اختلال کمبود توجه

خبرگزاری دانشجویان ایران - اهواز

سرویس: بهداشت و درمان - خانواده

یک روانشناس:

20 درصد کودکان به اختلال کمبود توجه مبتلا هستند. با حذف محرک‌های مزاحم دامنه توجه کودکان را افزایش دهیم.

« اختلال در توجه از شایع‌ترین اختلالات رفتاری میان دانش‌آموزان است. در حالی که داشتن توجه و تمرکز حواس از مهمترین عوامل مؤثر در یادگیری است. لذا همواره بسیاری از والدین دانش‌آموزان و معلمان مدارس احساس نگرانی خود را از کم توجهی یا بی‌توجهی بعضی از کودکان اعلام کرده و طالب مشاوره و راهنمایی هستند.»

جهان بخش جهان بخشی، کارشناس ارشد علوم تربیتی، در گفت‌و‌گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران

- منطقه خوزستان - اظهار کرد: « بر اساس مطالعات انجام شده 20 درصد جمعیت کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه هستند و غالبا از نظر مهارت‌های اجتماعی و احساس خود ارزشمندی یا عزت نفس و همچنین در زمینه مهارت‌های ادراکی و مفهومی تا حدودی مشکل دارند.»

وی ملاک‌های تشخیص اختلال کمبود توجه را برشمرد و خاطرنشان کرد:« اغلب این افراد معمولا فراموشکارند، به سادگی حواس آنها با محرک‌های فرعی پرت می‌شود و هنگام صحبت با آنها به نظر می‌رسد که گوش نمی‌دهند. »

جهان بخشی عواملی همچون ژنتیک، شرایط قبل از تولد و شرایط خاص زیستی را از علل احتمالی بروز اختلال کمبود توجه در کودکان دانست و گفت:« اسکیزوفرنی، اختلالات عاطفی و یا عقب ‌ماندگی‌های ذهنی نمی‌تواند در شکل‌گیری این اختلال نقش داشته باشد. »

وی از راههای کاهش این اختلال و بالا بردن توجه با اشاره به نقش والدین و مربیان توضیح داد:« با فراهم کردن انگیزه توجه و به کار بستن محرک‌های قوی، توجه به نیازهای اساسی کودکان، لحاظ نمودن علاقه‌های دانش‌آموزان و حذف یا کاهش محرک‌های مزاحم محیطی می‌توان طول مدت و دامنه توجه کودکان و دانش‌آموزان دچار اختلال کمبود توجه را به تدریج افزایش داد.»

این روانشناس با بیان این که تلاش برای تقویت دامنه توجه کودک رمز موفقیت اصلاح این اختلال است، تصریح کرد:«‌ تدارک برنامه‌های آموزشی جامع، بهره‌گیری از محرک‌های تازه سمعی و بصری و تقویت مهارت‌های اجتماعی، ادراکی، مفهومی نیز در افزایش دامنه توجه نقش مهمی می‌تواند داشته باشد.»

وی یادداشت برداری را به هنگام یادگیری به افراد دچار این اختلال توصیه کرد و یادآور شد:« همچنین باید از کودک بخواهیم تا پس از خواندن متن هر چیزی که متوجه شده بیان و یا این که دیکته‌ دارای چندین غلط را تصحیح کند»

http://www.isna.ir/

علل ضعف دانش آموزان در درس دیکته:

1 - به علت اینکه مفهوم کلمه را نمی فهند یا قبلا نفهمییده اندآنرا درست نمی نویسید.

 2 – کلمات از جانب معلم درست تلفظ نمی شود(آموزشی)

3 – دانش آموزان هنگام نوشتن دیکته کلمات را تکرار و هجی میکند(دقت)

4 –وجود نقص شنوایی در برخی از دانش آموزان در هنگام نوشتن املا و بی خبری معلم از وجود این نقص باعث می شود بعضی از کلمات را جا می اندازد یا از کلاس عقب میافتد(حافظه شنوا یی –حساسیت شنوایی)

5 – به علت کمبود فضای آموزشی و کمبود میز و نیمکت دا نش آموزان در اثرخستگی ودرست نشیدن کلمات را غلط می نویسید 0 (آموزشی)

6 – متناسب نبودن متن دیکته از نظر(کمیت و مقدا ر) با سن پا یه تحصیلی آنان باعث می شود دانش آموزان بعد از نوشتن مقداری ا زآن خسته شوند و غلط نویسی آغاز می گر دد.(آموزشی)

7 – در بعضی اوقات دانش آموزان به علت مشکلات روانی هنگام نو شتن دیکته  در افکار خود غو طه ور می شوند  و از نوشتن باز می مانند0

8  - وجود حروف هم صدا در ادبیات فا رسی مانند (ص-ث-س)

9 – تند گفته شدن دیکته از سوی  معلم باعث خستگی وکم شدن دقت در دانش آموزان می گردد.

10 – ضعف درمهارتهای حرکتی (نارسا نویسی) – بیقراری و تند خویی – خطا د رادراک بصری حروف (حافظه دیداری )- فقر آموزش و عدم تسلط معلم به شیوه های آموزشی مطلوب در هنگام تعلیم نوشتن نشناختن حروف و قوائد نوشتن توسط دانش آموزان نداشتن تمرین لازم و کافی برای نوشتن املا خود می تواند موجب ضعف و نارسایی فراگیر در کسب مهارت نوشتن می شود .

انواع اشکالات موجود در دیکته دانش آوزان را پس از تجربه و تحلیل می توان به دو گرو طبقه بندی کرد. یک گروه از اشکالات به مشکلات آموزشی مربوط هستند و از طریق روش تدریس می توان حل کرد و گروه دیگر را از طریق تمرینهای خاصی که می توان به جای رو نویسی های معمول در مدارس در نظر گرفت تا ضمن جلوگیری از هدر رفتن وقت و استعداد دانش آموزان در برطرف کردن اشکالات دیکته بسیار موثر باشند.

***

روشهای تدرسی آموزش املا

1- روش آزمون – مطالعه – آزمون

در این روش در ابتدا یک متن را به عنوان دیکته برای دانش آموزان می خوانیم و بعد از تصحیح آن را به دانش آموزان باز می گردانیم سپس دانش آموزان باز می گردانیم سپس دانش آموزان تا جلسه بعدی املا صحیح کلمات غلط موجود در املا خود را تمرین می کنند. در جلسه بعد ار آن متن دوباره دیکته کفته می شود که معمولا بدن غلط و یا با غلط های محدودی همراه است.

البته باید توجه داشت که متن دوم را با کمک کلماتی از متن اول که از ارزش املایی بر خوردارند( اما در قالب جملات جدید) می توان تهیه نمود تا میزان پیشرفت دانش آموزان در زمینه حافظه دیداری هم سنجیده شود.

2- روش مطالعه و آزمون

ابتدا درس یا درسهای جهت گفتن از دیکته انتخاب می شود و دانش آموزان روی لغات مشکل آن به صورت دیکته پای تختخ و تکالیفی نظیز نوشتن کلمات با حروف رنگی و ............... تمرین می کنند سپس از آن درس یا درسها دیکته گفته می شود که البته بهتر است متن دقیقا مانند کتاب نباشد.

