خاطرات بزرگترها از روز های کلاس اول (خاطرات کلاس اولی ها)
به
درك كه بلد نيستي
هادي مرزبان، كارگردان تئاتر مي گويد: من سال اول
ابتدايي را ديرتر از بقيه شروع
كردم. يك ماه مريض بودم. اما بعد از يك ماه من را به مدرسه اي به نام اميركبير بردند. وقتي سر كلاس نشستم، ديدم
بچه ها مشغول نوشتن ديكته بودند و براي من آ ن روز اولين روز مدرسه بود. من هم گفتم، اجازه، من بلد
نيستم. جالب است بدانيد كه معلمم گفت: