر همه دارای عقل و خرد می باشند یعنی همه این وسیله کسب علم و دانش را در اختیار دارند. اما به دلیل آن که همگان این وسیله را یکسان و درست به کار نمی برند، گمراه می شوند. تنها کسانی می توانند به حقیقت علم برسند که روش صحیحی را در« راه بردن عقل » به کار گیرند.

دانشمند انگلیس فرانسیس بیکن و حکیم فرانسوی رنه دکارت کوشیدند که اصولی را به دست دهند که کشف مجهولات میسر گردد، دستورات بیکن تقریباً روی تجربه و مشاهده تأکید دارد در حالی که دکارت بیشتر روی روش درست به کار بردن عقل تکیه دارد. اما در واقع این دو دستور نه تنها با هم منافات ندارند بلکه مکمل یکدیگرند، در عمل نیز هر دو در فعالیت های علمی خود، هر دو دستور را بکار برده اند.

این دوکوشیدند دانش پژوهان را ترغیب کنند که در راه کسب معرفت با پای خود گام بردارند و به عصای دیگران تکیه نکنند.

تحقیقات علمی رنه دکارت بیشتر تفکر و تجربه شخصی بود، چنانچه خود او گفته است « همواره کتاب جهانی را مطالعه می کرد، کار او سیر تأمل در آثار طبیعت و چگونگی خلقت بود، یکی از دوستانش حکایت کرده است که روزی به دیدن او رفته بودم، خواهش کردم کتابخانه خود را به من نشان دهد، او مرا به پشت ساختمان برد، دیدم گوساله ای را پوست کنده برای تشریح آماده کرده بود، گفت : بهترین کتابها که غالباً مطالعه می کنم از این نوع کتاب ها است.

فرانسیس بیکن تخستین کسی است که بر پیکر جهل علم نمای اسکولاستیک زخم کاری زد روش بیکن مشاهده و تجربه و جمع آوری مواد بود، او معتقد بود برای استخراج قواعد باید نهایت دقت و تأمل را بکار برد و به نقل قول و روایت اعتماد کرد. بلکه فرد شخصاً باید به مشاهده و تجربه و تحقیق بپردازد و در استخراج کلیات نیز نباید شتابزده عمل کند. در موقعی که فرد مشغول تجربه می شود، نباید به حافظه خود اعتماد کند باید نتایج مشاهدات خود را ثبت نماید و سپس طبقه بندی کرده و جدول های مناسبی را تنظیم سپس به نتیجه گیری بپردازد در نتیجه گیری نیز می گوید : پس از تأمل بسیار و زیر و رو کردن مواد جمع آوری شده، آنچه به راستی با واقعیت مطابق و قابل استفاده است می گیریم و باقی را دور می اندازیم و هرگز در مسیر علم شتاب و بلند پروازی نمی کنیم.

البته می دانید که مردم اروپا کم کم از خواب بیدار شدند روش های جدید را در کسب علوم و فنون به کار گرفتند غیر از کشاورزی به صنعت هم روی آوردند و در این راه پیشرفت فوق العاده ای کردند. مصنوعات زیادی را تولید و سپس به فکر افتادند که مواد خام را از کشورهای دیگر وارد کنند و معادن خود را حفظ کنند درِ چاههای نفت خود را بستند و نفت دیگران را به ارزان ترین قیمت خریدند بدین ترتیب کشورهای دیگر مخصوصاً کشورهای جهان سوم، عقب مانده و مسلمان را هدف قرار دادند، منابع ایشان را به غارت بردند و مصنوعات خود را با قیمت های گزاف به همان ملت های غارت شده تحمیل کردند.

و این بیداری مغرب زمین از زمانی شروع شد که، در خواب رفتیم، به خود مشغول شدیم و به وسیله ایادی استعمار ( دشمنان دانا ) و دوستان نادان گاهی به آخرت گرایی مطلق دعوت می شدیم ناصرالدین شاه امتیاز احداث راه آهن و ترامور و بهره برداری از کلیه معادن و منابع ( به جز طلا و نقره و سنگ های قیمتی ) و بهره برداری از جنگل ها و احداث قنوات و کانال های آبیاری به مدت 70 سال و اداره گمرکات و حق صدور همه نوع محصولات به ایران به مدت 25 سال به یک نفر یهودی انگلیسی به نام « بارون جولیوس دوریتر » سپرد. باری ایران اسلامی ما از جمله کشورهای ستمدیده است.

راه چاره همانگونه که اشاره رفت به صورت پیشنهادی زیر است :

1 – بپذیریم کشوری هستیم عقب مانده و نه در حال توسعه، زیرا هنوز نتوانسته ایم از یک سو در مقابل بلا یایی همچون سیل و زلزله و برآمدگی آب دریا و ... مقاومت کنیم و ایمن باشیم و از سوی دیگر نتوانسته ایم دردهایی همچون فساد، دروغ، جهل و بی سوادی و خرافه پرستی و سرپیجی از قانون و ... را ریشه کن کنیم.

2 – شدیداً باور داشته باشیم که می توان با بهره گیری صحیح از امکانات خود و با جهاد و تلاشی و کوششی شبانه روزی و توکل بر خدای دانا و توانا گذشته را جبران نموده و به کشوری پیشرفته رسید. بدانیم که چند عملی جراحی شگفت انگیز که در نقاط مختلف کشور به وسیله جراهان زبردست ما انجام می گیرد و نیز درخشیدن چند دانش آموز در المپیادهای فیزیک، ریاضی، شیمی، کامپیوتر در سطح جهان گرچه موجب افتخار ملی و مذهبی ما است اما دلیل بر پیشرفت پزشکی یا آموزشی، نیست، بلکه وقتی در این زمینه ها پیشرفت کرده ایم که، بهداشت عمومی تا آنجا بالا رود که محیط کوچه و خیابان و دشت و جنگل و رود و کوه غیر و بهداشتی و عاری از میکروب گردد و آمار بیماران به شدت نقصان پذیرد. و در عوض بیمارستان های مجهز تأسیس کنیم و نیز در زمینه آموزش تعداد قابل ملاحظه ای از دانش آموزان، مفاهیم اصلی فیزیک، ریاضی، شیمی، و کامپیوتر را خوب درک کنند و بینش علمی پیدا نمایند. و قادر باشند دانش خود را در حل مسائل فردی و اجتماعی، فنی و صنعتی به کار گیرند.

3 – قوه دفع را به قوه جذب تبدیل کنیم و همه را برای کار بیشتر و تولید اندیشه و فکر قوی تر، جدیدتر و برتر تشویق کنیم. در هر کاری از متخصصین همان رشته بهره گیری کنیم که حضرت علی علیه السلام فرمودند : « وا ستعینوا فی کل صناعه باهلها » یعنی در هر کاری از متخصص آن بهره بگیرید.

4 – اختلاف سلیقه را در روشها و مدیریت ها یک مسئله عادی و طبیعی تلقی کنیم و بدانیم در فعالیت های گروهی تحمل آراء مخالفین اولین شرط همکاری و همگانی با دیگران می باشد. همه همگام و همدل برای رسیدی به اهداف مقدس آموزش و پرورش کوشا باشیم.

5 – بدانیم تنها و تنها در سایه یک آموزش و پرورش نیرومند می توانیم صاحب همه چیز بشویم و بر عکس اگر همه چیز داشته باشیم و فاقد آموزش و پرورش صحیح باشیم، همه چیز را از دست خواهیم داد.

6 – سعی کنیم مانند احداث کتابخانه های عمومی، احداث آزمایشگاههای علوم جهت دانش آموزان و علاقه مندان را یک فعالیت جدی صد در صد ضروری تلقی کرده، مردم را تشویق کنیم که حداقل در کنار هر کتابخانه یک آزمایشگاه عمومی علوم نیز احداث نمایند.

7 – به معلمان خود کمک کنیم تا درس علوم را تنها همراه با آزمایش تدریس نمایند و در آزمایشگاهها را حتی بعد از تعطیل شدن مدارس به روی دانش آموزان علاقمند و خوش استعداد خود بگشائیم تا آنچه از علوم مطالعه می کنند همراه با عمل باشد زیرا زیر بنای تحقیق در علوم همین اجرای آزمایش ها مندرج در کتب درسی از آسان به مشکل است .

8 – برای کسانی که در احداث و تجهیز آزمایشگاه ههای عمومی و همچنین اجرا و آموزش عملی دروس علمی تلاش می کنند ارج و اعتبار ویژه ای قابل شویم.

منبع:

a.dehkordi - www.iranika.ir