3- روش نمایش:

به منظور تقویت بیشتر حافظه دیداری در رابطه با آموزش حروف هم صدا مانند(ص- ث- س ) ابتدا لغات مورد نظر را روی طاقهای شفاف می نویسیم سپس آنها را با استفاده از اورهد روی پرده نمایش میدهیم مثلا کلمه(( صابون)) سپس روی حرف (ص) را می پوشانیم و از دانش آموزان می خواهیم یکی از سه حرف (س، ث، ص) را انتخاب کرده و کلمه را کامل کنند . سپس کلمه را کامل نشان می دهیم تا اگر غلط حدس زده بودند آن را اصلاح کنند و درستش را کنارش بنویسید . از این روش به هنگام دیکته پای تخته ای هم می توان استفاده کرد وجود دستگاه اورهد الزامی نیست.

دانش آموزان ابتدا کلمه را در دفتر خود بنویسید بعد به تخته نگاه کنند و در صورت اشتباه درست آن را بالای کلمه بنویسند.

4- روش تصحیح انفرادی :

 به دانش آموز دیکته گفته می شود به عنوان تکلیف منزل از او خواسته می شود دیکته خود را با استفاده از کتاب تصحیح کند و از این طریق متوجه غلطهایش می شود و آنها را تمرین کند.

5- روش چند حسی:

در این روش چند حس بینایی - شنوایی- لامسه به کمک یادگیری املا کلمه مورد نظر می آیند . این روش بیشتر قبل از دیکته به منظور تمرین کلمات مشکل درس به کار گرفته می شود.

الف) از دانش آموز خواسته می شود با دقت به کلمه ی مورد نظر ( این کلمه از متن دیکته ای که بعداًَ گفته خواهد شد انتخاب می شود) که پای تابلو نوشته شده نگاه کند.

ب) آن را بخوانند و کلمه مورد نظر را در هوا به صورت ذهنی و با استفاده از انگشت خود بنویسد.

ج) سپس آن را در جمله ای مناسب به کار برد . از این طریق معنای کلمه را بهتر درک می کند.

و) کلمه را از پای تابلو پاک کرده و به آنها فرصت می دهیم تا کلمه را بدون خطا از روی حافظه بنویسند.

د) کلمه را روی تابلو نوشته تا دانش آموزان آنها را با هم مطابقت دهد و به درستی یا نادرستی نوشته خود پی ببرد . حرفی از کلمه را که از ارزش املای برخوردار است قرمز نوشته و پای تابلو می نوسیم مانند ص در تصمیم . از این روش به عنوان یک تمرین و تکلیف هم جهت تقویت حافظه دیداری دانش آموزان می توان استفاده نمود.

6- کاربرد جمله سازی در زنگ املاء: آموزگار 20 جمله از 5 درس را که دارای اهمیت هستند انتخاب کرده و در هر جمله جای یک کلمه با ارزش املایی خالی گذاشته می شود تا دانش آموزان به تکمیل آن بپردازند.

 (( بارم هر کلمه یک نمره است))

1- خورشید به قله ی .............................. نزدیک می شد.

7-آشنا کردن دانش آمزان با متن املاء:

به منظور یاد آوری شکل کلمه های خوانده شده لازم است قبل از نوشتن املاء آموزگار یک بار آن متن را از اول تا آخر بخواند و شاگردان به این امر عادت داده شوند که شکل کلی کلمه های خوانده شده را در ذهن خود مجسم کنند و آنها را به یاد آورند و گاهی هنگام خواندن متن املا آموزگار به شاگردان اجازه دهد که بگویند نوشتن چه کلمه ای را نمی توانند و معلم راجع به آن کلمه توضیح آموزشی بدهد تا دانش آموزان بدهد تا دانش آموزان شکل نوشتاری کلمه ی مورد نظر را یاد آمورند ، از این طریق ، شکل کلمه در ذهن شاگرد بیشتر تثبیت می گردد و یاد گیری عمیق تر می شود.   نحوه قرائت املاء در کلاس

هنگام قرائت املاء باید به نکات زیر توجه شود.

1- از تمام درسهای کتاب فارسی ، اعم از شعر و غیر شعر باید املاء گفته شود ولی مقدار و زمان آن نباید از حد معینی تجاوز کند.

2- آموزگار باید با توجه به هدفهایی که برای گفتن هر متن املا دارد، متن و مقدار آن را از قبل مشخص کند.

3- هر کلمه یا عبارت فقط یک یا دو بار گفته شود و دانش آموزان باید عادت کنند با گوش دادن به صدای آموزگار  مشکل کلی نوشتن کلمه را در ذهن خود پیدا و آن را زیر لب زمزمه کنند و بنویسند.

4- سرعت گفتن املای کلمه با توان نوشتن دانش آموزان متناسب باشد.

5- حرکت کردن آموزگار در هنگام گفتن املاء نباید باعث حواس پرتی دانش آموزان شود.

www.tehranedu19.ir

 

بیگ بنگ

در حالی که گفته میشود جهان بر اثر یک انفجار بزرگ (big bang) بوجود آمده است دانشمندان سعی میکنند بسیاری از معماهای کیهان را بر اساس این نظریه توجیه و تفسیر نمایند. و گویا اصرار بر درستی این نظریه باعث شده آنها نتوانند پاسخهای روشنی برای بسیاری از این معماها پیدا کنند. به عنوان مثال: آیا جهان باز است یا بسته؟ جرم گمشده چیست؟ چرا ما فقط از یک درصد ماده هستی اطلاع داریم. اینها سوالاتی هستند که گرچه تلاشهای زیادی برای پاسخ دادن به آنها صورت گرفته است. اما حقیقتا جواب آنها تاکنون لاینحل باقی مانده است.

 این درحالی است که پاسخ بسیاری از این معماها در نهج البلاغه و قرآن کریم آمده است. حضرت علی(ع) در خطبه اول نهج البلاغه بیان فرموده است که جهان بر اثر دو انفجار ذاتا متفاوت با فاصله زمانی بوجود آمده است. به این صورت که انفجار اول ماده و فضا را شکل داده است و انفجار دوم باعث تحریک ماده و گسترش آن شده است. بنابراین اعتقاد به یک انفجار، آنگونه که دانشمندان می گویند می تواند برای پیشرفت علم کیهان شناسی بسیار گمراه کننده باشد.

 از طرف دیگر دهها آیه آشکارا به ما گوشزد می کنند که جهان ما یک جهان بسته است  و روز قیامت جهان از انبساط باز ایستاده و منقبض خواهد شد. واقعیتی که تا کنون علم از پاسخ دادن به آن عاجز مانده است. چون بیش از 90 درصد ماده از تیر رس ما خارج است و ما نمی دانیم آن ماده واقعا وجود دارد یا خیر؟ بنابراین ناچار باید اعتقاد به انبساط جهان تا ابد باشیم، چیزی که بر خلاف قرآن مجید است.

 از نظر قرآن کریم ماده جهان آنقدر زیاد است که بتواند جهان را منقبض سازد. چون قرآن هفت آسمان را مطرح می کند. و میفرماید آنچه که شما مشاهده میکنید آسمان اول است.(فصلت12، ملک 5 ). اما ما از آسمانهای دیگر اطلاعی نداریم. شاید شش آسمان دیگر همان جرم گمشده باشد.

همچنین قرآن کریم در آیات متعددی از برگشت جهان به نقطه آغازین سخن گفته است. و این به طور ضمنی به ما پیام انبساط جهان را میدهد. گرچه جریان انبساط در آیه مبارکه (ذاریات47) آمده است. از طرفی معاد هم جزء اصول دین ماست. توجه به معنای آن برای ما در این رابطه عبرت انگیز است.

تدریس، امن ترین حرفه؟!

سازمان جهانى یونسکو با مشارکت سازمان جهانى کار (ILO) در سال ۱۹۶۶، ۵ اکتبر مصادف با ۱۳ مهر را به عنوان روز جهانى معلم به دنیا معرفى کرد و در این روز اهمیت تدریس و آموزش بیش از پیش شناخته شده، به مجامع و محافل تحصیلى و رفاهى معلمان بیش از پیش تکریم شد. روز معلم یادآورى مى کند که معلمان همان کسانى هستند که در اذهان دانش آموزان انگیزه و عشق به زندگى و مبارزه با آن را شکوفا مى کنند. همواره باید به خاطر داشته باشیم که بسیارى از مردان و زنان بزرگ، موفقیت هاى چشمگیر خود را مرهون زحمات بى دریغ معلمانشان هستند.

پس از جهانى شدن روز معلم، بسیارى از کشورها تحت تاثیر قرار گرفته، با حمایت سازمان جهانى یونسکو، تسهیلاتى را که براى معلمان خود در نظر گرفته اند قانونمند کردند. به طور مثال کشور کانادا، بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار به برقرارى کلاس هاى آموزشى و امکانات ویژه اى براى دانش آموزان و ارتقاى سطح کیفى دانش معلمان «اونتاریو»ى کانادا اختصاص داد. به گفته ی معاون آموزش شهر اونتاریو، معلمان فرهیخته و باتجربه در روند تحصیلى دانش آموزان بسیار تأثیرگذار هستند. از این رو کشور کانادا، معلمان تحت پوشش خود را توسط آموزش استراتژى هاى نوین تدریس و همچنین حمایت هاى مالى به فعالیت در این زمینه تشویق مى کند. به عقیده ی وى معلمانى که از لحاظ مالى در موقعیت مطلوبى به سر نمى برند، عموماً در زمینه تدریس نیز چندان موفق نیستند.

به خوبى مى توان دریافت که شرایط اقتصادى معلمان با نحوه ی تدریس آن ها ارتباط مستقیم دارد. حرفه ی «تدریس» در کشور کانادا یکى از مطمئن ترین و امن ترین مشاغلى است که طرفداران بسیارى نیز دارد. خصوصاً پس از تصویب روز جهانى معلم از سوى یونسکو، حمایت دولت از معلمان مضاعف شد. یکى از برجسته ترین امکاناتى که از آن زمان تاکنون در اختیار معلمان کانادایى قرار گرفته؛ دوره هاى تربیت معلم است. این دوره ها که به تى.تى.سى (TTC) معروف هستند، معلمان را به تناسب مقاطعى که در آن تدریس مى کنند آموزش مى دهد و آن ها را با شیوه هاى نوین تدریس آشنا مى سازد. در میان تمامى ایالات و شهرهاى آمریکایى، معلمان «هاوایى» نسبت به دیگر معلمان از وضعیت شغلى و مالى خود احساس رضایت بیشترى مى کنند. حقوق مکفى، شرایط و امکانات لازم، همچنین دوره هاى آموزشى پیشرفته براى معلمان از ویژگى هایى است که معلمان هاوایى را بیش از پیش به این حرفه وفادار نگاه مى دارد.

پیش از این، هاوایى هر ساله از ۱۳۵۰ نیروى معلم جدید کمک مى گرفت چرا که به دلیل شرایط نامساعد مالى و کمبود امکانات تحصیلى معلمان، حرفه ی خود را ترک مى کردند. تعدادى از آن ها نیز بازنشسته مى شده، مجبور به ترک تدریس بودند. اما اکنون وضعیت به کلى تغییر کرده و سیستم آموزشى هاوایى در قالب پیشرفت هاى جدید و مطلوب خود، معلمان را به تدریس، تشویق مى کند. با تحقیقاتى که در سال ۱۹۷۷ به دست آمد حقوق معلمان هاوایى کمترین میزان را در میان دیگر ایالات آمریکایى به خود اختصاص داده بودند اما از سال ۲۰۰۱ به بعد، تغییر سیستم آموزشى وضعیت معلمان را به کلى دگرگون کرده است. در روز جهانى معلم، ۱۳ مهر، هر ساله؛ دانش آموزان سراسر دنیا روز معلم را جشن مى گیرند.

 ترجمه نازنین زاغرى؛ روزنامه شرق

علل افت کیفیت آموزشی و پرورشی در مدارس ایران

در هر جامعه باتوجه به طرز تفکـر احاد جامعه و بافت فلسفی فکـری و ریشه های عقیدتی آنهـا نظامهایی روی کـار می آیند و این نظامها فـارغ از محاسن و معایب خود در آن جامعه اقدام به طراحی برنامه ها و اهداف غایی در قالب کتب درسی و مکتبی و فکری برای دانش آموزان خود می نمایند .    

در این بین ساخت نظام آموزشی یک جامعه اعم از نگرشها و باورها‎‎‎، برنامه ها وآیین – نامه ها می توانند همگی برسیستم کلی تقسیم و تربیت تأ ثیری شگرف بگذارند که بعضی ازآنها آثار خود را در کـوتاه مدت و بعضی در بلند مدت نمایان می سازند و این تا ثیـرات اعـم ازمطلوب یا نامطلوب صحیح یا غلط در بافت آینده جامعه تأ ثیری بسیار عمیق خواهند گذاشت با توجه به اینکه دیگه فعالیتهای مربوط به مسائل آموزشی و پرورشی در مدتی تقریباً طولانی اثرات عمده خود را به معرض دید می رسانند شاید کوچکترین اشتباه و یا نارسایی در تحلیل بعضی ازمسائل و یا در نظر گرفتن بعضی از علل و عوامل بسیار پیچیده تربیتی و آموزشی ضایعه ای غیر قابل جبـران بر پیکـره ضعیف آموزشی کشور وارد نمایند که سالها نتوان التیام آنرا بهبود بخشید آنهم با صرف هزینه های گزاف و چندین برابر قبلی که برای طراحی و اجرا صرف گردیده است .

از جمله عـواملی که در این راستا می توانند تاثیرات منفی بر کیفیت آموزشی و روند آموزش در مدارس اعمال کنند می توان به وضع آیین نامه های خشک و انعطاف ناپذیر و غیر شفاف که پس از رفع اشکالها و عیوب آنها و سپری نمودن کانالهای عریض و طویل بود بوروکراسـی معمول اداری آیین نامه ای جدید با مشکلات و اشکالات جدیدی از پی دیگـری سرازیر می گردد و چون سیستم کلی بصورت متمرکز اداره می شود انعکاس یک اشکال یا یک مشکل از پایین تا به تصمیم گیرهای اصلی شاید چندین سال طول بکشد .

تصمیم گیـریهای غیـر تخصصی در پشت درهای بسته توسط افـرادی که شاید متصدی بزرگترین مقامهای وزارتی بوده که شاید هیچ تجربه ای در آموزش و پرورش آنهم در تدریس نداشته باشند و فقط از قدرت امروزی مدیریتی خوبی برخوردار باشند استفاده می گـردد و نا گفته پیداست که چنین اشخاصی با انواع درد و رنـج ها و نیـازهای معلمان درمدارس بکلـی غـریبند این تصمیم گیریهای نا کارآمد و غیر واقعی که اغلب بصورت ایده آلیستی طرح می گردند درمقام اجرا دچار مشکل شده و یا بصورت فقط تکمیل فرمهای مربوطه اجرا می گردند .

طـراحان کتابها و نظام آموزشی کمتـر توجهی به نیازهای واقعی دانش آموزان در همه سطوح می کنند و گویی هر مقطع تحصیلی سیستمی مجزا و مستقل از همدیگر عمل می نمایند و کدام اطلاعات گسسته و غیر مرتبط با هم در زمینه های اجتماعی و علمی ارائه می دهند در چنین سیستم آموزشی وازدانش آموزان انتظارحفظ مفاهیم اولیه بعضی ازقوانین یا پدیده ها بصورت طوطی- وار را خواستار هستیم و هیچ تـوجهی به خلا قیت و ابتکارات دانش آموزان یا به نحـوه تفکـر آنها از پدیده های اطـراف و در ارزشیا بی دانش آموزان هم کمتـر تـوجهی به مسائل علـمی آزمایشگاهی یا ابتکارات آنان می شود .

سیستم آموزشی توجهی بیش از اندازه به کمیت آموزشی و اصالت دادن به محتوا و برنامه به جای رشد و تحویل همه جانبه علا قـمند است و این اشتبا هی بـزرگ بوده و آنهم شاید جابجایی هدف و وسیله درآن صورت گرفته بدین معنا که معیار کمی و درصدهای آماری قبولی وسیله ای بـرای نشان دادن رشد کیفی در مطالعات مختلف بکاربرده می شود که بدین وسیله راههای اصلاح روشها و یا مقایسه آنها و یا اصلاح شیو ه ها بـرای رسیدن به هدف متعالی تعلیم و تـربیت و ارتقاء کیفیت یادگیری مورد استفاده قـرارمی گیرد که عملاً توجه به کیفیت از یاد رفته و بصورت سنتی تأ کیدی بیشتـر بـر آمارهای درصد قبولی بعنوان بلای آموزشی کیفی درجامعه ریشه دوانده است.

بعنوان مثال ما هیچگاه شاهد تشویق معلمی بخاطر میزان یاددهی کیفی یک مطلب آموزشی نبوده ایم اما بسیـار شا هد تشویق معلمانی که از درصد کاذب قبولی بیشتـر استفاده کرده بودند را شده ایم و در این بین شایدهم متخصص در آموزش پرورش نداشته باشیم که بتواند تمامی شیوه های تدریس مسلط بوده و بتواند کیفیت یادگیری یک مطلب را ارزیابی نماید .

عدم نظارت و کنترل سالـم ارزشیا بی های اصولی و توجه به معیارهای غیـر واقعی و کهنه و از کار افتاده روی هم رفته شرایط نامطلوب و اضطراب آوری را در محیط مدارس به وجود می آورد که امکان استفاده از شیوه های غیر معمول را از بین برده و عرصه را برای افرادی که به طرز تفکـرو خلاقیت و پرسشگری دانش آموزان بدون درنظـرگرفتن مطالب کلیشه ای کتابها می نمایند تنگتر می کند و ما دراین شیوه بیشتر طالب دانش آموزانی همچون سربازانی که بی چون و چرا بایــد اطاعت کنند و حق هیچ پرسشگری و به دنبال چرایی هستند را نیستیم .

سیستم سنتی گزینش معلمان و رعایت اصول و شرایط گزینشی که کمترتوجهی درآن به علاقمندی و استعداد و عشق و پشتکار و داشتن خلاقیت در یک حـرفه که از شـرایط بسیارمهم برای افـراد شایستگی در آن است را می نماید و صرفاً توجه به مدرک تحصیلی از جمله عواملی است که افراد بخاطر بیکـاری و فقط جهت کسب درآمد وارد شغل معلمی شده که بعدها با استعداد یا با خلاقیت آنها سازگار نیست همه را دچار مشکل می کنند .

انتخاب رؤسای مناطق بیشتر ازافراد غیربومی بغیر از محاسن اندکی که دارد دارای معایب بسیاری میباشد که اینان بعضاً حتی با شرایط جغرافیایی یا فرهنگی بکلی نامأنوسند و ماهها و شاید سالهاوقت لازم است که اندک آشنایی با محیط کاری پیدا نمایند و پس از کسب آن آشنایی توفیقاتـی چندپس از عزل و نسب وزیر مدیرکلی جدیدرؤسای مناطق جدیدی رانیزمأموران آن منطقه خواهدکرد و اینبار نیز روز از نو و روزی از نو تکرار خواهد شد بودجه های بسیار کم دولتی و سرانه های ناچیز که حتی کفاف هزینه های جاری و استهلاک ساختمان مدارس را نمی کند و در آنهـا کمتـر توجهی به مسائل علمی و یادگیری وآزمایش دانش آموزان می شود و حتی مدیران مدارس چنان درگیر مسائل مالی و اداری و جوابگویی به نامه های ارسالی و فرمهای آماری هستند که می توان گفت بسیارکم وقت توجه به مسائل یادگیـری دانش آموزان و کمک به حل مشکلات آنان را دارند کمبود وسایل آزمایشگاهی درمدارس و بحصوص درمدارس روستایی و محـروم از جمله عواملی هستند که موجب افت کیفیت آموزشی در مدارس می شوند .

گذشته ازهمه مطالب عدم توجه به نیازهای معیشتی و صنفی و ازبین رفتن پایگاه و منزلت اجتماعی و سرخوردگی آنها و عدم حمایت مسئولین در مـراحل مختلف همگـی دست در دست هم داده تا میـزان کیفیت مطالب آموزشی در مدارس از افتی بسیـار چشمگیـر بـرخوردار و فقط تماشای جدولهای آماری درصدهای قبولی کاذب آماری دل خوش کننده وبسیاری فریبنده بعضـــی از مسولین راکه خودکاملاً به عمق مطلب آگاه هستندراراضی می نماید و این مسئله باعث می گردد تا هر روز بیشترازروزقبل فاصله خودراباجهان علم وتکنولوژی وفناوری درعـرصه جهانی زیادترکنیم

و حتی نتوانیم جای درپای نخبگان فـرزانه و افتخارآمیـز جهانی کشور خود در طی قرون گذشته بگذاریم و این زمانی بسیار معنی داراست که ما همواره ادعای داشتن فرهنگی دیرینه و ریشه های عملی کهن را مینمائیم اما امروز که زمان زمان عمل و فعالیت و تلاش شبانه روزی جهت جبـران عقب ماندگی است سرخورد را در برف فرو برده بخیال این که بهتـرین چاره را در مقابل خطرات پیدا کرده و در پناهگاهی بسیار امن بسر می بریم .

آموزش نیروی انسانی شهرستان شهریار

 

روز جهانی معلم

پنجم اکتبر(13مهر) هر سال، از سوی یونسکو، نهاد فرهنگی سازمان ملل متحد، روز جهانی معلم نامگذاری شده است.(در سال 1966) بیش از یکصد کشور جهان، از جمله ایران، در جریان تصمیم گیری برای نامگذاری روز جهانی معلم حضور داشته و هدف از آن توجه بیشتر نسبت به وضعیت معاش معلمان و کیفیت تدریس شود.

همه ساله چنین روزی در کشور های مختلف جهان از مقام و نقش معلمان در جامعه تجلیل می شود. جوامع پیشرفته جهان  اهمیت آموزش عمومی را به عنوان یکی از مهمترین و شاید تنهاترین عامل توسعه اجتماعی دریافته اند و سرمایه گذاری های عظیم و درازمدتی را بر روی آن انجام داده اند. امروزه  می توان گفت اگر کیفیت کارکردی دانش در دانشگاه ها در حد قابل قبولی نیست، بدون تردید نخستین عامل را باید در زیر ساخت های  آموزشی جامعه همچون  مدارس جست و جو کرد و اگر مطالعه و کتابخوانی در میان قشر جوانان اندک است به این دلیل است که ساختار آموزش مدرسه ای به گونه ای نبوده که احساس چنین نیازی را در دانش آموزان دیروز و دانشجویان و حتی فارغ التحصیلان امروز بیدار کند. ادامـــــــــــــه

نگاهی به هشت راز بزرگ فیزیک - توضیح

 

اکتشافات غیرمنتظره قرن گذشته، اسرار بسیاری را در مورد مبداء کیهان آشکار کرده است اما هنوز هم رازهای بزرگی ناگشوده باقی مانده که گشودن آنها برای اخترشناسان سال ها طول خواهد کشید.

اینک می خواهیم ببینیم مهمترین اسرار ناگشوده کیهان که پیش روی انسان امروز قرار دارند، کدامند. رازهایی که حاصل یک قرن چالش فکری بشر بوده و هنوز راهی طولانی برای گشودن آنها در پیش است...

۱) راز اول؛ جهان چند بعدی است

شاید تصور کنید که بیرون آوردن یک خرگوش از داخل یک کلاه خالی فقط کار شعبده بازان است، اما شاید چنین نباشد. به عنوان مثال، تصور ما بر این است که در جهانی سه بعدی زندگی می کنیم ولی شاید این پنداری نادرست باشد. فیزیکدان ها تاکنون رفتار جهان را با کمک چهار بعد تبیین می کردند؛ سه بعد مکانی و یک بعد زمانی. این مدل آنها را در تبیین بسیاری از پدیده های جهان از انحنای نور در نزدیکی خورشید گرفته تا چگونگی پیدایش سیاهچاله ها یاری می بخشید. اما اینک فیزیکدان ها بر این باورند که ابعاد مکانی جهان بیش از سه بعد است.

این ایده برای اولین بار از شدت نسبی نیروهای بنیادین جهان سرچشمه گرفت. مساله این بود که هیچ کس نمی دانست چرا نیروی گرانش تا این حد از سه نیروی دیگر طبیعت یعنی نیروهای الکترومغناطیسی، قوی و ضعیف هسته یی ضعیف تر است. اما اخیراً دو فیزیکدان به نام های «لیزا راندال» از موسسه فناوری ماساچوست و «رامان ساندروم» از دانشگاه جان هاپکینز در مریلند امریکا توضیحی برای این مساله ارائه کرده اند. بر اساس این توضیح، ما در یک جهان چهار بعدی زندگی می کنیم اما ذرات گراویتون که حامل نیروی گرانشی هستند در جهان چهار بعدی دیگری متفاوت از جهان ما به سر می برند. این دو جهان (جهان ما و جهان آنها) در فاصله اندکی نسبت به همدیگر در بعد پنجم هستی واقعند و وجود همین فاصله است که سبب افت شدت نیروی گرانشی می شود.

متخصصان نظریه ریسمان ها از این هم فراتر می روند. آنها تمامی نیروهای بنیادین فیزیک را در قالب یک مدل ۱۱ بعدی از جهان وحدت می بخشند. در این مدل، ذرات بنیادی در واقع، ریسمان هایی بسیار کوچک هستند که نوسان می کنند. اما حتی خوش بین ترین متخصصان نظریه ریسمان هم کشف این ریسمان ها را در آینده یی نزدیک تقریباً غیرممکن می دانند. بنابر نظریه مزبور، این ریسمان ها یکصد میلیون میلیارد مرتبه کوچک تر از کوچک ترین ذرات زیراتمی ایجاد شده توسط قدرتمند ترین شتاب دهنده های موجود هستند.

اما احتمالاً آزمایشاتی که در آینده یی نزدیک صورت خواهد گرفت، از نشانه های بعد پنجم پرده برداری خواهد کرد. بنابر پیش بینی راندال و ساندروم با راه اندازی شتاب دهنده عظیمی که اینک در سوئیس در حال ساخت بوده و در سال ۲۰۰۸ (سال آینده) راه اندازی خواهد شد، انرژی لازم برای نفوذ گراویتون به جهان ما فراهم خواهد شد.

۲) راز دوم؛ جهان چگونه پدید آمد

کیهان شناسان همگی براین مساله توافق دارند که جهان در رویدادی منحصر به فرد بین ۱۳ تا ۱۴ میلیارد سال پیش به وجود آمد. در طول یک میکروثانیه اول پس از پیدایش، جهان مخلوطی از کوارک ها و سایر ذرات عجیب با دمایی فراتر از حد تصور بود. با پایین تر آمدن دما، کوارک ها گردهم آمده و ذراتی نظیر پروتون ها، نوترون ها و سایر هادرون ها را تشکیل دادند. وقتی فقط یک ثانیه از پیدایش جهان گذشته بود، تنها ذرات به جا مانده در جهان نوترون ها، پروتون ها، فوتون ها و نوترینوها بودند. در مدت ۲۰۰ ثانیه بعدی، وقوع مجموعه یی از واکنش های هسته یی به ایجاد سه عنصر سبک موجود در جهان منجر شد.

امواج صوتی حاصل از پژواک مهبانگ همانند امواج سطح یک دریاچه در میان ماده فوق العاده گرم و چگال جهان اولیه منتشر شد. انبوهی از الکترون ها که توسط پروتون های با بار مثبت جذب می شدند، در این ارتعاش های کیهانی سهیم شده و نقش ایفا کردند. بدین ترتیب ۳۸۰ هزار سال از عمر جهان گذشت. در این زمان دما آنقدر پایین آمده بود که اتم ها بتوانند شکل بگیرند. بنابراین جهان ناگهان شفاف شد و فوتون ها آزاد شدند. فوتون های آزاد شده، آثار افت و خیزهای دما و چگالی جهان اولیه را به شکل الگوهایی از تغییر شدت، با خود حمل کردند. اخترشناسان این تابش را که برای نخستین بار توسط پنزیاس و ویلسون مشاهده شد، «تابش زمینه میکروموج کیهانی» می نامند.

هنگامی که اخترشناسان، تلسکوپ های میکروموجی خود را به هر سو از آسمان نشانه می روند با تابشی با شدت تقریباً یکسان مواجه می شوند (بیشترین افت و خیزهای مشاهده شده در تابش زمینه میکروموج کیهانی فقط به اندازه یک در ۱۰۰ هزار است). اما چگونه ممکن است انفجار اولیه پیدایش جهان، چنین آثار یکنواختی به وجود آورده باشد؟ گویی تمامی بخش های جهان اولیه با همدیگر در ارتباط بوده اند. اما این چگونه ممکن است؟ «آلن گات» که سرگرم اندیشیدن به این مساله بود، به پاسخی شگفت انگیز دست یافت؛ آیا ممکن است تمامی جهان از حبابی بسیار گرم و فوق العاده همگن ایجاد شده و با چنان سرعتی منبسط شده باشد که فرصتی برای تغییر نداشته است؟ این نظریه که به «نظریه تورمی» شهرت یافت، نه تنها یکنواختی بسیار بالای تابش زمینه کیهانی را توضیح می دهد، بلکه علت همان عدم یکنواختی های بسیار اندک را نیز تبیین می کند. بنابر نظریه تورمی گات، این عدم یکنواختی ها ناشی از افت و خیزهای کوانتومی در حین تورم جهان بوده است.

اینک کیهان شناسان در کلیت این مساله توافق دارند که افت و خیزهای کوچک در جهان اولیه، توسط نیروی گرانش تقویت شده و نهایتاً به پیدایش ساختارهای بزرگ مقیاس جهان که امروزه می بینیم (نظیر کهکشان ها و خوشه های کهکشانی) منجر شده است. اما جزئیات مساله، هنوز روشن نیست. نظریه تورمی گات حتی یک پیش بینی قابل آزمودن نیز دارد. مطابق این نظریه، یک جهان حبابی که دچار تورم شده، باید در مقیاس های کیهان شناختی، تخت به نظر برسد. تخت بودن جهان به این معنی است که دو خط موازی حتی اگر در تمامی جهان امتداد داشته باشند، هیچ گاه همدیگر را قطع نخواهند کرد.

در سال های اخیر، اخترشناسان، بارها با اندازه گیری ابعاد زاویه یی افت و خیزهای تابش میکروموج کیهانی، نظریه آلن گات را در معرض آزمون گذاشته اند و هر بار به این نتیجه رسیده اند که جهان، تخت است.

اما با این حال هنوز هیچ کس نمی داند چه عاملی منجر به تورم جهان شد. فیزیکدان ها مدل های تورمی متعددی را برای توصیف جهان تورمی پیشنهاد کرده اند اما اغلب راه حل های پیشنهادی، تنها راه حل هایی ریاضی بوده که هیچ مبنای فیزیکی ندارند. «ادوارد کلب»، اخترفیزیکدانی از آزمایشگاه ملی شتاب دهنده فرمی در این باره می گوید؛ «در واقع تمامی نظریات تورمی موجود، به نوعی اثبات می کنند که ما هنوز نظریه مناسبی در این زمینه نداریم.»

۳) راز سوم؛ چرا جهان از ماده ساخته شده است

اگر جهان کاملاً متقارن بود، نه سیاره یی در آن به وجود می آمد و نه انسانی چرا که در آن صورت در لحظات آغازین آفرینش، تعدادی مساوی از ذرات و پاد ذرات به وجود می آمد و این ذرات و پادذرات، به سرعت با همدیگر برخورد کرده و به فوتون های نور تبدیل می شدند. چنین جهانی مملو از تابش بود اما هیچ اتمی در آن وجود نداشت. اما نکته عجیب در آن است که در جهان ما عملاً هیچ پاد ذره یی وجود ندارد. توضیح چرایی این امر برای نظریه پردازان، کاری دشوار است. بنابر نظریه آلن گات، فرآیند تورم جهان باید منجر به ایجاد مقادیری مساوی از ماده و پادماده در جهان شده باشد. بنابراین سوال این است که ذرات پادماده کجا غیب شده اند؟

یک احتمال آن است که پادماده از بین نرفته باشد و هنوز هم در بخش بسیار دوری از جهان که قابل مشاهده نیست، وجود داشته باشد. در این صورت ممکن است در بخش های دوردست جهان، پادکهکشان هایی وجود داشته باشند و پادانسان هایی در این پادکهکشان ها زندگی کنند. اما این مساله، خود منجر به نتایج عجیب و غریب دیگری می شود که هیچ کدام تاکنون مشاهده نشده است.

احتمال دیگر آن است که قوانین فیزیک به گونه یی به نفع ماده باشد که در آغاز، ذرات بیشتری نسبت به پادذرات در جهان ایجاد شده باشد. در این صورت، آنچه امروزه در جهان می بینیم، چیزی نیست جز همان ذرات اضافی (مابقی ذرات و پادذرات، همدیگر را نابود کرده اند).

در اواسط دهه ۱۹۶۰، دو فیزیکدان به نام های «جیمز کرونین» و «وال فیچ» توسط آزمایشی نشان دادند که در حدود ۲/۰ درصد از واپاشی نوعی از ذرات بنیادی، تقارن را نقض می کند. همه از نتایج این آزمایش شگفت زده شدند. کیهان شناسان در همان زمان اعلام کردند نتایج مزبور ممکن است علت باقی ماندن ماده در جهان را توضیح دهد. اما هنوز هم سوالات بسیاری در مورد این مساله، بی پاسخ مانده است.

۴) راز چهارم؛ کهکشان ها چگونه شکل گرفتند

پروتون ها و نوترون ها (که مجموعاً باریون نام دارند) در جهان اولیه تحت تاثیر گرانش خود به شکل گروه گروه گرد هم آمدند و همین امر منجر به افزایش دمای آنها شد. در این حال باریون های پرانرژی دیگری که در زمینه آنها در حال حرکت بودند، با برخورد به این توده ها، انرژی از دست داده و گرفتار نیروی جاذبه آنها شدند. بدین ترتیب خوشه های کهکشانی به آرامی و به شکل تارهای عنکبوتی در سرتاسر کیهان شکل گرفته و بافته شد.

هرچند نقشه های سه بعدی تهیه شده از کهکشان ها مدل مزبور را تایید می کنند اما درک جزئیات این مدل، فوق العاده دشوار است. آیا فرآیند برخورد کهکشان های مارپیچی با همدیگر منجر به شکل گیری کهکشان های بیضوی می شود؟ اگر چنین است پس چرا زنجیره کهکشان های مارپیچی و بیضوی هریک از الگوی متفاوتی در ساختار حبابی جهان تبعیت می کند؟ پاسخ به این پرسش ها نیازمند زمانی طولانی است، چرا که اندازه گیری فاصله کهکشان ها کاری بسیار زمان بر است. اکنون گروهی از اخترشناسان مشغول ترسیم نقشه یی سه بعدی از چگونگی توزیع یک میلیون کهکشان در جهان هستند. نتایج این تحقیق، ما را در گشودن راز چگونگی شکل گیری کهکشان ها یاری خواهد بخشید.

۵) راز پنجم؛ ماده تاریک چیست

تمامی ستاره ها و کهکشان های جهان، مجموعاً تنها ۵/۰ درصد جرم کل جهان را تشکیل می دهند. حتی اگر جرم توده ابرهای نامرئی را که به شکل اتمی در بخش های دوردست جهان شناورند به این عدد اضافه کنیم، به چیزی در حدود ۴ درصد کل جرم جهان می رسیم. مابقی جرم جهان از ماده یی ناپیدا که اصطلاحاً «ماده تاریک» نامیده می شود و همین طور نوعی انرژی اسرارآمیز به نام «انرژی تاریک» تشکیل شده است. اگرچه ماده تاریک از دید مستقیم اخترشناسان پوشیده است، اما تاثیرات و نشانه های آن قابل آشکارسازی است. اینک اخترشناسان به کمک تاثیرات گرانشی این ماده ناپیدا بر روی نور ستارگان دوردست (خم کردن پرتوهای نوری) تخمین می زنند که ماده تاریک، چیزی در حدود ۲۳ درصد جرم کل جهان را تشکیل می دهد. این ماده به شکل رشته هایی کیهانی بر سطوح حباب هایی با ابعادی در حدود صدها میلیون سال نوری منجمد شده است. شکل توزیع ماده تاریک در جهان نشان دهنده سرد بودن آن است و به همین علت نیز اغلب «ماده تاریک سرد» نامیده می شود. ماده تاریک به شکل هاله یی کهکشان ما و سایر کهکشان ها را دربرگرفته است و همین امر نشان می دهد که ذرات تشکیل دهنده آن یا اصلاً برهم کنشی با ذرات ماده معمولی ندارند یا برهم کنش بسیار ضعیفی دارند (در غیر این صورت باید در صفحه کهکشان جمع می شدند و نه در اطراف آن). برای اغلب ذرات این ماده عجیب و غریب، زمانی بیش از عمر کل جهان طول می کشد تا با یکی از ذرات ماده معمولی برخورد کنند.

فیزیکدان ها برای آشکارسازی این ذرات پنهان از نظر دو راهکار عمده را در پیش گرفته اند. در سناریوی اول، فرض بر آن است که ذرات و پادذرات ماده تاریک در مرکز خورشید یا مرکز کهکشان با همدیگر (و نه با ذرات ماده معمولی) برخورد می کنند. چنین برخوردی منجر به ایجاد ذرات جالب دیگری به نام نوترینو خواهد شد. بنابراین آشکارسازی نوترینوهای پیش بینی شده، دلیلی مبنی بر وجود ذرات ماده تاریک خواهد بود (نوترینوها توسط منابع دیگری نیز در جهان تولید می شوند که باید توسط روش های تجربی، آنها را از همدیگر تفکیک کرد). بدین منظور فیزیکدان ها دستگاه های بسیار بزرگ آشکارسازی نوترینوها را در اعماق آب های دریای مدیترانه و آدریاتیک و همین طور در زیر یخ های ضخیم قطب جنوب نصب کرده اند. این آشکارسازها قادر خواهند بود نور ضعیف حاصل از بر هم کنش نوترینوها با مولکول های آب را ثبت کنند.

سناریوی دوم، مبتنی بر آشکار سازی مستقیم ذرات ماده تاریک توسط بلور ژرمانیم است. نمونه پیشرفته یی از این آزمایش در ۷۴۰ متری زیر زمین در یک معدن آهن در مینه سوتای امریکا در حال انجام است. هیچ کدام از این آزمایش ها تاکنون موفق به آشکارسازی مستقیم ماده تاریک نشده اند.

۶) راز ششم؛ آیا تمامی ماده شناخته شده جهان، در کهکشان ها جمع شده اند

تنها ۱۰ درصد از ماده معمولی جهان (که اصطلاحاً ماده باریونی نامیده می شود) در ستاره ها جمع شده اند. اینک اخترشناسان با استفاده از نور اختروش ها (که در فاصله هایی بسیار دور از زمین واقعند و از سیاهچاله ها نیرو می گیرند) درصدد یافتن ماده باریونی بیشتری در جهان هستند. چنانچه نور اختروش ها در مسیر طولانی خود تا رسیدن به زمین از میان ماده باریونی گازی شکل عبور کند، اتم های گاز تاثیر خود را به شکل خطوط جذبی روی طیف نوری اختروش، نقش می زنند. اما اخترفیزیکدان ها تاکنون از این طریق، ماده باریونی اندکی را نسبت به آنچه تصور می کردند، یافته اند. پس تمام باریون ها کجا رفته اند؟

اغلب اخترفیزیکدان ها بر این باورند که آنها جایی نرفته اند، بلکه هنوز هم در اعماق فضا شناورند. اما طی میلیاردها سالی که از تشکیل این ابرهای باریونی می گذرد، برخورد اتم های تشکیل دهنده آنها با همدیگر دمای گاز را تا حدود یک میلیون درجه سانتیگراد افزایش داده است. از آنجایی که گاز در چنین دمایی نور چندانی را نه جذب می کند و نه تابش، آشکاری آن به این روش برای اخترشناسان، بسیار دشوار خواهد بود.

«دیوید واینبرگ» و همکارانش با به کارگیری تلسکوپ فضایی تابش X چاندرا سعی در یافتن شواهدی مبنی بر وجود گاز باریونی در هاله ماده تاریک (که کهکشان ها را دربر گرفته است) کرده اند. او اینک تا ۹۰ درصد از یافتن نشانه های گاز باریونی در طیف جذبی تابش X مطمئن است اما حصول اطمینان بیشتر، نیازمند زمان رصد طولانی تری خواهد بود.

۷) راز هفتم؛ انرژی تاریک چیست

انرژی تاریک، پدیده اسرار آمیز و ناشناخته یی است که انبساط جهان را شتاب می بخشد. برای آنکه این انرژی، شتاب فعلی انبساط جهان را تامین کند، باید در حدود ۷۳ درصد کل چگالی جهان را تشکیل دهد. اساسی ترین مساله در این مورد آن است که هیچ کس از ماهیت این انرژی که چنین نقش شگفت انگیزی ایفا می کند، اطلاعی ندارد. «مایکل ترنر» از دانشگاه شیکاگو می گوید؛ «تنها کاری که تاکنون توانسته ایم در ارتباط با این پدیده انجام دهیم، صرفاً نام گذاری آن بوده است. این انرژی ممکن است از هیچ (خلأ) حاصل شده یا تاثیری از سایر ابعاد مکانی پنهان در هستی باشد.» هرچند انرژی تاریک، نقش یک نیروی دافعه کیهانی نظیر ضدگرانش را ایفا می کند اما نمی توان آن را صرفاً یک نیرو به حساب آورد، چرا که این نیروی دافعه تابع ویژگی های ذرات مادی نبوده و مستقیماً روی فضا عمل می کند،

۸) راز هشتم؛ چگالی جهان چقدر است

ماده موجود در جهان در برابر انبساط آن مقاومت می کند. بنابراین اگر انرژی تاریک وجود نداشت، انبساط جهان به تدریج متوقف شده و به انقباض تبدیل می شد و نهایتاً جهان درهم فرومی پاشید. اما انرژی تاریک با نیروی دافعه خود از این کار جلوگیری می کند. انرژی تاریک، مسبب شتاب گرفتن انبساط جهان است. بنابراین اگر چگالی انرژی تاریک، ثابت بوده یا حداقل مقدار مثبتی باقی بماند، در این صورت، انبساط جهان با سرعتی فزاینده ادامه خواهد یافت. اما این احتمال نیز وجود دارد که چگالی انرژی تاریک، ثابت نبوده و متغیر باشد و حتی ممکن است مقداری منفی پیدا کند که در آن صورت، جهان را به سوی فروپاشی خواهد برد. «مارتین ریس»، اخترفیزیکدان دانشگاه کمبریج می گوید؛ «اگر چگالی انرژی تاریک حتی به میزان اندکی منفی شود، می تواند منجر به فروپاشی تمامی جهان شود.» اکنون ماهیت انرژی تاریک بر ما پوشیده است و بنابراین از سرنوشت جهان هم بی خبریم چرا که سرنوشت جهان، وابسته به انرژی تاریک است...

مارک سینسل

ترجمه؛ شهاب شعری مقدم

http://forum.p30world.com

 

مدرسه گریزی

اصطلاح مدرسه گریزی پس از اجباری شدن آموزش و پرورش در اواخر قرن نوزدهم میلادی در اروپا رواج یافت. در آن موقع اصطلاح فرار از مدرسه کلیه شکل های غیبت بدون اجازه از مدرسه را دربرمی گرفت. اصطلاح مدرسه گریزی پس از اجباری شدن آموزش و پرورش در اواخر قرن نوزدهم میلادی در اروپا رواج یافت. در آن موقع اصطلاح فرار از مدرسه کلیه شکل های غیبت بدون اجازه از مدرسه را دربرمی گرفت. فرار از مدرسه عکس العمل های متفاوتی از سوی اولیاء و مربیان برانگیخته است که اهمیت مطالعه گسترده این موضوع را دو چندان می کند. نگرانیهایی که این نوع مشکل به وجود می آورد پرسشهایی را در ذهن اولیاء و مربیان به وجود می آورد مانند: سرنوشت او چه می شود؟ آیا یک زندگی را در آینده راه خواهد برد؟ آیا در بزرگسالی به مشکلی برنمی خورد؟

با این توصیف سوالی را می توان مطرح کرد که آیا فرار از مدرسه یک فاجعه است؟ در بهترین شرایط مدرسه گریزی می تواند تبعات جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد. به طوری که برخی از روانشناسان مدرسه گریزی را با خودکشی فردی مقایسه کرده اند.

به عبارت دیگر، همان طور که بیمار در معرض خطر خودکشی را باید بستری کرد، یک کودک مدرسه گریز را نیز باید به یک مدرسه شبانه روزی یا بازپروری نوجوانان منتقل کرد. چرا کودک از مدرسه می گریزد؟ جواب این سؤال را با پیگیری مسیر رشد و تحول کودک می توان پیدا کرد. ورود به مدرسه اولین برخورد جدی کودک با اجتماع و درخواستهای آن است. کودک مدرسه گریز، آینده اجتماعی و شغلی خود را به مخاطره می اندازد، در نتیجه فرار از مدرسه یک خودکشی اجتماعی است.

با ورود کودک به محیط مدرسه، دوگانگی و کشمکشی بین محیط خانوادگی و محیط جدید ایجاد می شود. اما این تعارض از کجا ریشه می گیرد؟

 مدرسه برای آموختن مهارتهای تفکر جدید مثل نوشتن، حساب و... روی شناخت بنیادی کودک از دنیای اطرافش تأثیر می گذارد، در عین حال دامنه این تأثیر تا رشد جسمانی وی هم کشیده می شود. اثر روی رشد جسمانی با آموزشهای حرکتی، زنگهای ورزش و رسیدگی به مسائل بهداشتی خودش را نشان می دهد. کودک در محیط آموزش، خود را بین هم سن و سالانش می بیند و برای نخستین بار دست به ترسیم تصویری از خود براساس نگرشهای گروه همسالان می زند. این تصویر جدید، از زاویه دید محیطی، در تعارض با تصویر قبلی محیط خانوادگی قرار می گیرد.

پس مدرسه تکالیف جدیدی را روی دوش کودک که ماهیتی رابطه جو دارد می گذارد. می توان گفت ورود به مدرسه به خاطر همین تکلیف جدید بحران زا است. هر چند نمی توان تفاوتهای فرهنگی شدن و اجتماعی شدن افراد را از نظر دور داشت ولی هر کودکی با توجه به تمام ملاحظات متحمل فشار روانی می شود. کیفیت فشار روانی متفاوت تجربه می شود. انسان موجودی رابطه جو و اهل تجربه کردن است؛ وقتی مدرسه تکالیفی را فراتر از توان دانش آموز از وی می خواهد نطفه مدرسه گریزی بسته می شود. کودک مدرسه گریز را کودکی توصیف می کنند که دارای هوش پایین تری است، هوش وی برای سازگاری با درخواستهای محیط آموزشی کافی نیست. در کوتاهترین تعریف هوش توانایی سازگاری با محیط است . ظرفیت پنهان کودک در برخورد با درخواستهای محیط جدید آشکار می شود.

رشد اخلاقی کودک در دوره مدرسه دارای جایگاه ویژه ای است. کودک از یک سو با ارزشهای اخلاقی محیط آموزشی که توسط مدرسه و معلم تدریس می شود و از سوی دیگر با ارزشهای اخلاقی گروه همسالان دست به گریبان است. اخلاق به طور معمول ادب را ستایش می کند ولی گروه همسالان جسارت و بی ادبی را شجاعت می داند. ظرفیت سازش یافتن یا کنار آمدن با موفقیتهای مختلف و متفاوت لازمه میانجی گری این دو نوع خط مشی اخلاقی است. اگر کودکی نتواند بین این دو قطب متضاد صلح و سازش ایجاد کند دچار ناکامی خواهد شد. تلاش کودک در این سن و سال برای انجام کاری جدید و بکار بستن ابتکار از سوی احساس درونی مقصر بودن و گناهکاری تهدید می شود. ولی همین کودک از ۶ – ۷ سالگی تا آغاز نوجوانی روابط عمده اجتماعی اش را در محیط آموزشی و گروه همسالان سپری می کند. فقدان احساس کارآمد بودن و مثمرثمر بودن کودک را متزلزل می کند و بهره وری و کارآمدی فرد را تهدید می نماید.

عوامل موثر بر مدرسه گریزی

۱وجود تعارض یا کشمکش درون روانی والدین: یکی از والدین به دلیل وجود رگه های مرضی در شخصیت نشانه های وابستگی کودک را تقویت می کند. طوری که جدایی از والدین برای کودک سخت شده، در نتیجه از مدرسه می گریزد.

۲کشمکش درون روانی کودک: مدرسه هراسی و دیگر اختلالاتی که برای اولین بار در طی کودکی بروز می کند، می توانند از عوامل تسریع کننده یا زمینه ساز مدرسه گریزی باشند. مثلاً بیش فعالی می تواند شکست تحصیلی و گریز از مدرسه را به خاطر پاسخ ندادن به توقعات مدرسه، در پی داشته باشد. بنابراین درمان اختلالات زمینه ای بسیار مهم است.

۳کشمکش درون خانواده: روشهای فرزند پروری سه گونه اند: سهل انگاری، مستبدانه و دموکراتیک که هم دیکتاتوری والدین و هم سهل انگاری را می توان زمینه ساز دانست. زیرا در هر دو حالت شکلی از فشار روانی روی کودک است. در شکل مستبدانه نهنگی در آکواریومی اسیر و در شکل سهل انگارانه ماهی قرمز کوچکی در دریا با تمام خطرها رها می شود. کودک نیاز به حمایت، امنیت و تأیید از سوی والدین را دارد و آزادی بدون مرز او را مضطرب می کند زیرا او قادر نیست به تنهایی مسیر را طی کند. کما اینکه روش مستبدانه هم خلاقیت و اعتماد به نفس کودک را تخریب می کند. هر دو شکل تربیت مستبدانه و دموکراتیک بیانگر جهل و بی دانشی والدین است و ناتوانی آنها را نشان می دهد.

۴عادی بودن فشار روانی در مراحل انتقالی: در زندگی یک سری مراحل انتقالی وجود دارد که می توان هم آن را به شکل وسایل عبور (رشد) دید و هم آنها را منشاء یک آسیب دانست. مراحلی چون یائسگی، بلوغ، ازدواج و امثال آن.

۵عدم درک نیازهای اساسی در خانه یا مدرسه: می توان گفت مهمترین عامل در مدرسه گریزی است. مدرسه ناکام کننده و خانواده سرکوب کننده از آن جمله است. روابط دیکتاتوری – سهل انگاری در مدرسه و خانه منجر به آسیب هایی در سطح جامعه می شود. آسیب هایی چون دختران فراری، پسران بزهکار و.... که نوجوانان آسیب دیدگان این نوع برخوردند. زیربنای این رابطه چه در مدرسه و چه در خانه روابط غیرانسانی است.

ویرجینا ساتیر، خانواده درمانگر شهیر، می نویسد: من در گذشته فکر می کردم که بمب اتم ما را از بین می برد اما حالا فکر می کنم که اگر چیزی بتواند ما را از بین ببرد چیزی جز روابط غیرانسانی نیست. خانواده درمانی در مورد خانواده های دشوار و یا آشفته لازم است. زیرا که مدرسه گریزی محصول مشترک خانواده و اجتماع است، محیط آموزش به شکل اخص، جامعه به طور اعم مد نظر است. این مسأله آنجا بغرنج تر می شود که پیشینه تحکم گونه نیز دنباله محیط اجتماعی را تشکیل دهد   

احمدرضا محمدپور